eitaa logo
مهدیاران | mahdiaran
33.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3هزار ویدیو
695 فایل
واحد مهدویت موسسه مصاف (مهدیاران) بزرگترین کانال تخصصی مهدویت کشور باتولید بیش از ۶۰۰۰ محتوای مهدوی 📱آدرس مهدیاران در دیگر پیام‌رسان‌ها↶ zil.ink/mahdiaran 👤ادمین↶ my.masaf.ir/r/eitaa شماره‌کارت جهت کمک به امورات مهدوی↶ 5041721112169249 ✅ کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 غمِ دی... ❄️ هوا سرد بود، اما نه خیلی. مادرش گفته بود کاپشن بپوشه که اگه تا شب موندن، سرما نخوره. دکمه آخر کاپشنش رو ‌بست و دست مادرش رو محکم گرفت. مسیر حسابی شلوغ بود، مثل مسیر پیاده‌روی اربعین. از مادرش پرسید: مامان! داریم می‌ریم پیش حاج‌قاسم؟ مادر با لبخند گفت: آره عزیزم. دوباره پرسید: مامان! حاج‌قاسم همون کسیه که اسمش تو سرود «سلام فرمانده» بود. درسته؟ 🧡 مادر نگاهی به قد و بالای کوچیک دخترش انداخت و در دل، قربون‌صدقه‌اش رفت. بعد خیلی کوتاه گفت: «آره مامان‌جان!» و ذکرش را از سر گرفت. ذهن دختر هنوز پر از حرف و سوال بود: چرا تو اون سرود، بعد از عهد با امام زمان، با حاج‌قاسم هم عهد بستیم؟ مادر به مسیر مونده تا گلزار شهدا نگاه کرد. می‌خواست بگه، چون حاج‌قاسم سرباز امام‌زمان بود و با امام برمی‌گرده، که صدای مهیبی همه‌جا پیچید. گوشش سوت می‌کشید. چشمانش را به سختی باز کرد. دخترش در آغوش حاج‌قاسم بود و به او لبخند می‌زد. 📖 ؛ ویژه چهلم حادثه تروریستی کرمان ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼   ؛ ☀️ فجر آمده‌ است تا برسد صبح ظهور... 🇮🇷 به مناسبت فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ظهور سرعت مناسب برای قرائت روزانه
📌 ؛ 🔹 جرعه‌ای وصل بنوشان به دل بی‌رمقم... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🖼 ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
مهدیاران | mahdiaran
❓ کجای_قصه‌ی_ظهوری؟! 🔟 قسمت دهم 🔸 مثل بچه‌ها دستمو گرفت و کشید بیرون سالن جلسه. مدام به عقب نگاه
؟! 1⃣1⃣ قسمت یازدهم 🏠 دمش گرم این آقا حمید، همسفر باحالیه، عجب جایی اومدیم، خونه خودم! داره به در و دیوار نگاه می‌کنه! می‌گه: خونهٔ جمع و جور و قشنگی داری! می‌گم: مبارک صاحبش باشه. حقیر اینجا مستأجرم. تعجب نمی‌کنه. می‌دونم از قبل همه رو می‌بینه. فکر کردم اگه بدونه مستأجرم و به فکر امام زمان، حتماً یه امتیاز حساب می‌شه. اما کم‌کم داره دستم میاد. متر و تراز اینا حسابی با ما فرق می‌کنه! 🎁 - برای تولدت پسرات چیکار کردی؟! امان از حمید، وسط خاطره یهو با یه سوال منو می‌کشه بیرون. نمی‌دونم تولد پسرم چه ربطی ممکنه به ظهور داشته باشه. با احتیاط می‌گم: خب یه جشن ساده با یه کادو و یه مهمونی! گفت: همین جشن ساده چند برات آب خورد؟! گفتم: یه میلیون! نگی زیاده که توی این دوره و زمونه، یه میلیون بیشتر به یه جوک می‌مونه تا هزینه تولد! 💸 تمام‌قد برگشت به طرفم و گفت: جناب منتظر، امسال برای تولد امام زمانت چقدر هزینه کردی؟! مگه توی جلسه نمی‌گفتی‌، امام رو از پدر و مادر و بچه‌هات بیشتر دوست داری؟! عرق نشست روی صورتم، واقعاً مونده بودم چی بگم. با شرمساری گفتم: یه پنجاه تومنی کمک کردم. اما حق با شماست! گفت: تو خوب حرف می‌زنی، اما یادت باشه میزان، نیت و اخلاصه! اگه راست بگی، خدا کمت رو زیاد حساب می‌کنه، به شرطی که صادق باشی. 🚘 اشاره به ماشینم کرد و گفت: ماشین خوبی داری! گفتم: قابل شما رو نداره. یه ۲۰۶ ساده‌است که انداختمش توی مسیر انقلاب و مهدویت. خنده‌اش گرفته بود. با تبسم گفت: ساده؟ چرا پارسال برچسب «سلام بر مهدی» رو کندی؟! ج یادم افتاد. سرمو خاروندم و گفتم: خب من از روزی که این ماشین رو گرفتم یه برچسب بزرگ گرفتم و چسبوندم عقب شیشه تا همه بدونن عاشق امام زمانم! اما... - اما چی؟! من‌من‌کنان گفتم: اما پارسال اوضاع یهویی قاطی شد… 🗣 ادامه دارد... 📖 @Mahdiaran
راهنمایی: دوازده، فقط یک عدد نیست. بنظرتون چیه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ 🧡 مولای من! تو مونس تنهایی شب‌ها و بی‌قراری روزهایم هستی 🗓 ۱۳ روز مانده تا میلاد امام زمان ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🗂 فایل زیپ 🎧 ۱۳۶ عدد ولادت امام زمان از مداحان مطرح کشور 🗓 مناسب ایام دهه مهدویت و 📥 دانلود مستقیم فایل از سایت 📎 حجم فایل: MB ۱۰۱۶ ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «محبت امام زمان» 🧡 برای افزایش محبت امام زمان به خود چه کردید؟... 📥 دانلود با کیفیت بالا ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ظهور سرعت مناسب برای قرائت روزانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ 💟 مهدی جان! بی تو این شهر جای ماندن نیست... 🗓 ۱۲ روز مانده تا میلاد امام زمان ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
📌 صبح آفرینش... ☀️ آمدنت را زمین از نخستین صبح آفرینش، با تمام لهجه‌هایش سروده است! وقتی که توبهٔ آدم به برکت نامت پذیرفته شد و فطرسِ ملَک، انکسار بال‌هایش را به یمن تبرک قنداقه‌ات، عافیت بخشید. آمدی و چون پلک گشودی، جام‌های عالم از شرابی ناب لبریز شد. 🌎 به راستی پیش از آمدنت، خورشید به تماشای کدام صبح دل‌انگیز امید بسته بود، در هر طلوعش؟! و خون خدا پیش از تو، چگونه در رگ‌های زمین جاری می‌شد؟ آمدنت، تمام حس باریدن بود بر تشنگی دیرین زمین و چشمان نافذت، تمام دلیل عاشق‌شدن! 🚩 و خون تو ای قامت تمام‌نمای حقیقت، سرنوشت فصل آخر هستی را بر جریدهٔ عالم رقم خواهد زد، وقتی که منجی، با پرچمی از نام تو بر دوش، باز‌می‌گردد و نجوای «انا المنتقم» او، اهل زمین را فراخواهد خواند! 📖 ؛ ویژه ولادت علیه‌السلام ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛ 📌 سه خورشید... 🔸 شعبان شد و پیک عشـق از راه آمد عطـر نفــس بـقـیة‌الله آمـــد با جلوهٔ سجاد و ابوالفضل و حسین یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد 🌸 ویژه اعیاد شعبانیه ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «فرمانده مهدی» 👤 حاج ابوذر ☀️ مردم دنیا رو می‌بینی فرمانده نمی‌شناسنت ولی صدات می‌کنن... 📥 دانلود با کیفیت بالا ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فرمانده مهدی.mp3
14.69M
🔊 📝 «فرمانده مهدی» ☀️ مردم دنیا رو می‌بینی فرمانده نمی‌شناسنت ولی صدات می‌کنن... 👤 حاج ابوذر ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼   ؛ ☀️ عباس، روایتگر راهی است که به ظهور ختم می‌شود... 🌸 به‌مناسبت ولادت علیه‌السلام ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
مهدیاران | mahdiaran
❓ #کجای_قصه‌ی_ظهوری؟! 1⃣1⃣ قسمت یازدهم 🏠 دمش گرم این آقا حمید، همسفر باحالیه، عجب جایی اومدیم، خ
؟! 2⃣1⃣ قسمت دوازدهم ✊ پارسال یادتونه دشمن سر بحث حجاب و اون جریانا و شعار زن، زندگی، آزادی، چه بر سر امنیت کشورمون آورد؟ اون شبا امنیت نداشتیم. سر چهارراه نزدیک خونه‌مون، یه عده اراذل و اوباش می‌ایستادند و به هر ماشینی شک‌می‌کردن که طرف حزب‌اللهی هست، حمله می‌کردن. منم ترسیدم. مجبور شدم برچسب «سلام بر مهدی» رو از پشت شیشهٔ ماشینم بکنم. اما نگران نباش! تو فکرش هستم یکی بزرگ‌ترش رو بخرم و بچسبونم سرجاش. 📝 نگاش روم سنگینی کرد. کاش حرف می‌زد، اما ترجیح داد سکوت کنه و منو با استدلال‌های خودم تنها بگذاره. مرور اون اتفاق به ظاهر ساده، برام یه نشونه بود. برای موندن پای امامی که خودم رو از منتظراش می‌دونستم! حالم بهم می‌خورد از این همه ادعا! منی که نتونسته بودم پای یه نوشته بمونم، حالا چطور مدعی بودم پای امام زمان می‌مونم؟! - اخوی! استاد! بریم واسه خاطره‌بازی؟ خواستم قهر کنم و بگم نه، اما حمید رفته بود و یه نیرویی منو دنبالش می‌کشید. نیرویی که می‌تونست به من بفهمونه کجای زندگی‌ام لنگ می‌زنه. 🌷 نسیم خنکی به موهام خورد. اون بالا، کنار مقبره شهدای گمنام، شهر دیدن داشت. پشتم به حمید بود. اونجا همه‌چیز کوچیک بود و مثل نقاط گنگ، راز‌گونه نشون می‌داد. از همهمه پشت سرم، کنجکاوانه برگشتم. حمید بود و پنج نفر که رو قبر شهدای گمنام، حلقه‌ای نشسته بودند و داشتن بحث می‌کردن. جلو رفتم و سلام کردم. جواب سلام‌ها پیچید توی فضای یادمان. حمید گفت: بیا بشین، جمع خودیه! توی جمعشون نشستم، همه‌شون جوون بودن. هجده یا نوزده، شایدم بیست… درست مثل مشخصات رو قبر شهید گمنام که نوشته بود: ۱۸، ۱۹، ۲۰… 🤲 گفتم: دمتون گرم که شهید شدین، حسرتش رو به دل ما گذاشتین. یکی که از همه جوون‌تر بود گفت: سیّد! حواسمون بهت هست که میای، گاهی دور، گاهی نزدیک، مدام برای شهادت دعا می‌کنی! خودت خوب می‌دونی گیرت کجاست! 🗣 ادامه دارد... 📖 @Mahdiaran