eitaa logo
مَحْیٰایَ مَحْیٰا مُحمّدٍ و آلِ مُحمّد
4هزار دنبال‌کننده
692 عکس
1.5هزار ویدیو
13 فایل
📌احسان بختیاری مُحقّق و مُدرّس حوزه 💎 احیای امر اهلبیت علیهم السلام بخصوص امام عصر 🔶 کانال بوسیله ادمین اداره میشود 🔷 به هیچ نهادی وابستگی نداریم 🔵 سفارش حرزالجواد و ادعیه: @herzezendegi 🔴 آیدی ادمین : @GhorehMahyayamahya
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ سر سیدالشهدا صلوات اللّه علیه با سر علی اصغر صلوات اللّه علیه درون طشت در مقابل یزید بودند که سر حضرت برگشته و لب های علی اصغر صلوات اللّه علیه را می بوسید. 📚 مقتل قرن سیزدهم کتابخانه مجلس ش 18362 ص 137
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ شخصی دلش به رحم آمد و آبی برای حضرت علی اصغر صلوات اللّه علیه آماده کرد اما وقتی رسید متوجه شد که کار از کار گذشته است مایوس برگشت حضرت او را صدا زد و فرمود: من مایوس شدم اما تو مایوس مباش دخترت وقتی می آمدی [از تو به عنوان سوغات] بُرد یمانی [نوعی پارچه] طلب کرده بود پس آن شخص از اعجاز حضرت مضطرب و حیران مانده بود که چه بگوید حضرت لفافه ای از روی علی اصغرش که از برد یمانی بود را به آن شخص داد و نزد خیمه ها آمد. 📚 مقتل خطی شماره 35 (کتابخانه) 188
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ هر وقت سیدالشهدا خوشحال بود علی اصغر هم می خندید و هر وقت حضرت غمناک بود علی اصغر هم ملول بود و شیر میل نمی کرد. 📚 مقتل خطی شماره 60(کتابخانه) ص186
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ زینب صلوات اللّه علیها عرض کرد: ای برادر حالتی از علی اصغر صلوات اللّه علیه مشاهده شد که کسی را توان دیدن و شنیدن آن نیست حضرت فرمود: ای خواهر، چه حالت بود؟ عرض کرد: برادر جان وقتی که صدای بی‌یاوری و مددخواهی تو به گوش آن طفل رسید چشم حیرت باز کرده به غایت حسرت به اطراف و جوانب نگریسته چنان بر خود پیچید که قماط قنداق را پاره کرد و بر یکدیگر درید! چون آن سرور از خواهر حال علی اصغر را چنان شنید آه حسرت کشیده فرمود: طفل رضیع مرا بیاورید. 📚 سفینة بحر المصائب 2/325
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ [بعد از تیر خوردن علی اصغر علیه السلام] و چون عادت طفلان است که در وقت رفتن بر روی پدر و مادر نظر میکنند و جان می سپارند آن طفل بی گناه نگاهی به پدر کرد و بر روی او تبسمی نمود و مرغ روحش به شاخسار سدرة المنتهی پرواز نمود در آن وقت امام حسین آهی کشید که زمین کربلا لرزید و عرضه داشت : خداوندا ! فرزند من در نزد تو کمتر از بچۀ ناقۀ صالح نخواهد بود. 📚 مقتل محرق القلوب،۴۷۹
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ بنابر روايت تبر مذاب كه از مؤلفات واقدي حسيني شافعي مذهب است: چون علي‌اصغر سلام اللّه علیه شهيد شد بر روي دست سيدالشهداء سلام اللّه علیه بود که هاتفي از آسمان [ برای تسلیت دل امام] آواز داد كه: يا حسين! دعه فان له مرضعا في الجنة یعنی اي حسين! واگذار اين طفل را كه براي او شيردهنده ای است در بهشت. 🔹 طبق مقتل دیگری آن شیردهنده حضرت فاطمه سلام الله علیهاست. 📚 اکلیل المصائب فی مصائب الاطائب 205
برای نکاتی که از مقتل تقدیم شد، زحمت ها کشیده شده امیدوارم اگر اشکتان جاری شد دعای برای فرج امام زمان را فراموش نفرمایید و پدر و مادر این حقیر را هم، در میان جمع مؤمنین دعا بفرمایید 🌷🌷🌷
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه 🌱
بسم الله الرحمن الرحيم سید الشهداء صلوات اللّه علیه کنار علی اکبر صلوات اللّه علیه فرمود: والله یاعلی لقد ذاب لحم عظمی بصرعک و ذهب النور من بصری. علي جان ! به خدا قسم [ از داغ تو ] گوشت استخوانم ذوب شده و نور دیده ام رفته است. 📚 جواهر المقاتل ص 410
بسم الله الرحمن الرحيم از امام صادق سلام اللّه علیه پرسیده شد سختترین چیز در دنیا چیست؟ فرمودند: اینکه جوانی پیش روی پدر خودش بمیرد این را که حضرت فرمود به گریه افتاده و فرمود: داغ علی اکبر بر قلب جدم حسین سلام اللّه علیه در روز عاشورا به خاطرم آمد 📚 جامع النورین سبزواری 333
بسم الله الرحمن الرحيم زینب صلوات اللّه علیها : بعد از شهادت علی اکبر صلوات اللّه علیه ذوالجناح را حاضر کردم دیدم سید الشهدا صلوات اللّه علیه سوار نمی شود پرسیدم برادر چرا سوار نمی شوید؟ فرمودند: به جدّم قسم همین که صدای استغاثه علی اکبر را شنیدم نور چشم من رفت و من ذوالجناح را نمی بینم. وقتی نعش علی اکبر صلوات اللّه علیه را به خیمه آوردند تمام زنان جمع شدند سید الشهداء صلوات اللّه علیه پرسیدند: حضرت لیلا صلوات اللّه علیها کجاست؟ حضرت زینب رفتند دیدند که جامه دریده و نشسته هر چه می خواهد برخیزد نمی تواند گفت: همین که نعش پسرم را دیدم قوت کمر من تمام شد. 📚 مقتل قرن سیزدهم کتابخانه مجلس ش 18362 ص 155
بسم الله الرحمن الرحيم سیدالشهدا صلوات اللّه علیه وقتی بر سر نعش علی اکبر صلوات اللّه علیه آمد لب های خودش را روی سینه ی علی اکبر گذاشت جای خنجر ظالمی بود سیدالشهدا مانند طفلی که پستان مادر را می مکد خون علی اکبرش را مکید چون سر بلند کرد از لب های حضرت قطره قطره خون می چکید و مکرر ناله می کشید چنانکه زمین کربلا به لرزه آمد. 📚 مقتل قرن سیزدهم کتابخانه مجلس ش 18362 ص 95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه 🌱