کتاب امالی شیخ صدوق نقل میکند که امام رضا علیه السّلام فرمود:
زمانی که ماه محرم فرا می رسید ، پدرم موسی بن جعفر علیه السّلام را کسی خندان نمی دید ...
و پیوسته محزون بود تا این که ده روز سپری میشد.
زمانی که روز عاشورا می رسید، آن روز ، روز مصیبت و گریه بود
می فرمود این همان روزی است که حسین علیه السّلام در آن کشته شد
╔═.🍃.════╗
@mah1214
╚════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 آفرین به این معرفت خادم حضرت اباعبدالله علیه السلام
🏴صاحب اصلی را در این شبهای گرانقدر از خدا طلب کنیم....
╔═.🍃.════╗
@mah1214
╚════.🍃.═╝
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنر امام حسین (علیهالسلام)◾️
🎤استاد حامد کاشانی
▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید 🌱
╔═.🍃.════╗
@mah1214
╚════.🍃.═╝
اللهم عجل لولیک الفرج
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
※ یه ذکر بلدی از پس مشکلاتم بربیام ؟
خسته شدم از بس خوردم زمین !
╔═.🍃.════╗
@mah1214
╚════.🍃.═╝
═✧❁🌸❁✧
ورود کاروان اباعبداللّه (ع) به کربلا
بنابر مشهور در سال۶۱ هجری قمری در این روز کاروان اباعبداللّه الحسین علیه السلام به سرزمین کربلا وارد شد. امام پرسیدند: نام این زمین چیست؟ چون حسین (ع) شنید که این زمین کربلا است خاک آن را بویید و فرمود: این همان زمین است که جبرئیل از آن به رسول خدا (ص) خبر داده و من در آن کشته میشوم.
آن هنگام حضرت گریست و فرمود: «بار خدایا! من از کرب و بلا به تو پناهندهام، پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدّم رسول خدا چنین وعده داد.» سپس اصحاب امام (ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند.
حضرت(ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری بر آنها افکند و گریست. سپس فرمود: «خدایا! ما عترت پیغمبریم، ما را از حرم جدّمان راندند و بنی امیه در حقّ ما ستم روا داشتند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان«.
نامه ابن زیاد به امام حسین(ع)
سپاه حرّ نیز در ناحیه دیگری در مقابل امام اردو زدند. در این روز حر بن یزید ریاحی ضمن نامههایی عبیداللّه بن زیاد را از ورود امام علیه السلام به كربلا آگاه نمود. عبیدالله بن زیاد نامهای بدین مضمون برای حضرت نوشت: «اما بعد؛ ای حسین! به من خبر رسیده که به کربلا منزل گرفتی.
من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم و سیر نخورم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام.» امام (ع) فرمود: این نامه را جوابی نیست! مردمی که رضای خلق را به خشم خدا خریدند رستگار نشوند. قاصد برگشت و او را خبر داد و آن دشمن خدا سخت خشمگین شد و رو به عمربن سعد کرد و او را به جنگ با حسین(ع)مامور نمود.