میدونی چرا حرفایی که میگم به دلت میشینه؟
چون دارم شعار نمیدم...
تک تک حرفایی که دارم الان میزنم از ته قلبم حسشون کردم...(:
مادر و کنار خودم حس کردم تو تموم سختی های زندگیم اسمش ذکر رولبم بود(:♥
اما اگه پاتو گذاشتی رو پاتو
زانوی غم بغل گرفتی... منتظر فرجی از جانب هیچکس نباش
صبر داشته باش(:
نوبت تو هم میرسه...
زندگی بالا و پایین داره
شاید تو بگی چرا تا وقتی میخوایم یه کوچولو شادی کنیم...اون غصه هه میاد سراغمون؟!
میدونی چرا؟!
چون ما اونقد بیمعرفتیم که وقت شادیامون
یادمون میره خدایی هم هست(:
تقصیر خداست که زود به زود دلش برا صدای بندھش تنگ میشھ؟!
خدا بهمون مشکل ، ناراحتی و غم میده
برای این که تو شادی ها و لذتهایِ
زود گذر زندگی غرق نشیم...
خدا بهمون مشکل و سختی میده برای این که
به جای این دنیا...آخرت خودمونو بسازیم((:
میدونم دلت گرفته...
میدونم غصه داری
بی حوصله ای...حالت گرفته حسابی
ولی...یادت نره بین همه این دردا و مشکلاتت
تو خدایی و داری که همیشه منتظرته
ومادری که بی منت به همهی حرفات گوش میده دست مادریشو میکشه رو سرت(:
برای این که ارتباطت باخدا بهتر بشه...
با خانوم فاطمهی زهرا ‹مادر› اُنس بگیر...!
این اُنس گرفتنه وقتی به وجود میاد
که تو با خانوم حرف بزنی(:
وقتی به وجود میاد که باهاش درد و دل کنی...
باهاش رفیق شی(:♥
مطمعن باش اگه هر روز دو دیقه فقط ، فقط دو دقیقه هم با مادر حرف بزنی...رفاقتت جور میشه(:
کم کم بهش وابسته میشی و مادر میشه جزئی از زندگیت(:
و شاید کل زندگیت(:
من خودم وقتی نفسم میگیرھ از گریه ی زیاد...
گونهمو میزارم رو مُهر و میگم
مادر به دادم برس...(:
میگم مادر بغلم کن..(:
اون لحظه حِس میکنم وجودشو کنار خودم(:♥
جوری دلم آروم میگیره که میفهمم
مادر واقعا بغلم کرده(:!
درد و دلاتو غصه هاتو بده دست اونی که
یک عمره بی منت مادری کرده(:!
زمانی جوابتو میگیری
که منت نزاری سر خدا و اهل بیت
که چرا صدات کردم جوابمو ندادی(:!
وقتی جوابتو نمیدن...
واسه اینه که میخوان بیشتر باهاشون حرف بزنی(:!
محفلِحضــرتِمـٰادر
فقط یه بار...با دل شکسته....از ته قلبت بگو خــــــــــدا(:!
+حتما گوش کنید🙂💛!
اما یه حرفی هست
لازم دونستم که بگم...!
من اگه اومدم اینجا و دارم براتون تایپ میکنم
با افتخار و با همه وجود دارم تجربیاتمو
بهتون میگم...!
نه شعار میدم نه دروغ دارم میگم اینارو نه دوست دارم خودمو بالا ببرم..
اگه هم محفل و ادامه دادم به خاطر اینکه
بتونم ذره ای باعث شم حال دل های
مهربونتون آروم بشه...!
چون میدونستم اکثریت دلتون گرفته و نا امید شدید...(:
و یه نکته دیگه...
از مادرم گفتم
و هنوزم میگم
تا نفسی تو سینمِ بازم میگم
بدم خودمم قبول دارم
همه اینارو گفتم ولی بینشون هم میگم که من از همه بدتر و روسیاه ترم پس لطفا حالا که حرف دلمو برای شماهم گفتم که استفاده کنید...!
منم آدمم حق دارم اشتباه کنم
اشتباهای مارو پای حرفامون نزارید
که مثلا بگید که تو حضرت زهرا رو دوست داری چرا این جوری میکنی اونجوری میکنی(:
باز هم میگم که ادعا نکردم که خوبم...
فقط قصدم خوب کردن هر چند کوچیک حال دل شما بود(: