#کافه_نادری
میخوام یه چیزی بهت بگم که اگه
دوستداشتی یه جا جلوی چشمت بنویسش:
«خدا جبران میکنه اون روزایی که...
اصلاً صبر کردن آسون نبود،
اما تو صبر کردی...!»
باشه؟
@naderi_cafe | ماهسو
#هیوا
بنظرم بهترین آدما کسایی هستن که وقتی ازت دلخورن بجای اینکه رفتارشون رو باهات عوض کنن وقهر کنن، قشنگ میان دلیل دلخوریشون رو میگن و در موردش حرف میزنن و موضوع رو حل میکنن. اونیکه وقتی ازت ناراحت میشه میاد بهت دلیل ناراحتیشو میگه هم از نظر عقلی این ده، بیست سال از بقیه جلوترعه، هم میخواد تحت هر شرایطی تو رو تو زندگیش داشته باشه.
@hiva_channel
#کافه_نادری
- گل گفت : امروز یکی بهم گفت چه گل خوشگلی!
+ شازده کوچولو گفت : خب؟
- گل گفت : یکی دیگه گفت چقدر خوش بویی!
+ شازده کوچولو گفت : خب ؟
- گل گفت : یکی گفت مهربون،
یکی گفت دوست داشتنی، یکی گفت...
+ شازده کوچولو گفت : الان خوشحالی اینارو شنیدی؟
- گل گفت : نه ! ناراحتم...
ناراحتم که چرا از تو نشنیدم:)
@naderi_cafe | عکس نوشت
#کافه_نادری
چشم و دل سیر بودن خیلی مهمه
اینجوری تا یه آدم خوشگلتر از عشقت ببینی،
وسوسه نمیشی
تا یه خونهی بزرگتر از خونهی خودتون ببینی،
غبطه نمیخوری
تا یه آدم پولدارتر از خودت ببینی،
حسرت نمیخوری
تو زندگیتون قبل از هر معیاری،
دنبال آدمای چشم و دل سیر باشین....
@naderi_cafe
#مجله_نایت
اگر میخواهید در آرامش باشید:
انتظارتان را از انسانها به صفر برسانید.
هنگامی که از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشید،
دیگر کسی نمیتواند شما را غافلگیر یا سرخورده کند و این قدرت مسئولیت پذیری است.
شما مسئول زندگی خودتان هستید ...
@night_mag
#ماهور
باور کن آنقدرها مهم نیست که کی چه فکری کرد و کی از فلان رفتار و حرف تو چه برداشتی داشت. به سبک و شیوهی خودت زندگیات را بکن و بگذار به سبک و شیوهی خودشان زندگیشان را بکنند. نه بپذیر که برای افکار و رفتار تو معیاری معین کنند و نه برای افکار و برداشت و رفتار دیگران معیاری مشخص کن. خودت باش و بگذار خودشان باشند و اگر جایی به ارزشت توهین شد، فقط ببوس و کنارشان بگذار و به چیز دیگری فکر نکن. تو نمیتوانی انرژی دیگران را تغییر بدهی، تو نمیتوانی افکار دیگران را تغییر بدهی، تو نمیتوانی شخصیت و نگرش دیگران را تغییر بدهی. هویت آدمها مطابق تاریخچهی زیستیشان شکل گرفته و تو در آن هیچ نقش قابل توجهی نداری!
و در آخر؛ لذت ببر!!! هیچ چیز مهمتر از این نیست که تو بلد باشی از شرایطی که داری، نهایت لذت را ببری، که بلد باشی بخندی و بلد باشی اهمیت ندهی و بلد باشی لبخند و مهربانی و عشق را تکثیر کنی.
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
گابریل گارسیا مارکز چقدر درست گفته:
زمان هیچ گاه دردی را درمان نکرده،
این ما هستیم که
به مرور به دردها عادت میکنیم...
@naderi_cafe | قهوه سرد
وقتی که به گذشتهام نگاه میکنم میبینم بیشتر چیزهایی که نگرانشان بودم، هرگز اتفاق نیفتادند.
من زمان و انرژی خیلی زیادی را هدر دادم تا ناراحت باشم.
@MajaleZan
رمان (سرگذشت واقعی) #حس_سرد
پارت [ 733 ] Part
اونشب به هوای احترام واینکه نذاره به من ونگار بد بگذره مثل پروانه دورمون میچرخید هرچند که مسیح با
چشمان تیزبینش سعی میکرد اونو از کنارمون دور کنه
بعد از مدتی که از این دوستی میگذشت رفتار مشکوکی بین نگار و سیاوش حس میکردم ،تا جایی که توی جشن
تولد 23سالگی بهراد مسیح هم متوجه شد وبه
سیاوش تذکر داد که بهتر مراقب رفتارش با نگار باشه در غیر این
صورت باید روی دوستی اون وبهراد برای همیشه
خط بکشه ، سیاوشم به ظاهر قبول کرد وبا خنده که نگار زن
داداششه از کنار این موضوع گذشت اما این تنها
ظاهر قضیه بود چرا که پارتی های دوستانه و کوهنوردی های
هفتگی باعث صمیمیت روز به روز این رابطه شد
وبالاخره توی یکی ازهمین پارتی ها وقتی نگار یه دور با سیاوش
رقصید مسیح طاقت نیاورد و سیلی محکمی توی
گوش سیاوش زد وگفت :
- از حد وحدود خودت خیلی فراتر رفتی .
این حرکت مسیح باعث خشم نگارشد واون با
گستاخی تمام جلو بهراد به مسیح پرید که :
-تو داری زیادی خودتو درگیر زندگی منو بهراد می
کنی و من هرگز بهت اجازه نمی دم که به اسم دوستی با بهراد
اونو یه احمق فرض کنی
بهراد که عشق نگار دیونه وکورش کرده بود و به
غیر ازاون هیچ کس وهیچ چیزی و نمی دید به دفاع از نگار با
مسیح درگیری لفظی پیدا کرد وتوی ثانیه ای همه
حرمتهای بینشون شکسته شد وبهراد به تندی به مسیح گفت:
- دیگه هرگزنباید به جای اون تصمیم بگیره
#رمان حس سرد | ادامه دارد ....
[ رفتن به پارت اول رمان حس سرد ]
https://eitaa.com/MajaleZan/27023
@MajaleZan
رمان (سرگذشت واقعی) #حس_سرد
پارت [ 734 ] Part
مسیح که از بهراد توقع این حرفو نداشت با
دلخوری بهراد وبه حال خودش گذاشت وسالن وترك کرد ودوستی
و صمیمیت چندین سالشون به همین سادگی
و راحتی تنها با عشوه های یه زن از هم پاشید
بهراد و مسیح دیگه سراغ هم ونگرفتن وحتی
اصرارهای من ومهری هم نتونست این دلخوری و از بین ببره تا اینکه
اتفاقی که نباید می افتاد ،افتاد وبهراد چیزی را
که هرگز نباید می دید با چشمای خودش دید
این اتفاق تلخ برای روح زخم خورده بهراد کافی
بود تا اونو از درون نیست ونابود کنه و خاطره تلخ نوجوانیش
وخیانتهای مداوم مادرم دوباره توی ذهنش زنده بشه
احساسات بهراد خیلی راحت به تاراج رفت اونم
توسط دوست صمیمی خودش و عشق همه زندگیش ،این اتفاق
بهراد و از درون خرد کرد چرا که مورد خیانت
وبی وفایی کسی قرار گرفته بود که فکرمیکرد پاکترین گل دنیاست
نگار و سیاوش باهم فرار کردند واین بهراد و تا
سر حد جنون خشمگین وعصبی کرده بود،
#رمان حس سرد | ادامه دارد ....
[ رفتن به پارت اول رمان حس سرد ]
https://eitaa.com/MajaleZan/27023
@MajaleZan