eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5886328919132476579.mp3
1.74M
زمینه اربعین بند اول دوباره بازه ، دروازه عشق نداره پایان ، اندازه عشق پیچیده هرجا ، آوازه عشق شروع شده قیام پا برهنه ها پیچیده توی دنیا بوی کربلا دوباره میجوشه تو رگ های زمین خون مطهر حسین(ع) و شهدا جانم جانم جانم چه قیامی چه محشری جانم جانم جانم چه سبو و چه ساغری جانم جانم جانم به خروشِ ، شیعه های حیدری ای جانم ابی عبدالله جانانم ابی عبدالله بند دوم دوباره گرمه ، بازارِ حرم پچیده هر جا ، اخبار حرم مهمون زهران (س) ، زُوّار حرم دوباره اعجاز میکنه خون حسین تموم دنیا شده مهمون حسین(ع) یک سر این سفره تو صحنِ نجفو یک سر سفرست دمِ ایوون حسین(ع) جانم جانم جانم چه سفره و چه برکتی جانم جانم جانم چه شکوه و چه دعوتی جانم جانم جانم توی صحنش ، انگاری تو جنتی ای جانم ابی عبدالله جانانم ابی عبدالله بند سوم یه روزی موسی(ع) ، از وادی طور میاد و میشه ، دنیا پُره نور این اربعیناست ، تمرین ظهور همه میان بگن که یار مهدی ان میان بگن چش انتظار مهدی ان علم به دوشای مسیر اربعین تو آخر الزمان کنار مهدی اند(عج) جانم جانم جانم چه امامی چه لشگری جانم جانم جانم بشه بر پا چه خیبری جانم جانم جانم به هو هوی، ذوالفقار حیدری العجل یا حجت الله العجل بقیه الله مرتضی سراوانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
میرسد کم کم ز هر سو باز بوی اربعین ترسم از دست و دلم افتد سبوی اربعین بگذرد عمر گران در خواب غفلت عاقبت در دلم ترسم بماند آرزوی اربعین https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔸با پای پیاده بــی‌امــــان مــی‌آییم 🔹ازگوشه به گوشه جـهان می‌آییم 🔸در جاده اربعین و تا صبح ظهور 🔹با لشـــکر صــاحب الزمان می‌آیم   ┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/Maddahankhomein
ارباب مرا به کربلا راه بده سوگند به خون شهدا، راه بده بیچاره ی دور مانده از صحن توام تا صحن و سرای خود مرا راه بده دور از تو گرفتارِ غمی جانکاهم ماتمزده ام، اسیر اشک و آهم هرچند لیاقتی ندارم اما ای کاش به کربلا بیفتد راهم هر شب به هوای کربلا بیداریم تا صبح ز دیده اشکِ غم می باریم رحمی به دل شکسته ی ما هم کن ما حسرت کربلایتان را داریم مهدی شریفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم عمّار در آتش دونان گُریز به آتش زدن آستان وحی (اللهم العن الجبت والطاغوت) به نام خداوندگار حکیم علیم و حلیم و سلیم و کریم خدایی که بگزید خیل رُسُل بر این حلقه باشد نگین عقل کُل خدا داده او را ترازو، کتاب دعاهای او را کند مستجاب محمد بُوَد با نجابت قرین دعایش بُوَد با اجابت قرین در آغاز اسلام چون مشرکین نمودند بر مسلمین ظلم و کین هر آنکس که پیوست بر مصطفی ز کُفّـار دون دید جور و جفا گروهی ز بس طعنه، رنجه کشید ز کُفّـارِ مکّـه، شکنجـه کشید شهید از همان زجرِ بی‌حد شدند فـدائـیّ راه محـمّــد شدند از آن مؤمنین کشیـده بـلا به صدسختی و غم شده مبتلا یکی بود عمّار خوش خُلق و خو که خوانده‌است پیغمبرش راستگو بدست همان مشرکین دغا پدر، مادرش کُشته شد از جفا شکستند آن قلب بی‌کینه‌اش نهادند یک سنگ بر سینه‌اش یکی سنگ سنگین که بس داغ بود بَتَر ز آتشی در دل باغ بود سیه رنگ چون قلب کفار بود که در دستشان، بهرِ آزار بود ز گرما چنان سنگ، آکنده بود تنش سوخته پوستش کنده بود به تن، نقشِ شلاق و زنجیر داشت ولی روی لب، بانگ تکبیر داشت نشد خسته از یاریِ مکتبش اَحَد بود و احمد، شعار لبش روایت شده کز ره سرکشی بر افروخت دشمن ز کین آتشی در آتش بیفکند عمّار را که سوزانَد آن راست گفتار را خدا دید آن عبد دلریش را رسـانید پیغمبـر خویش را نبی دید در آتش عمّار زار پس آن آیتِ نور، گفتا به نار که باید به فرمان خیرالانام شوی بهر عمّار بَرد و سلام نسوزانی آن بندۀ پاک را که یاور بُوَد میر لولاک را چنانکه به فرمان رب جلیل نسوزاندی آن روز، جسم خلیل خلیل مرا، چون خلیل خدا ز گرمایِ این شعله ها کن جدا به عمّار از امر خیرالانام از آن لحظه شد نار، بَرد و سلام رسولی که قرآن ثناخوان اوست عناصر همه تحت فرمان اوست به فرمان او آب و آتش بُوَد هر آنقدر موّاج و سرکش بُوَد بلی «ایزدی» حُکم ختم رُسُل تواند کند جزء کل، خار گُل شبی کآفتاب رُخش سر زده نموده است خاموش آتشکده چو در فارس آن شعله خاموش شد همه موبدان را ز سر، هوش شد رسولی کز او نار گردید بَرد شرر، بر صحابیش کاری نکرد ندانم چه بگذشت بر آن رسول چو در شعله ها دید جای بتول! گرفتار شر، دُخت خیرالبشر چو گردید در بین دیوار و در کشید از جگر آه! خیرالنّسا همی کرد یاد از رسول خدا بگفت: ای پدر دخترت را ببین اَلا یاء و سین، کوثرت را ببین ببین اُمّتت بی وفا گشته است جدا از ولیّ خدا گشته است ببین خود که با دخترت چون کنند حبیبه ی خدا را چه دلخون کنند پس از این سخن، فضّه را زد صدا که دریاب من را ز راه وفا ببین غنچه، نشکفته، پرپر شده یکی هدیه تقدیم داور شده غمش بی‌نهایت بُوَد مُحسنم شهید ولایت بُوَد مُحسنم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: «يا نارُ کوني بَرداً و سلاماً علي عمّار کَما کُنتِ علي إبراهيمَ» به نقل از منتهی الآمال مرحوم محدث قمّی 🤲 التماس دعای فرج http://eitaa.com/Maddahankhomein
🩸آیا این از عدالت توست که زنان و حتی کنیران خودت را در پَسِ پرده نگه داشتی و ... در ضمن خطبه‌ای که عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در مجلس یزید داشت، خطاب به آن ملعون فرمود: 📋 ... أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا؟ ▪️ای فرزند آزادشدگان!؛ آیا این از عدالت تو است که زنان و کنیزکان خود را در پس پرده قرار داده‌ای و از نامحرمان پنهان نموده‌ای (ولی) دختران پیغمبر را مانند اسیران از این شهر به آن شهر می‌گردانی ؟! 📋 قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ، وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ، ▪️پوشش مناسبی برای آنها نگذاشتی، صورت‌هایشان را نمایان کردی، و اهل هر منزل و آبادى، به تماشاى آنان مى‌آيند؟! 📋 وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ، لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ، وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيٌّ. ▪️مردم دور و نزدیک و پَست و شريف با چشمان اهانت آمیزی به اهل بیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بنگرند در حالی که از مردان آنان کسی را باقی نگذاشتی تا یاور آنها باشند! 📚لهوف،ص۲۷۱ ✍ اندر سریر ناز، تو خوش آرمیده‌ای شادی از آنکه رأس حسین را بریده‌ای!؟ مسرور و شاد و خّرم و خندان به‌روی تخت بنشین کنون که خوب به‌مطلب رسیده‌ای جا داده ای به پرده زنان خود، ای لعین خرّم دلی که پرده ایمان دریده‌ای؟! من ایستاده بر سر پا و کسی نگفت بنشین… که روی خار مغیلان دویده‌ای گه بر فروش حکم کنی، گه به قتل ما ظالم مگر تو آل علی را خریده‌ای!؟ با عترت نبی ز چه بنموده ای ستم با اینکه زو سفارش ما را شنیده‌ای زینب کجا و تاب اسیری؟ نه این ستم باشد روا به یک زن ماتم رسیده‌ای http://eitaa.com/Maddahankhomein
برای آنها که برای به آب و آتش میزنند،دست از طلب ندارم ................................. دست از طلب ندارم تا نام من درآید «یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن درآید» ۱ در ، خورده گره به کارم دور از وطن...! تنِ من، کی از درآید!؟ از لطمه، گُل نشسته بر صورتی شکسته از لاله های مرده، خون از کفن درآید هر واژه یک درخت است! آتش به باغ افتاد... از داغِ روضه هایش، دادِ سخن درآید هر روز با مرورِ گودالِ قطعه قطعه فریادِ هیزم شکن درآید ۲ آمد کسی به مقتل! غارت کند خدا را...! هی کرد زیر و رویش...! تا پیرهن درآید! اگر ببیند اینگونه صحنه ها را از قتلگاهِْ بی جان، یک درآید مربع نیلوفرانه غرقم! کو دستی آسمانی - تا با صدای پایش، ماه از لجن درآید دل چیست!؟ خاکِ سردی، کز شعله... جان بگیرد با دست کوزه گر، باز... از سوختن درآید! با گریه های نم نم، با سینه های محکم گرد و غبار کینه، از سینه زن درآید «»، یعنی از نسل او ، آن درآید! «از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن» ۳ از لاک خویش، یک روز... این مرد و زن درآید با چشم های سبزش، با خشم های سبزش دنیای بدگمانی، از سوءظن درآید با لطف چشمِ ، با دستِ انتقامی از غربت و خرابی، قبر درآید! ............................................ ۱. به استقبال غزلی از خواجه حافظ شیرازی با مطلع: دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید ۲. هیزم شکن به معنای یک. هیزم شکن/ دو. مرثیه خوان و هر که روضه ی اباعبدالله الحسین (ع) را مرور می کند. ۳. اشاره به بیتی از هُمام تبریزی موقوفِ التفاتم تا کی رسد اجازت از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل اربعینِ حسینی ( پیاده‌روی ) آذری و عرب و فارس ندارد این راه بأبـی أنـتَ و اُمـّی یا اباعبــداللّه چشمِ خورشید شده فرش در این جادّه‌ها وَ غبار از تنِ زوّارِ تو می‌گیرد ماه بُـگذر از قوم وُ نژاد وُ لحن وُ نوعِ گفتار دَم بزن از غمِ اربابِ کرم زائرِ شاه همه از هر طرفی سویِ حرم می‌آیند هر که دارد هوسِ کرب‌و‌بلا بسم‌اللّه بیشتر از طرفِ صحنِ نجف آمده‌اند اربعینی شده‌هایِ علـویِ درگاه روسفید است کسی که شد نشانش ارباب جامه‌یِ خاکی وُ آه وُ عرق وُ شالِ سیاه با تنِ خسته به من روضه ببین می‌چسبد بی‌کفن هستی وُ صدپاره بدن... بی سر... آه حرفِ پیراهنِ غارت شده در گودال است ندبه‌خوان است عزادارِ اباعبـداللّه 📃کاظمین http://eitaa.com/Maddahankhomein
پرچم فتح در اربعین با اینکه در سوز و گدازیم باید جسورانه به اهریمن بتازیم تنها زیارت نیست کار ما به والله ما پرچمِ فتحِ حسینِ سرفرازیم ما از نجف تا کربلا با ذکر حیدر آهنگ پیروزی حق را می نوازیم با اربعین هرگز نخواهد دید دنیا بر اجنبی یک روز میدان را ببازیم این اربعین راز شگرف حق تعالیست شکر خدا مامور بر اجرای رازیم دنیای استکبار این موج الحسین است موجی که اقیانوس ها با آن بسازیم ای رهبرا ما اربعینی ها به فکرِ پایانِ آمریکایِ پَست و حیله بازیم دیگر به موشک ها نیازی نیست اینجا کابوسِ خواب نحسِ حُکّام حجازیم حیف است موشک ها شود خرج یهودی با هر عمود طی شده کارش بسازیم خورده مگیر از من به نابودی شیطان هم در حقیقی، هم مَجازی ما مُجازیم ما را علی و فاطمه دعوت نمودند تا کس نگوید ما در اینجا بی جوازیم یادِ سرِ بُبریده ارباب هستیم بالای سر وقتی که مشغول نمازیم در اربعین با یاد غزه پیش ارباب همراهِ زینب غرق در راز و نیازیم https://eitaa.com/Maddahankhomein
دنیا برای دیدن تو آمدم حسین سنگ محبت تو به سینه زدم حسین هرچند روسیاهم و خیلی بدم حسین هرگز مکن ز درگه لطفت ردم حسین آقا به حق فاطمه دل را بخر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین عمری ست نوکر هَیَآتت منم حسین خرج مجالست شده جان وتنم حسین در زیر خیمه های تو سینه زنم حسین حالا بیا تو موقع جان کندنم حسین بنما به حال نوکر خود یک نظر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین پیراهن سیاه تو دارم به تن حسین شد زیور لبم همه دم، هر سخن حسین دارم نشان نوکری ات بر بدن حسین شد شهر کربلای تو،دل را وطن حسین تنها تویی به مرز حریمت گذر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین دل را قتیل روضه ی غمناک کن حسین با چند قطره اشک مرا پاک کن حسین یا که مرا تو زائر افلاک کن حسین یا زیر پای زائر خود خاک کن حسین دارد دلم دوباره هوای سفر حسین این اربعین به کربوبلایم ببر حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده آقا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein