eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
از اولش که رفتیم همش دلم می خواست برم پیش ایشون . کلی تلاش کردم ولی واقعا هر چی گشتیم میدا نکردیم مزارشون رو . حتی بعضی از رفقا هم کمک کردن . در آخر لحظه های آخر بالاخره به واسطه یه بزرگواری به اسم شمسایی کمک کرد و بردمون اونجا 💔 فقط می تونم بگم از کل قسمت بهشت زهرا این قسمت بهترین بود 💔🙂 شاید حکمتش آمادگی دل بود که من اون موقع نداشتم 💔
وارد حرم نتونستیم بشیم . ولی همین که تو حیاط راهمون دادن جای خوش حالی بود 💔 حرم شاه عبدالعظیم
اینم افطار و یه چای شبیه چای عراق 💔 +خیلی حسین زحمت ما را کشیده است 💔(:
چون حرم بسته بود برای نماز و افطار رفتیم یه حسینیه . حسینیه خدمه اهل بیت جای عجیب و باحالی بود .
در آخر سفرمون ختم به شهدای گمنام خودمون شد 💔 جای همیشگی 💚
امیدوارم گفتن این حرفا و عکس ها ثابت کرده باشه که به یاد همگی بودم 💔 باید بگم جو قالب بر اون جا منو گرفته و خیلی هم عجیب دلتنگم کرده . اولین بار بود 💔 دعا کنید زود زود قسمت همه بشه . فکر نمی کردم ولی واقعا بهشت زهرای تهران خییییلی عجیب و خاصه 💔
💔 شهیدی که وصیت کرد مثل حضرت زهرا مزارش خاکی باشه 💚
💔 ابوزینب چهارشنبہ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
سرداران بی پلاک 💔 سلامتی اون بزرگواری که بردمون صلوات (:
🍃حکمت ۶: اگر می خواهی دوستان خوبی پیدا کنی رازدار باش و خوش رو اگر صبور باشی و راضی خداوند عیب های تو را می پوشاند اگر از خودراضی باشی کم کم دوستانت تبدیل به دشمنانت میشوند. 🌙
🍁وفات حضرت خدیجه سلام‌الله علیها بر همه شیعیان تسلیت باد🥀
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟💫 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 📚داستان ملانصرالدین در ماه رمضان ملانصرالدین که تمام ماه رمضان را روزه میگرفت، از یک چیز در زحمت بود؛ او عادت کرده بود تا هر روزی که از این ماه می گذرد پیش خودش حساب کند و ببیند چند روز از ماه باقی مانده است. این حساب و کتاب هر روزه، عاقبت هم کار دست ملانصرالدین می داد و او را به وسواس و شک گرفتار میکرد. مردم می دیدند که هر روز ماه رمضان با انگشتان دست هایش مشغول حساب و کتاب است. ملانصرالدین تصمیم گرفت چاره ای بیاندیشد تا در ماه رمصانی که از فردا شروع میشد، حساب روزها را به طور دقیق داشته باشد. او خیلی فکر کرد و عاقبت راهی پیش پایش گشوده دید و با خودش گفت: هر روز که افطار می کنم، یک هسته خرما توی قندان می اندازم. هروقت خواستم بدانم چندم ماه است، هسته های خرما را می شمارم و دیگر هیچ اشتباه و شکی برایم نمی شود. اما دختر ملانصرالدین که از این ماجرا خبری نداشت موقع افطار چند دانه خرما می خورد و چون می دید پدرش هسته های خرما را داخل قندان می گذارد او هم همین کار را می کرد! هنوز ماه رمضان به نیمه خودش هم نرسیده بود که قندان پر هسته شد. اتفاقا یکی از روزها که ملانصرالدین با تعدادی از دوستانش در جایی نشسته بود، حرف و سخن بر سر این که چند روز از ماه رمضان گذشته است به میان آمد. آن روز ملانصرالدین که بر خلاف همیشه خیلی آرام و مطمئن نشسته بود، وسط بحث پرید و گفت: این همه سروصدا نکنید که من حساب روزها را به طور دقیق می دانم! دوستانش که برای اولین بار او را این همه مطمئن میدیدند، با تعجب پرسیدند: - چه طوری حساب روزها را نگه داشته ای؟ملانصرالدین از جایش بلند شد و در حالی که خاک لباسش را می تکاند گفت: صبر کنید تا به خانه ام بروم و برگردم؛ آن وقت همه چیز را برایتان تعریف می کنم. بعد با شتاب تمام، خودش را به خانه رسانید و سراغ قندان رفت.  هسته های خرما را روی زمین ریخت و شروع به شمارش کرد: ۸۰ هسته خرما تو قندان بود! ملانصرالدین بالا سرقندان و هسته های خرما نشست و با نوک انگشتان دست، وسط سرش را خاراند و با خودش گفت: - اگر همه روزهایی را که از ماه رمضان گذشته است بگویم، دوستان حرف مرا قبول نمی کنند، بهتر است… بهتر است که نصف آن را تخفیف بدهم...! ملا پیش دوستانش رفت و با شادمانی گفت: - امروز چهلم ماه رمضان است. دوستان ملانصرالدین از شنیدن این حرف، لحظه ای ساکت شدند و با چشمان واریده به ملا و بعد هم به یک دیگر نگاه کردند. عاقبت یکی از آنها سکوت را شکست و در حالی که خنده می کرد، به ملا گفت: دوست عزیز ما! چه طور چنین چیزی امکان دارد!؟ ملانصرالدین با خونسردی گفت: خیلی خوب هم امکان دارد. یکی از دوستان ملانصرالدین پرسید: بگو بدانیم تو حساب دقیق این روزها را چه طور فهمیدی که چهل روز از ماه گذشته است؟! ملانصرالدین با همان خونسردی قبلی اش گفت: راستش را بخواهید، من نصف آن را هم به شما تخفیف داده ام، و گرنه حالا هشتاد روز از ماه رمضان گذشته است..🥲😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من بعد جهت شادی روح اموات از طرفشون یه سلام به اربابمون میدیم... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ‌عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
از مَن و بندگۍ من اگرش عارۍ هست . . بفروشد کھ بھ هر گوشھ خریدارۍ هست!' ـ پرش‌به‌آخرین‌پست‌🌿••
🌟 ✦ این رسم اوست... از ازل تا همیشه ی زمان؛ مس وجود آدمیزاد را به طلا تبدیل خواهد کرد؛ - همان خدایی که مبدّل است برای تمام مخلوقاتِ دست_سازِ خودش!
▪️و تاریخ یکی یکی، پرده از رازهای عظیمِ دنیا کنار می‌زند تا بزرگترین معیارِ انسانیت را به ما گوشزد کند! ※ چطور می‌توانیم از حضرت خدیجه سلام‌الله علیها الگو بگیریم؟ ▪️ویژه وفات حضرت سلام الله علیها
بسم الله
کمی روضھ ارباب و کمے روضه مادر بزرگ ارباب
فقط ۵ دقیقھ وقتتون رو میبره
155.4K
یا حسین ؏✋