eitaa logo
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
1.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
64 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _روزمرگی و هشتگ های خود کانال❌️مابقی آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
48.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جونم آتیش گرفت وقتی این کلیپ رو دیدم.. خودم باهاش خیلی اشک ریختم..😞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ببینید و فقط چند دقیقه بهش فکر کنید💔 همه‌یِ دختر‌ها فدای خانم سه‌ساله.. ╭┈┈┈┈┈─────❥ ╰┈➤**✿❀ @Majaninal_Hossein❀✿
بســـم الله الرحــمن الـــرحـــیم♥️
شهید محمدرضا اسماعیلی در روستای اُشکهران از توابع شهرستان ورزنه به دنیا آمد. متاهل بود و از ایشان یک فرزندِ دختر به یادگار مانده است. عضو رسمی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. یکشنبه یکم مرداد ۱۴۰۲ در پی حمله تروریستی ناجوانمردانه اشرار و کوردلان معاند به واحد گشت پلیس راه در محور خاش به تفتان همراه با سه نفر از مأموران غیور پلیس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
همسر شهید از چگونگی با خبر شدن شهادت می‌گوید، با محمدرضا تماس گرفتم و جویای احوالش شدم گفت در حال گشت هستم و هر زمان به پاسگاه برسم با شما تماس می‌گیرم. نمی‌دانستم ۲۰ دقیقه بعد از این تماس، او شهید خواهد شد. به امید تماس محمدرضا بودم، همه کار‌های خانه را انجام دادم. غزاله را خواباندم، اما باز هم خبری از محمدرضا نشد..
دیگر نفهمیدم چه شد؟ ام‌البنین را به حضرت ابوالفضل (ع) قسم دادم که اتفاقی برای محمدرضا نیفتاده باشد. همه طلاهایم را نذر سلامتی‌اش کردم و شماره‌اش را گرفتم، خاموش بود. هر دو شماره‌اش خاموش بود. دست و پایم بی‌رمق شده بود. دیگر فهمیدم قطعاً خبری شده است. با برادرم تماس گرفتم و فقط فریاد می‌کشیدم. من درست حدس زده بودم..💔
همسر شهید می‌گوید، قبل از ازدواج همیشه دوست داشتم که همسر یک پلیس شوم و این آرزویی بود که آن را با کسی در میان نگذاشته بودم. فیلم‌های پلیسی می‌دیدم و از ابهت و اراده و ایثارشان خوشم می‌آمد. محمدرضا از طریق خاله‌ام که زن دایی ایشان می‌شد به من معرفی شد. محمدرضا از خاله‌ام خواسته بود
که برای طرح خواستگاری به منزل ما بیاید. آن زمان من سن زیادی نداشتم و همه حواسم به درس بود. خاله‌ام از محمد رضا می‌خواهد که موضوع را با خانواده‌اش در میان بگذارد و نهایتاً یک بار در ماه صفر و یک بار هم بعد از آن به خواستگاری آمدند در هر دو مرتبه جواب خانواده به ایشان منفی بود.
مرتبه سوم که به خواستگاری آمدند، بعد از تحقیقات پدر و مادرم موافقت اولیه انجام شد و من با توکل به خدا و اعتماد به انتخاب پدر و مادرم به ایشان جواب مثبت دادم. او نه تنها همسر که رفیق عزیزی برای من بود. ما در تاریخ ۸ دی ۱۳۹۴ عقد کردیم و سه سال بعد یعنی ۱۵ تیر ۱۳۹۷ عروسی کردیم و بعد از یک سال خدا یک فرشته کوچک را به نام غزاله خانم مهمان همیشگی خانه‌مان کرد..
یه روز قبل از شهادتش با همکارش رفته بود زاهدان چهاراه رسولی برا خرید بهم زنگ زد گف اومدم خرید چی براتون بخرم گفتم خودت که بیای برا ما همه چیزی گف عزیزمید گفتم توروخدا چیزی نخر اوقت سختت میشه بیاری یه عالمه ام وسیله داری خسته میشی راهم طولانیه! زودتر کاراتو انجام بده و برا تاسوعا و عاشورا امسال بیا پیشمون باش، گفت چشم ممنون که به فکرمی چیزی دیگه نمیخواید گفتم ن فقط سلامتید..🥀 اینم که وسیلهاش اومد ولی خودش با پیکر بی جون روز تاسوعا رسید😭
محل شهادت شهید محمد رضا اسماعیلی 💔🖤
غزاله‌ات امروز بی بابا ست💔😔
51.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتنش،رفتن جان بود... گزارش تصویری از تشییع شهید مدافع امنیت محمدرضا اسماعیلی ╭┈┈┈┈┈─────❥ ╰┈➤**✿❀@MajaninalHossein❀✿