#حدیث #خوشبختِ_دنیا_و_آخرت
#وصیت_به_ابوذر #پرواز_بسوی_بهشت
❌حرف اضافی ممنوع❌
💠#پیامبر_خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
1️⃣0️⃣1️⃣ #يَا_أَبَا_ذَرٍّ، اتْرُكْ فُضُولَ الْكَلَامِ، وَ حَسْبُكَ مِنَ الْكَلَامِ مَا تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ.
✅ اى ابوذر، گفتن سخن اضافی (و بی جا) را ترک کن، و برای تو کافی است در سخن گفتن آنقدر كه ترا به نيازت ميرساند.
#حدیث #خوشبختِ_دنیا_و_آخرت
#وصیت_به_ابوذر #پرواز_بسوی_بهشت
💠#پیامبر_خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
2️⃣0️⃣1️⃣ #يَا_أَبَا_ذَرٍّ، كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَهُ.
#حدیث #خوشبختِ_دنیا_و_آخرت
#وصیت_به_ابوذر #پرواز_بسوی_بهشت
👌اصلی ترین زندانی
💠#پیامبر_خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
3️⃣0️⃣1️⃣ #يَا_أَبَا_ذَرٍّ، مَا مِنْ شَيْءٍ أَحَقَّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسَانِ.
✅ اى ابوذر، هيچ چيز براى زندانى نگهداشتن بهتر (و مهمتر) از زبان نيست.
#حدیث #خوشبختِ_دنیا_و_آخرت
#وصیت_به_ابوذر #پرواز_بسوی_بهشت
👌مصادیق احترام و تکریم خداوند متعال
💠#پیامبر_خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
4️⃣0️⃣1️⃣ #يَا_أَبَا_ذَرٍّ، إِنَّ مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِكْرَامَ الْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ، وَ ذِي الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ، وَ إِكْرَامَ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ وَ أَهْلِهِ، وَ إِكْرَامَ السُّلْطَانِ الْمُقْسِطِ.
✅ ای ابوذر از موارد و مصادیق تجلیل و تعظیم خداوند متعال (کارهای زیر است):
تکریم مقام علم و عالم،
احترام به پیران مسلمان،
احترام به مفسران و مانوسان قرآن،
و تکریم حاکم و مدیر و مسئول عادل است.
#حدیث #خوشبختِ_دنیا_و_آخرت
#وصیت_به_ابوذر #پرواز_بسوی_بهشت
👌 روزی میرسه مثل مرگ ...
💠#پیامبر_خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
5️⃣0️⃣1️⃣ #يَا_أَبَا_ذَرٍّ، مَنْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَمَا يُدْرِكُهُ الْمَوْتُ.
✅ اى ابوذر، کسی که از مرگ مى گريزد اگر همانطور از روزى هم مى گريخت، باز روزى به او مى رسيد همچنان كه مرگ به او مى رسد.
#انتظار #دلتنگی
🤚السلام علیک یا بقية الله في أرضه 💐
با هر نفسے سلام ڪردن عشق است
آقا بہ تو احترام ڪردن عشق است
اسم قشنگت بہ میان چون آید
از روے ادب قیام ڪردن عشق است
#مناجاتامام_زمان (عج)
گفتم بجـز هوایت ایـــن سر هوا ندارد
گفـــتاكه قلبــم ازتو اصــلا رضا ندارد
گفتم كه دوری توآتـش زده به جانم
گفتاكه عشق بازی این شكوه هاندارد
گفتم من گدارابرسـفره ات رهــی ده
گفـتاكه سفره بازاست شاه وگداندارد
گفتم كه عاشـقم برروی ندیـده تــو
فكرم همیشه باتوست صبح ومساندارد
گفتابكــوش قلبت تا روشـنی بیـابد
پیـش توام ولیكن چشمت ضـیاندارد
گفتم كجابیـــابم آن روی مثل ماهت
گفــتابجزقلوب بشكــسته جـــاندارد
گفتم منادیت را دردیست چاره ای كن
گفتاكه دردعشـق است آن هم دواندارد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 شیخ مفید «رحمه الله»: نقل می کند:
❇️ و #سُكَيْنَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ وَ أُمُّهَا #الرَّبَابُ بِنْتُ إِمْرِئِ
الْقَيْسِ بْنِ عَدِيٍّ كَلْبِيَّةٌ وَ هِيَ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ.
✅ حضرت سکینه «سلام الله علیها» دختر امام «حسین علیه السلام»، و نام مادرشان حضرت رباب «سلام الله علیها» است، ایشان خواهر حضرت علی اصغر علیه السلام هستند.
📚المنابع:
الإرشاد، ج۲، ص۱۳۵؛
إعلام الوری، ج۱، ص۴۷۸؛
کشف الغُمّة، ج۲، ص۳۹؛
الدُّر النظيم، ص۵۷۵؛
بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۲۹.
عزای عاشوراست😢
بار دیگر عزای عاشوراست
از غمی بی قرینه باید گفت
دو سه خط سوگواره غربت
در عزای سکینه باید گفت
قطره از وصف بحر درمانده
من کجا، مدح دختر ارباب
ای که بوده حسین مداحت
السلام ای سکینه بنت رباب
در کرامات حضرتش کافیست
شیر او را رباب داده، همین
در غریبی او فقط بنویس
به عمو مشک آب داده، همین
کربلا بود دشتی از روضه
او بلاهای خویش را دیده
در عبایی پر از علی اکبر
روح بابای خویش را دیده
روضه می خواند دور دارالحرب
نعش ها را یکی یکی که شمرد
دید بابا علیِ اصغر را
به امیدی گرفت و با خود برد
پدر آمد ولی چه آمدنی!
غرق خون کرد چشم قافله را
دید دور جنازه اصغر
همه گفتند لعن حرمله را
از وداع سکینه و ارباب
جگر کائنات خون شده بود
آه از آن دم که دید این دختر
زین باباش واژگون شده بود
با تنی خون گرفته از گودال
آمدی ذوالجناح بی بابا
کاش می شد رها نمی کردی
وسط تیر و نیزه ها او را
پدرم را غریب بین دو نهر
نحر کردند با لب عطشان
السلام علیک ای بی سر
السلام علیک ای عریان
💠 #امام_حسین_علیهالسلام در مدح حضرت #سکینه فرمود:
لعمرك إنني لأحبّ أرضا
تحل بها سكينة و الرباب
أحبهما و أبذل جلّ مالي
و ليس للائم فيهم عتاب
✅ به جانت سوگند! خانهای را که سکینه و رباب در آن باشند دوست دارم.
آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه میبخشم.
📚المنابع:
أنساب الأشراف (للبلاذُري)، ج۲، ص۱۹۶؛
الطبقات الکبری(لابن سعد)، ج۱، ص۳۷۱.
تاریخ الطبري، ج۱۱، ص۵۲۰؛
مقاتل الطالبیین (لأبي الفرج)، ص۹۴؛
المنتظم (لابن الجوزي)، ج۷، ص۱۷۵.
💠 ثمَّ وَدَّعَ النِّسَاءَ وَ كَانَتْ #سَكَيْنَةُ تَصِيحُ فَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ:
سَيَطُولُ بَعْدِي يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِي
مِنْكِ الْبُكَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِي
لَا تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً
مَا دَامَ مِنِّي الرُّوحُ فِي جُثْمَانِي
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِي
تَأْتِينَهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَان
❇️ #امام_حسین_علیهالسلام در روز عاشورا وقتی با اهل حرم وداع کرد، حضرت سکینه «سلام الله علیها» خیلی گریه میکرد و فریاد میزد، امام ایشان را در آغوش گرفت و فرمود:
ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.
📗المناقب ( لابنشهرآشوب)، ج۴، ص۱۰۹.
💠 سیدبن طاووس «ره» نقل می کند:
✳️ ثمَّ إِنَّ #سَكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا #الْحُسَيْنِ ع فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
❇️ حضرت سکینه بعد شهادت امام حسین علیهالسلام به گودال قتلگاه رفتن و پیکر پدر شهیدش را در آغوش گرفت، در این وقت عده ای از دشمن لعین، جمع شدند و آن بانو را از کنار جسم مبارک امام کنار کشیدند.
📚 المنابع:
اللهوف على قتلى الطفوف، ص۱۳۴؛
تسلية المجالس، ج۲، ص۳۳۳؛
بحار الأنوار، ج۴۵، ص۵۹.
💠 و روى صاحب المناقب بإسناده عن زيد عن آبائه:
أن #سهل بن سعد قال: خرجت إلى #بيت_المقدس حتى توسطت #الشام فإذا أنا بمدينة مطردة الأنهار كثيرة الأشجار قد علقوا الستور و الحجب و الديباج و هم فرحون مستبشرون و عندهم نساء يلعبن بالدفوف و الطبول فقلت في نفسي: لا نرى لأهل الشام عيدا لا نعرفه نحن؟! فرأيت قوما يتحدثون فقلت؛ يا قوم لكم بالشام عيد لا نعرفه نحن؟!
قالوا: يا شيخ نراك أعرابيا! فقلت: أنا سهل بن سعد، قد رأيت محمدا ص! قالوا: يا سهل ما أعجبك السماء لا تمطر دما، و الأرض لا تنخسف بأهلها؟!
قلت: و لم ذاك؟ قالوا: هذا رأس الحسين ع عترة محمد ص يهدى من أرض العراق.
فقلت: وا عجباه يهدى رأس الحسين و الناس يفرحون.
قلت: من أي باب يدخل فأشاروا إلى باب يقال له: باب ساعات، قال: فبينا أنا كذلك حتى رأيت الرايات يتلو بعضها بعضا فإذا نحن بفارس بيده لواء منزوع السنان عليه رأس من أشبه الناس وجها برسول الله ص فإذا أنا من ورائه رأيت نسوة على جمال بغير وطاء فدنوت من أولاهم فقلت: يا جارية من أنت؟ فقالت: أنا سكينة بنت الحسين. فقلت لها: أ لك حاجة إلي فأنا سهل بن سعد ممن رأى جدك و سمعت حديثه، قالت: يا سعد قل لصاحب هذا الرأس: أن يقدم الرأس أمامنا حتى يشتغل الناس بالنظر إليه و لا ينظروا إلى حرم رسول الله ص.
قال سهل: فدنوت من صاحب الرأس.
فقلت له: هل لك أن تقضي حاجتي و تأخذ مني أربعمائة دينار؟
قال: ما هي؟ قلت: تقدم الرأس أمام الحرم.
ففعل ذلك فدفعت إليه ما وعدته و وضع الرأس في حقة و دخلوا على #يزيد؛ الحدیث.
بحار الأنوار، ج۴۵، ص۱۲۷.