#ماهور
باور کن آنقدرها مهم نیست که کی چه فکری کرد و کی از فلان رفتار و حرف تو چه برداشتی داشت. به سبک و شیوهی خودت زندگیات را بکن و بگذار به سبک و شیوهی خودشان زندگیشان را بکنند. نه بپذیر که برای افکار و رفتار تو معیاری معین کنند و نه برای افکار و برداشت و رفتار دیگران معیاری مشخص کن. خودت باش و بگذار خودشان باشند و اگر جایی به ارزشت توهین شد، فقط ببوس و کنارشان بگذار و به چیز دیگری فکر نکن. تو نمیتوانی انرژی دیگران را تغییر بدهی، تو نمیتوانی افکار دیگران را تغییر بدهی، تو نمیتوانی شخصیت و نگرش دیگران را تغییر بدهی. هویت آدمها مطابق تاریخچهی زیستیشان شکل گرفته و تو در آن هیچ نقش قابل توجهی نداری!
و در آخر؛ لذت ببر!!! هیچ چیز مهمتر از این نیست که تو بلد باشی از شرایطی که داری، نهایت لذت را ببری، که بلد باشی بخندی و بلد باشی اهمیت ندهی و بلد باشی لبخند و مهربانی و عشق را تکثیر کنی.
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
گابریل گارسیا مارکز چقدر درست گفته:
زمان هیچ گاه دردی را درمان نکرده،
این ما هستیم که
به مرور به دردها عادت میکنیم...
@naderi_cafe | قهوه سرد
وقتی که به گذشتهام نگاه میکنم میبینم بیشتر چیزهایی که نگرانشان بودم، هرگز اتفاق نیفتادند.
من زمان و انرژی خیلی زیادی را هدر دادم تا ناراحت باشم.
@MajaleZan
رمان (سرگذشت واقعی) #حس_سرد
پارت [ 733 ] Part
اونشب به هوای احترام واینکه نذاره به من ونگار بد بگذره مثل پروانه دورمون میچرخید هرچند که مسیح با
چشمان تیزبینش سعی میکرد اونو از کنارمون دور کنه
بعد از مدتی که از این دوستی میگذشت رفتار مشکوکی بین نگار و سیاوش حس میکردم ،تا جایی که توی جشن
تولد 23سالگی بهراد مسیح هم متوجه شد وبه
سیاوش تذکر داد که بهتر مراقب رفتارش با نگار باشه در غیر این
صورت باید روی دوستی اون وبهراد برای همیشه
خط بکشه ، سیاوشم به ظاهر قبول کرد وبا خنده که نگار زن
داداششه از کنار این موضوع گذشت اما این تنها
ظاهر قضیه بود چرا که پارتی های دوستانه و کوهنوردی های
هفتگی باعث صمیمیت روز به روز این رابطه شد
وبالاخره توی یکی ازهمین پارتی ها وقتی نگار یه دور با سیاوش
رقصید مسیح طاقت نیاورد و سیلی محکمی توی
گوش سیاوش زد وگفت :
- از حد وحدود خودت خیلی فراتر رفتی .
این حرکت مسیح باعث خشم نگارشد واون با
گستاخی تمام جلو بهراد به مسیح پرید که :
-تو داری زیادی خودتو درگیر زندگی منو بهراد می
کنی و من هرگز بهت اجازه نمی دم که به اسم دوستی با بهراد
اونو یه احمق فرض کنی
بهراد که عشق نگار دیونه وکورش کرده بود و به
غیر ازاون هیچ کس وهیچ چیزی و نمی دید به دفاع از نگار با
مسیح درگیری لفظی پیدا کرد وتوی ثانیه ای همه
حرمتهای بینشون شکسته شد وبهراد به تندی به مسیح گفت:
- دیگه هرگزنباید به جای اون تصمیم بگیره
#رمان حس سرد | ادامه دارد ....
[ رفتن به پارت اول رمان حس سرد ]
https://eitaa.com/MajaleZan/27023
@MajaleZan
رمان (سرگذشت واقعی) #حس_سرد
پارت [ 734 ] Part
مسیح که از بهراد توقع این حرفو نداشت با
دلخوری بهراد وبه حال خودش گذاشت وسالن وترك کرد ودوستی
و صمیمیت چندین سالشون به همین سادگی
و راحتی تنها با عشوه های یه زن از هم پاشید
بهراد و مسیح دیگه سراغ هم ونگرفتن وحتی
اصرارهای من ومهری هم نتونست این دلخوری و از بین ببره تا اینکه
اتفاقی که نباید می افتاد ،افتاد وبهراد چیزی را
که هرگز نباید می دید با چشمای خودش دید
این اتفاق تلخ برای روح زخم خورده بهراد کافی
بود تا اونو از درون نیست ونابود کنه و خاطره تلخ نوجوانیش
وخیانتهای مداوم مادرم دوباره توی ذهنش زنده بشه
احساسات بهراد خیلی راحت به تاراج رفت اونم
توسط دوست صمیمی خودش و عشق همه زندگیش ،این اتفاق
بهراد و از درون خرد کرد چرا که مورد خیانت
وبی وفایی کسی قرار گرفته بود که فکرمیکرد پاکترین گل دنیاست
نگار و سیاوش باهم فرار کردند واین بهراد و تا
سر حد جنون خشمگین وعصبی کرده بود،
#رمان حس سرد | ادامه دارد ....
[ رفتن به پارت اول رمان حس سرد ]
https://eitaa.com/MajaleZan/27023
@MajaleZan
رمان (سرگذشت واقعی) #حس_سرد
پارت [ 735 ] Part
بهراد دوباره دُچار
افسردگی شدید شد ونه محبتهای مسیح و نه
گریه والتماسهای من هیچ کدام نتونست مرهمی روی درد درونش
باشه
مسیح که تنها خودشو مقصراین اتفاق میدونست
درسشو رها کرد ومثل یک برادر مهربون کنار بهراد موند ،اوکه
به خوبی وضعیت وخیم روحی بهراد و درك می
کرد ثانیه ای تنهاش نمی ذاشت اما بهراد یک
شب از غفلت
وخواب الودگی مسیح استفاده کرد وبا اسلحه
کمری پدر بزرگ شقیقه اش و هدف گلوله قرار
داد و خودشو برای
همیشه از این زندگی سرتاسر نفرت و خیانت
راحت کرد
بغض فرو خورده بهار ترکید وبه آرامی شروع به
گریستن کرد افرا که از حرفهایش به شدت
منقلب شده بود بی
اختیار به طرفش رفت و با محبت او را به آغوش
کشید ،بهار خود را در آغوشش انداخت ولحظه
ای هر دو از عمق
وجود برای بهراد گریستند. بهار در میان هق هق
گریه درد آلود گفت :
-انگار همین دیروز بود که خبر مرگ بهراد وشنیدم
گذر زمان هنوز نتوانسته بود مرهمی روی زخم
عمیق درونش باشد.افرا آرام اورا نوازش می کرد و با او حس
همدردی داشت ومی دانست داغ از دست دادن
عزیز چقدر جانکاه و درد آوراست پس از لحظه
ای طولانی خود را
از آغوش افرا بیرون کشید و در حالی که صورت
خیس از اشکش را پاك می کرد همراه با آهی
عمیق بغض الود
گفت :
-بهراد بازیچه هوسبازی نگار شد وبه خاطر
نامردی که سیاوش در حقش کرد خودشو کشت ،
بهراد غرقه در خون
توی بغل مسیح جون داد و با خودش همه خوشی
ها وشادیهای مسیح و هم برد مسیح تا مدتها
توی شوك از
دست دادن بهراد با هیچ کسی حرف نمی زد
#رمان حس سرد | ادامه دارد ....
[ رفتن به پارت اول رمان حس سرد ]
https://eitaa.com/MajaleZan/27023
@MajaleZan
#هیوا
من خودم را دارم و خودم برای خودم کافیام.
میخواهید از جهان من بروید؟ به سلامت و میخواهید بمانید؟ بمانید. برای من، بودن یا نبودنتان، آنقدرها حیاتی نیست که برای ماندنها و رفتنهاتان نگران حال من باشید. برای من اهمیتی ندارد گزینهی چندم توجهتان هستم و برای رفاقت و صمیمیت و ارتباط، روی چندنفر به جز من حساب میکنید!
من خودم برای خودم کافیام و در جهان هدفمندم، اولویتهای مهمتری از فکر کردن به کیفیت ارتباطها و صمیمیتها دارم.
برای منی که به تنهایی عادت دارم، رفتنها بسیار کمهزینهتر از آمدنها تمام میشوند و یک ارتباط خوب، کمک کننده است اما فقدان یک ارتباط خوب، آسیبزننده نیست!
تا جایی که به من مربوط است، در تصمیم برای رفتنتان، راحت باشید، تمرکز من روی مسائل مهمتریست و زیاد متوجه رفت و آمدهای جهانم نیستم...
@hiva_channel
#هیوا
اینکه به نقطه ای رسیدم که میتونم آدما رو راحت از زندگیم کنار بذارم، معنیش این نیست فرد بی احساسیم!
در واقع اونقدر بزرگ شدم که بفهمم «مهم تر از خودم کسی نیست» و باید از اونایی که ناراحتم میکنن دور بمونم، حتی اگه بی نهایت عاشقشون باشم
@hiva_channel
#مجله_نایت
سه باور اشتباه در رابطه:
۱. عشق به تنهایی کافی است ، عشق قطعا بخشی از یک رابطه کامل و طولانی مدته ولی همش نیست ، چون در کنار عشق موارد کلیدی هم نیازه مثل : احترام ، مراقبت ، حمایت ، تفاهم ، ارتباط ، اعتماد ، مهربانی ، تفاهم و لذت بردن از زمان باهم بودن و میزان دوستی و صمیمیت !
۲. رابطه همیشه باید عالی و کامل باشه ، هیچکس کامل نیست ، شما و شریک عاطفیتون ممکنه اشتباه کنین!
برای همین انتظار کمال داشتن منجربه نادیده گرفتن رابطه عالی شما میشه ، راه حل اینه که ار دنبال کردن کمال دست بردارین و در عوض به دنبال تعادل باشین
۳. حسادت و کنترل گری نشونه دلسوزی و اهمیته ، اگاه باشید که سالم ترین روابط بر پایه اعتماد ساخته میشن.
@night_mag
#ماهور
گاهی هم به خودت سر بزن!
حالِ چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش؛ رو به روی آیینه بایست و تمام تنهایی ات را محکم در آغوش بگیر وَ با صدای بلند به خودت بگو که "تو" تنها دارایی من هستی؛
بگو که با همه ی کاستی های جسمی و روحی ، تو را بی بهانه و عاشقانه دوست دارم!
برای خودت وقت بگذار ، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر . نگذار احساس تنهایی کنی ، نگذار ابرهای سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد. مطمئن باش هرگز کسی دلسوزتر از تو نسبت به تو پیدا نخواهد شد!
@Mahoor_Channel