eitaa logo
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
62 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _روزمرگی و هشتگ های خود کانال❌️مابقی آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
پیروی از ولایت فقیه هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید. ┅═┄⊰@MajaninalHossein༺⊱┄═┅
توصیه به امر به معروف و نهی از منکر امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود. ┅═┄⊰@MajaninalHossein༺⊱┄═┅
شعر سنگ قبر شهید محمد حسین معز غلامی این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود انشالله مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام سر خود با لبه سنگ لحد می‌شکنم اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین (ع) بسیجی حسین معز غلامی ┅═┄⊰@MajaninalHossein༺⊱┄═┅
📍مزار مطهر شهید حسین معز غلامی( سید مجتبی) 📌قطعه و ردیف و شماره : ۱۸ - ۱۱۶ - ۵۰ ┅═┄⊰@MajaninalHossein༺⊱┄═┅
roohallah-kazemzadeh-3.mp3
5.79M
هَر اَذانی کِه می وَزَد پَنجِرِه ها باز میشَوَند...✨🌱 ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
تعقیبات نماز مغرب و عشا ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
#بســـــم_اللّہ رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا 🌺 #قسمت نهم نماز تمام شده بود. جلوی در بودم و میخواس
رمان عاشقانه مذهبی 🌺 دهم خانم محمدی عجله داشت. دعوتنامه ام را داد و گفت: بیا! فردا با بسیج قراره بریم گلستان شهدا. باید کمک دست من باشی! یه صبح تا بعد از ظهر اونجاییم! بعد هم از بین کاغذهایی که دستش بود یک دعوتنامه بیرون کشید و گفت: بیا اینم بده حاج آقا؛ایشونم باید به عنوان روحانی باشن حتما. من عجله دارم تو بهش بده. باشه؟ - چشم! -پس خداحافظ! و سریع از پله ها بالا رفت. من ماندم و نمازخانه و صفهای نماز جماعت که داشت بسته میشد. سرجایم نشستم و دعوتنامه حاج آقا را خواندم: سید مهدی حقیقی! نماز که تمام شد، صدایم را صاف کردم و پشت سرش نشستم. سلام کردم و دعوتنامه را به طرفش گرفتم: خانم محمدی گفتن اینو بدم به شما. قراره از طرف بسیج دانش آموزی بریم گلستان شهدا. شمام باید حتما باشید! دعوتنامه را گرفت و نگاهی کرد و گفت: چشم. ممنون که اطلاع دادین! دو روز بعد؛ زودتر از همه خودم را به مدرسه رساندم. خانم محمدی و پناهی داشتند وسایل را آماده میکردند و جعبه های ناهار را داخل اتوبوس می چیدند. با من و آقافیروز، سرایدار مدرسه چهارنفر میشدیم. راننده های اتوبوس نمیدانم کجا بودند؟ در دلم به بقیه بچه های بسیج فحش میدادم که چرا انقدر دیر کرده اند و ما دست تنها مانده ایم. همان موقع صدای موتور آمد؛سرم را برگرداندم و دیدم حاج آقا ترک موتور یک جوان شبیه خودش رسید به ما. پیاده شد و درحالی که به طرف ما میامد به جوان گفت: علی آقا ساعت سه میتونی بیای دنبالم؟ -چشم آقاسید! و رفت… 🌸ادامه_دارد🌸 ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
سر فدای قدمت، ای مه کنعانی من قدمی ‌رنجه‌کن،‌ای‌ دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تکرار نبودن هایت غیبتت ‌سخت ‌شد،ازدست‌ِ مسلمانی‌ من ✦اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، ✦وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ گویند 🌻‌⃟🍂๛فرج مولا صلواتـــــــ ┅═┄⊰@MajaninalHossein༺⊱┄═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
roohallah-kazemzadeh-3.mp3
5.79M
هَر اَذانی کِه می وَزَد پَنجِرِه ها باز میشَوَند...✨🌱 ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
تعقیبات نماز ظهر و عصر ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
❌عوامل اختلاف در قرآن❌ 1⃣پیمان شکنی 🛑 فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺷﻜﺴﺘﻨﺸﺎﻥ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ 2⃣فراموش کردن دستورات خدا 🛑 وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﺎ ﻧﺼﺮﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ، ﭘﺲ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﻭ ﺍﺣﻜﺎم ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻭﺍﻗﻌﻲ ] ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﭘﻨﺪ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ ، ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺮﺩﻧﺪ [ ﻭ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ] ، ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻛﻴﻨﻪ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻴﻢ(مائده ١٤) 3⃣شراب و قمار 🛑 إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﻗﻤﺎﺭ ، ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ [ ﺳﺨﺖ ] ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ، ﻭ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎﺯﺗﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ(مائده ٩١) ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاد :)) ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
#بســـــم_اللّہ رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا 🌺#قسمت دهم خانم محمدی عجله داشت. دعوتنامه ام را داد و
رمان عاشقانه مذهبی 🌺 یازدهم آقاسید با ما سلام و احوال پرسی کرد و عبایش را درآورد تا کمکمان کند. فکر نمیکردم اول بیاید کمک من و سر جعبه را بگیرد. یک یاعلی محکم گفت و جعبه را بلند کرد. کم کم بچه ها آمدند و وسایل را آماده کردیم. همان موقع تلفن خانم محمدی زنگ خورد. کمی با تلفن صحبت کرد و بعد، چهره اش درهم رفت و گوشی را قطع کرد. بچه های بسیج را جمع کرد و گفت: متاسفانه راهنمایی که قرار بود دوساعت اول بیاد بچه ها رو توی گلستان بگردونه و شهدا رو معرفی کنه نیومده! آقای بذرپاش از فرهنگسرا زنگ زدن گفتن برای دوساعت اول باید خودمون یه فکری بکنیم چون برنامه ها بهم خورده! بین شما کسی هست که شهدای معروف رو بشناسه و بتونه به بچه ها معرفی کنه؟ آقاسید با شرمساری گفت: متاسفم من نمیتونم. اما اگه زودتر گفته بودید که مطالعه میکردم شاید میتونستم. بقیه به هم نگاه میکردند. آب گلویم را قورت دادم و در دل گفتم: «الهی به امید تو» و بعد گفتم: خانم من میتونم! - مطمئنی صبوری؟ - بله خانوم… ان شاءالله. سوار اتوبوس شدیم. خانم پناهی توضیحی کلی درباره برنامه اردو داد و توصیه های لازم را گوشزد کرد. وقتی راه افتادیم آقاسید بلند شد و چند کلمه ای درباره مقام شهید و آداب زیارت شهدا گفت و نشست. آقاسید تنها کنار کلمن آب نشسته بود و من و خانم محمدی هم ردیف آقاسید بودیم. خانم پناهی دو سه ردیف عقب تر نشسته بود. بچه ها آخر اتوبوس بزن و برقصی راه انداخته بودند که نگو! آقاسید زیر چشمی نگاهی به پشت سرش انداخت و بعد به تسبیح فیروزه ای رنگش خیره شد و آرام گفت: لا اله الا الله! 🌸ادامه_دارد🌸 ┅═┄⊰@MajaninalHossein༺⊱┄═┅
عاشقی دردسری بود نمیدانستیم حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو سهممان بی خبری بود نمیدانستیم آب و جاروی در خانه ما شاهد بود از تو بر ما گذري بود نمیدانستیم اینهمه چشم به راهی نگرانم كرده عاشقی دردسری بود نمیدانستیم❤️‍🩹 ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅
🌸صد مرتبه ذکر صلوات در روز جمعه وهدیه به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸در ترازوی سنجش اعمال [در قیامت] چیزی سنگین تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نیست، کسانی هستند که اعمالشان را در ترازوی سنجش عمل می گذارند، سبک و ناچیز است سپس صلوات بر آن حضرت را بیرون آورده و بر آن می نهند سنگینی می کند و برتری می یابد.(الکافی، ج ‏2، ص 494) 🌸یکی از آداب فرستادن صلوات این است که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد منبع : شرح صلوات ج 116 ✨اللهم صل علی محمد وال محمد # ریحانه بهشتی_صلوات
دلِ‌پــُر زخــمِ‌زمیـن گفته‌کسی‌می‌آیــد!🥲 ┅═┄⊰༻ @MajaninalHossein༺⊱┄═┅