فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بانکها به راحتی وام میدهند، البته به کارکنان خودشان!
در 20 بانک مشخص شده که 67 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی به کارکنان همان بانکها ارائه شده است.
🔆 @newsrahemardom_ir 🔆
📎🔹 آن سگ بيگناه آمريكايي!
🔸۱- دوازده سال قبل (مهر ۱۳۸۹) لطیفهای برگرفته از یک واقعیت در نیویورک روي خروجي يكي از سايتهاي اينترنتي قرار گرفته و در فاصلهاي كمتر از 36 ساعت به پربينندهترين مطلب با ميليونها مراجعهكننده تبديل شده بود. شمار فراواني از چند ميليون كاربر آمريكايي كه اين لطيفه را مشاهده كرده بودند در بخش نظر كاربران - COMMENTS- از آن با عناويني نظير «بهترين»، «گوياترين» و «لطيفهاي برگرفته از يك واقعيت تلخ» ياد كردهاند... پیش از این ترجمه فارسي اين لطيفه پرسروصدا را در صدر یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودیم و امروز هم تکرار آن را بیمناسبت نمیدانیم. بخوانید!
«مردي در پارك مركزي شهر نيويورك مشغول قدم زدن بود كه ناگهان متوجه ميشود يك سگهار به دختربچهاي حمله كرده و قصد دريدن او را دارد. مرد، با عجله خودش را به آنها كه چند ده متر آن طرفتر بودند، ميرساند و با سگ درگير ميشود، بعد از مدتي كشمكش و در حالي كه چند تكه از لباسش پاره شده بود، سگ را ميكشد و دختربچه را نجات ميدهد.
مردمي كه در آن حوالي پرسه ميزدند و با شنيدن صداي گريه آميخته به التماس دخترك و غرش سگ هار و دخالت آن مرد در اطراف آنها حلقه زده بودند، بعد از مشاهده فداكاري مرد و پايان خوش ماجرا، براي مرد فداكار هورا ميكشند. پليس وارد صحنه ميشود، دست مرد فداكار را به نشانه پيروزي بر سگهار بلند ميكند و به او ميگويد «هي، تو واقعا يك قهرماني و نشانه انساندوستي و شجاعت مردم نيويورك.» مرد ضمن تشكر ميگويد؛ اما، من اهل نيويورك نيستم و پليس ميگويد؛
«چه فرقي ميكند، فردا روزنامهها مينويسند يكآمريكاييقهرمان دختربچه بيپناهي را از چنگال يك سگ درنده و هار نجات داد. تو قهرمان و باعث افتخار همه مردم آمريكا هستي و فردا رسانههاي آمريكايي با تيترهاي درشت و پخش كليپهاي تلويزيوني داستان فداكاري تو را در صدر اخبار خود قرار ميدهند.» مرد، سري به علامت نفي تكان ميدهد و ميگويد؛ «ولي، من آمريكايي نيستم» و پليس ميپرسد؛
«پس تو كجايي هستي؟!» و مرد پاسخ مي دهد؛ «من ايراني هستم»....
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/246638
برانداز و اصلاحطلب هر چه در توان داشتند برای زدن حجاب و دین هزینه کردند، تا جایی که دست به دامن محجبهها برای زدن حجاب شدند!
اما غافل بودند که محرم و صفر می آید و به قول پیر این قوم، بازهم اسلام را زنده نگه می دارد!
❇️ صدای بصیرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یه گردشگر از سفرش به کشورهای مختلف از جنله ایران گفته
از سفر به بغداد و قاهره تا سفر به تهران!!
@MAHOUR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تا سرپاست علمدار بیا برگردیم...
🏴 @MAHOUR
روز چندم سیل پلدختر بود که تاجیک گفت زاکانی آمده، برویم بیاورمیش. آن موقع زاکانی مسئولیتی نداشت. و مشغول طبابت در بیمارستان امامخمینی تهران بود.
خودش با اتوبوسِ راه آمده بود تا برآورد اولیه از شهر برای هماهنگی اعزام تیم بچههای بسیج پزشکی کند. چکمهای پایش کردم و با موتور دوری در شهر زدیم. من همان روز رفتم خوزستان و دیگر هم را ندیدیم.
آن روزها پلدختر فرماندار نداشت! رییسجمهور هم از راه دور مدیریت سیل را مانیتورینگ میکرد! اما زاکانی تکوتنها خودش را رسانده بود پلدختر. بدون اینکه مسئولیتی داشته باشد.
کاری به عکسهای امروز او در سیل امامزاده داوود ندارم که ناشی بودن تیمرسانهای شهرداری را برای بار چندم اثبات کرد، ولی دور از انصاف است زاکانی را به شوآف متهم کردن. آن موقع که شهردار نبود بیسروصدا خودش را رسانده بود، حال که دیگر شهردار است و وظیفه سازمانی دارد.
شرحعکس:
دروازه پلدختر-۱۳۹۸
جواد تاجیک (دستیار کنونی شهردار) سوار بر موتور
✍️ جواد موگویی
🏴 @MAHOUR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیعیان در آخرالزمان به شدت با هم درمیفتن
چرا اینجوری میشه؟ چاره چیه؟
@MAHOUR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا گناهانی که از آنها توبه می کنیم از پرونده اعمالمان پاک می شوند؟
🎤 استاد مسعود عالی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
@MAHOUR
🟣مهلت ندادن عزرائیل
حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟.
عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم.
مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام.
مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید
عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود.
عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دی مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن.
ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد.
عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد.
عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید.
عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟
مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر
📚 منهاج الشارعین - منهج 13، ص 591
🆔 @MAHOUR
📚توصیف لحظه ی مرگ از زبان حضرت علی علیه السلام:
درلحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شود،رنگ می پرد.
مرگ می آید.زبان می گیرد.انسان هنوزمی بیندومی شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد.
فکرش کارمی کند.باخود فکر می کندکه عمرش رادرچه راهی صرف وتباه کرده وایامش راچگونه سپری کرده است؟درآن لحظه ازاموال وثروت هایی که درطول عمرش جمع کرده یادمی کند و باخودمی گوید:این اموال راازچه راهی بدست آورده ام وفکرحلال وحرام آن نبودم اکنون گناه وحسابش بامن است ولذت وبهره اش بادیگران...
ولی مامور مرگ همچنان روح او را ازاعضای اوجدامی کند تا زبان وگوش هم ازکارمی افتد و فقط چشمانش می بیند
وبه اطراف خودنگاه می کند و تلاش و وحشت حرکت اطرافیان خود رامشاهده می کند.
دیگرنمی شنودوحرفی هم نمی زند.
درلحظه آخر روح ازچشم هم گرفته می شود و او مانند مرداری درمیان دوستان وبستگان می افتد وهمه ازاومی ترسند و ازکنارش فرارمی کنند.
پس از اندکی او رابه خاک سپرده از او دور می شوند واورابه دست عملش می سپارند وبرای همیشه ازدیدارش چشم می پوشند..
درروایات آمده:
جان کندن انسان گنه کارشبیه کندن پوست ازبدن حیوان زنده است.
وهنگام مرگ خوبان بشارتی به آنهاداده می شودکه چشمانشان روشن شده(جایگاهشان رادرآن دنیامی بینند)به مرگ علاقه پیدامی کنندوراحت جان می دهند.
📘الثاقب فی مناقب
🆔 @MAHOUR