eitaa logo
مهجور
530 دنبال‌کننده
116 عکس
4 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‏گاهی تمام جمعیت شهر همان یک نفری‌ست که نیست
مهجور
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن به از این دار نگاهش که مرا می‌داری
دیوار را به پنجره ترجیح میدهم وقتی قرار نیست از این کوچه بگذری
میگویم شب بخیر بخوان یک روز دیگر هم سر شد با دوست داشتنت بخوان آرزوی امشبم هم تو بودی بخوان این شبها برای بخیر شدن به تو و آغوشت نیاز دارد
بهار فصل بدی است فصلی كه بویَت همه‌ جا هست و تو هیچ کجا
حضور من فقط اسباب رنج شماست
برای ما کسی شعر نخواهد گفت خوشا به حال تو که مخاطب شعری
از پوستم صدای تو می تراود بر پاهای تو راه می روم با چشمِ تو شعر می نویسم من که‌ ام به جز تو که در رگ و پوستم نهانی و نام مرا به خود داده ای
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهد مثلا آغوش تو جان می دهد برای جان دادن
به قول شمس لنگرودی چه بود زندگی اگر تو نمی‌رسيدی ؟
مي پرسند مگر او چقدر زيباست كه اين چنين ديوانه شده ای ؟ او هنر است صورتش مينياتور است خنده هايش تئاتر زلفِ تابانش نقاشی صدايش تكنوازی تار كمان آبروانش خط نستعليق خنده هايش آواز همايون و اما دست هايش ..
Balaye del darvish (1).mp3
21.43M
صبح من خیری ندارد بی طلوع چشم تو ذره‌ ای چشمان خود را باز کن خورشیدِ من
آفتاب از جانب چشم هایت طلوع می کند شاید می داند که طلوعی زیباتر از مشرقِ چشم های تو نیست
خواستنش تمنای هر رگ
فراق را دلی از سنگ سخت‌تر باید
اون واقعا پرستیدنی عه
همین
مهجور
صبح من خیری ندارد بی طلوع چشم تو ذره‌ ای چشمان خود را باز کن خورشیدِ من
گویند بخواب تا به خوابش بینی ای بی خبران چه جای خواب است مرا
دیگران گر بروند از نظر دل بروند تو چنان در دل من رفته که جـان در بدنی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ مولانا
من پر از دردم ، پر از دردم ، پر از دردم ولی تا نگاهت میکنم انگار یادم می رود ..
تو مگر باغ بهشتی که چنین مطبوعی ؟
من از آنهایم ، آنهایی که می‌میرند حین دوست داشتن
هر ذره چشمی شد وجودم تا نگاهش کردم