9320735004.mp3
29.39M
حلالمکنمادرافتادیدیدم!
منهرچیقدبلندمیکردمنرسیدم💔
-گریهیبدوندادبرایحسن"ع"کماست🥀
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ🖤
[نساء]
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۖ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا{۱۷۳}
پس آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شده اجر و ثواب تمام و کامل میدهد و به فضل خود بر آن میافزاید، و آنان را که سرپیچی و سرکشی کرده به عذابی دردناک معذّب خواهد فرمود و آنان (بر نجات خود) جز خدا هیچ کس را دوست و یاور نخواهند یافت.
#هرروزباقرآن🌼🍃
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#حوالیِاو♥️ #قسمت_سوم🌱 #شهید_مجید_قربانخانی🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خالق
#حوالیِاو♥️
#قسمت_چهارم🌱
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥
به نام خالق او🍃
صدای قل قل قلیون به گوش میخوردوبوی تنباکوی میوه ای به مشام میرسید.
تخت های دونفره و سه نفره،کنارهم نشسته و چایی میخوردندوقلیون هم کنارشان بود.☕️
گاهی یک دودی از یک تخت بالا میرفت وچندثانیه بعددر هوامحو میشد.
اینجابرای مجیدناآشنانبود.
بیشترشب وروزهای جوانی اش را روی همین تخت هابادوستانش گذرانده بود.🍃
مجیداز راه رسید.یک دفتر وخودکار هم دستش بود.📒🖊
بابیشترآنهایی که نشسته بودندروی تخت هاوگپ میزدند سلام و علیک داشت؛
گاهی بعضی از آنهاحتی برای مجیدبلندمیشدندوجابرایش باز میکردند.
یکی دونفری هم نی قلیون رابه سمت مجیدکج میکردندویک تعارفی به مجیدمیزدند.
- آقامجید،طعم پرتقال،بفرما😉
+نه داداش،من چندماهی میشه دیگه نمیکشم.☺️
- ای بابامجیدجون بیا یه دم بزن،حالش رو ببر😕
+میگم نمیکشم،تومیگی بیا یه دم بزن.😒
وبی آنکه پی حرف را بیاورد کنار حاج مسعود رفت.حاج مسعود مداح هیئت بود.🎤
بیشترمحرم ها مجید درهیئت حاج مسعود سینه میزدوگاهی میدون دار هیات هم میشود.
دربچگی اش به حج مشرف شده بودو ازهمان روزها حاجی قبل از اسمش مانده بود.🌱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥
#زندگینامه
❅-----❅-----❅-----❅-----❅
@majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#خاطراتِفضه🥀 مقداد به عمر گفت: دختر رسول خدا"ص"به سبب ضربه شمشیر و تازیانه تو،درحالیکه خون از کم
#خاطراتِفضه🥀
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمر نگاهی به اطرافش کرد
و به هوادارانش گفت:
فاطمه"س"را بزنید!
دراین حال شلاقهایی بر بدن حبیبه
و پاره تن رسولخدا"ص" وارد آمد
تا اینکه بدن او را مجروح
و پر از خون نمود…💔
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع شیعه/
مواقفالشیعه 3/127(میانجی)
منبعاهلسنت/
موتمر علمای بغداد/181(مقاتل بن عطیه م.525)
#یاامُّالحسنین🖤
زهرایمنازغصهمیمیردحسینم!
آغوشبگشا،میتوانی،میتوانی...
[کربلا؛فاطمیه]
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
مستند به بهانه آزادی ساعت۲۲:۳۰/ شبکه۳سیما
بازپخش/پنجشنبه/ساعت۱۷:۴۵
[نساء]
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا{۱۷۴}
ای مردم، برای هدایت شما از جانب خدا برهانی (محکم) آمد، و نوری تابان به شما فرستادیم.
#هرروزباقرآن🌹🌿
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#حوالیِاو♥️ #قسمت_چهارم🌱 #شهید_مجید_قربانخانی🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥ به نام خال
#حوالیِاو♥️
#قسمت_پنجم🌱
#شهید_مجید_قربانخانی🌹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥
به نام خالق او🍃
مجیدسلام کردوگفت:
- حاجی بیا کارت دارم.
حاج مسعود از اتاق بیرون اومدوبا حوله ی کوچک دستاش رو خشک میکرد.
+جونم مجید،کاری داری.☺️
- بیا داداش،بیا حاجی جون چهارتا حرف قلمبه سلمبه یاد من بده،من سواد آنچنانی ندارم،میخوام وصیتم بنویسم.😌
+مجید ،این دیگه ازاون حرفاست.خودت باید بنویسی،من آخه چی بهت بگم.😕
روی لبه ی یکی از تخت ها نشست.شروع به نوشتن کرد.📝
(وصیت نامه ی شهید《مجیدقربانخانی》)
{بسم رب الشهداو الصدیقین
سلام عرض میکنم خدمت تمام مردم ایران،سلام میکنم به #رهبر کبیر انقلاب وسلام عرض میکنم به خانواده عزیزم،امیدوارم بعداز شهادتم ناراحتی نداشته باشیدواز شما خواهش می کنم بعداز مرگم خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم.
صحبتم با حضرت امام خامنه ای،#آقاجانگرصدباردگرمتولدشومبرایاسلامو مسلمینجانمیدهم.
واز رهبر انقلاب وبنیادشهید وسپاه پاسداران وهمینطور بسیج خواهشمند هستم که بعداز به شهادت رسیدن من،هوای خانواده ام را داشته باشید.
والسلام وعلیکم والرحمه الله و برکاته🖤🌹}
مجیدومسعودباهم زیاد خاطره داشتن.سال های زیادی بود که با هم بودن.
اول هم صنف،بعدهم بچه محل بودنشان آن دو را کنار هم قرار داده بود.
مسعود نگاهش کردو یاد روزی افتاد که بچه های قهوه خانه خبردار شده بودن مجیدقراراست به سوریه برود.
دهان به دهان حرف به گوش همه رسیده بود.🗣
خیلی ها تعجب کرده بودن و میگفتن:
- نه بابا ،این سوریه برو نیست.حالاهم میخواد یه اعتباری جمع کنه.😏😒
- آخه اصلا مجید سوریه نمیبرن،مگه میشه،مگه داریم!😳🤦♂
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥
#زندگینامه
❅-----❅-----❅-----❅-----❅
@majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
انشاءاللهساعت ۲۱:۰۰ محفلخواهیمداشت🖤🌱
بسم الله الرحمن الرحیم🌱
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ🖤🕊
بریم سراغ بحث امشبمون
درد دل امیرالمومنین با حضرت زهرا هنگام دفن سیده النساء العالمین...🥀
بعد از اینکه امیرالمومنین"ع" تمام هستی خودش رو با دست خودش در قبر گذاشت
شروع کرد به درد دل کردن...
اشک میریخت بالای سر تنها یار و یاورش...
وقتی که حضرت زهرا"س" رو خواست به خاک بسپاره فرمود: السلام علیک یا رسول الله
از سوى خودم، و از سوى دخترت...
كه هم اكنون در جوار تو فرود آمده، و به
سرعت به تو ملحق شده است...🥀
«السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّهِ عَنِّي، وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ، وَ السَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِكَ».
اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاكت، پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناک تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است...
«قَلَّ، يَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ رقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّيدلِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ، وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ».
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاكت، پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس
حضرت علی دارای بالاترین صبر بودن
امام سجاد"ع" وقتی میخواستن در شام خطبه بخونن حضرت علی رو اصبر الصابرین معرفی کردند...
ولی این مصیب انقدر سخت بود که حضرت میفرمایند صبرم لبریز شده...
امانتى را كه به من سپرده بودى، هم اكنون باز پس داده شد و ودیعه ای كه نزد من بود گرفته شد؛
ولى اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بى قرارى؛🥀
تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيده اى برايم برگزيند [و به تو ملحق شوم])؛
«فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إلَى أَنْ يَخْتَارَ اللّهُ لِي دَارَكَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ».
[پیامبر دو جا در شب عروسی حضرت علی و حضرت زهرا و زمان رحلتشان به امیرالمومنین فرمودند فاطمه"س" امانت من و امانت خداست....]