شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#عقیلهیبنیهاشم🌸
عشقحسین{ع}خوشاومدی...😍💞
[حرمامامحسین{ع}ولادتحضرتزینب{س}؛ ۱۴۰۰/۹/۱۷ ]
-------------🦋--------------
@majid_ghorbankhani_313
رفقا ان شاءالله ساعت ۲۰:۳۰ #محفل خواهیم داشت🎈✨
#ولادتحضرتزینب{ع}💕
#عقیلةالعرب
یهـ سلامے هم بدیم بہ محضره
اونی ڪه قوت قلبِ حیدرِ♥️
برسہ عرض سلامِ انبیا
به جناب اولیامخدره😍💕
-------------🦋--------------
@majid_ghorbankhani_313
قهرمان زینب[س].mp3
688.7K
#عقیلهیبنیهاشم💛
وقارونورجبینش به مصطفی رفته...
ولی غرورنگاهش به مرتضی رفته💕 :)
چه کودکیست!که خود اشهدین می گوید
و گاه خنده کنان یا حسین می گوید♥️
-------------🦋--------------
@majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
بسم رب العشق #قسمت_چهل_و_هفتم 😍علمدارعشــــق از مرتضی خواستم چفیه ای که چندسال پیش از آقا یادگاری
بسم رب العشق
#قسمت_چهل_و_هشتم
😍علمدارعشــــق
مجری : خب یه نیم ساعتی ما این پرده ها بندازیم
تا سن برای برنامه ویژهمون حاضر بشه
پشت سن یه اتاق فرمان بود که به سن باز میشه
بچه ها سفره عقد پهن کردن وسط سن
عاقدهم اومدن بالا
مرتضی تو اتاق بود
منو که با چفیه دید
گفت : چه خوشگل شدی ساداتم
- میدونستی مرتضی ۳ دقیقه دیگه
عقدموقتمون تموم میشه
بهت نامحرم میشیم
+ ساداتم چه شیطون شده
بجاش ۵ دقیقه دیگه تا ابد محرمم میشی
مجری اومدگفت : بچه ها بیاید بشین
بعد پرده ها جمع کنیم
رفتیم بالا
به سفره عقدم نگاه کردم از چفیه بود
پرده ها که جمع شد
همه حاضرین تو سالن
جیغ ،دست،سوت زدن
مجری : اینم برنامه ویژه مون
به افتخارشون یه دست خوشگل بزنید
ساعت نشون مرتضی دادم
- ۳ دقیقه تموم شد
+۲ دقیقه یعنی مونده
عاقد بعداز خوندن متن عربی خطبه عقد دائم گفت : سرکارخانم
نرگس سادات موسوی
آیا وکیلم شما را با مهریه ۵ سکه بهار آزادی
یک دست آینه و شمعدان
و یک سفر کربلای معلی
عقد دائم آقای مرتضی کرمی دربیاورم ؟
- با استناد از آقا صاحب الزمان و با اجازه پدر و مادرم و بزرگترها بله
عاقد : به میمنت و مبارکی
آقای مرتضی کرمی وکیلم ؟
+ بله
تا بله گفتم دخترا هلهله کردن
پسرا سوت میزدن
مبارکتون باشه
+ هول بار اول بله گفتی 😂😂
- خودتی
گل خشکیده و نقل بود که از هر طرف سرم کشیده میشود
مجری: لطفا این میکروفون بدید دست آقای داماد
خب آقای داماد مبارک باشه
الان با عروس خانم کجا میرید
+ مزارشهدای گمنام دانشگاه
باهم رفتم سرمزارشهدای گمنام
ترم چهارم دانشگاه با محرمیت ما شروع شد
دوهفته از شروع ترم میگذره
تو ماشین مرتضی بودیم داشتیم
میرفتیم خونشون
گوشیم زنگ خورد
فاطمه صالحی بود
بچه تهران بود
اما دانشجوی دانشگاه ما
از بچه های بسیج
گوشی جواب دادم
- الو سلام فاطمه جان خوبی؟
- مبارکت باشه
ان شاالله به پای هم پیر بشید
- واقعا چه جای قشنگی
من تا حالا نرفتم
خوش به سعادتون
رفتی دعا کن
منم یه بار برم
حسرت به دل نمونم
- بزرگیت میرسونم
- یاعلی
خداحافظ
نویسنده : بانــــو.... ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@Majid_ghorbabkhani_313
بسم رب العشق
#قسمت_چهل_و_نهم
😍علمدار عشــــــق
مکالمه ام که تموم شد رفتم تو فکر
ای بابا نکردیم ماهم میرفتیم خطبه عقدمون اونجا
+ نرگس سادات چی شد رفتی تو فکر
- دوستم بود
+ متوجه شدم
اما کجا خیلی دوست داری بری؟
- کهف الشهدای تهران
میترسم حسرت به دل بمونم
+ نرگس 😡😡😡
توکهف الشهدا دوست داری بری
به من نگفته بودی؟
- روم نشد
+ خانم گلم
عزیزم
من و شما
الان
ازهمه بهم نزدیکتریم
هروقت چیزی خاستی بگو
یا میتونم همون موقعه انجام میدم برات
یانه میمونه برای بعد
اما نذار حرف تودلت بمونه
- باشه چشم
من خیلی دوست دارم برم کهف الشهدا
+ امشب میام خونتون با حاج باباحرف میزنم
فردا پس فردا بریم
- آخجون 👏👏👏
+ اوج هیجانت با آخجون خالی میکنی یعنی ؟
- پس چیکارکنم 🤔🤔
+ تشکرات همسری
- یعنی چی؟
دیدم لپشو آورد جلو
گفت تشکر کن
منم هنگ موندم
از خجالت داشتم آب میشدم
+نرگس تا تشکر نکنی
نمیریما
هیچی نگفتم
نیم ساعت گذشته بود
اما مرتضی نمیرفت
- آقا دیرشدا
مادرجون نگران میشن
+ تشکر کن بریم
لب به دندون گرفتم
خیلی سریع و کوتاه تشکر کردم
صدای خنده اش فضای ماشین برداشت
کی فکرش میکنه
پسر محجوب و سر به زیر دانشگاه
انقدر شیطون باشه
نویسنده بانــــو ......ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@Majid_ghorbabkhani_313
ولادت حضرت زینب{س}:🌸🌿
وقتی حضرت زینب به دنیا آمد و این خبر به گوش رسول الله[ص] رسید، به منزل فاطمه(س) آمد و فرمود: «دخترم، نوزادت را نزد من بیاور». وقتی او را نزد پیامبر اکرم(ص) آوردند، رسول خدا او را به سینه مبارک چسباند و صورت بر صورت نوزاد نهاد و باصدای بلند و به شدّت گریست، چنانکه اشک از گونه های مبارکش سرازیر شد. و در جواب حضرت زهرا که علت گریه را جویا شد، فرمودند:
دخترم فاطمه جان، این دختر به بلاهایی گرفتار آمده و با انواع مصیبت ها و دشواری های جانکاه مواجه خواهد شد... و فرمود: هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین(ع) گریسته باشد... سپس رسول خدا نام نوزاد را زینب نامید.♥️
القاب حضرت زینب{س}:
حضرت زینب(س)، القاب زیادی دارند از جمله:
عقیله بنی هاشم: بانوی خردمند بنی هاشم♥️
کَعبَهُ الرّزایا: قبله رنجها...
نائِبَهُ الزَهراء{س}: جانشین و نماینده حضرت زهرا🌱
نائِبَهُ الحُسَین{ع}:جانشینونمایندهامامحسین🌸
مَلیکَهُ الدُنیا
عالِمَهُ غَیرَ مُعَلِّمَه: دانای بی آموزگار🙂
فَهِمَه غَیرَ مُفَهِّمَه: فهمیده بدون فهماننده🍃
عَدیلَهُ الخامِس مِن اَهلِ الکَساء: همتای پنجمین نفر از اهل کساء🕊
کَفیلَهُ السَجّاد: سرپرست امام سجاد{ع}🦋
سِرُّ أبیها: راز پدرش امام علی{ع} ✨
الصِدِّیقَهُ الصُغری: صدیقه کوچک🌸
عابِدهُ آلِ عَلى: پارسای خاندان امام علی{ع}🌱 بَطِلَهُ کَربَلاء: قهرمان کربلا... :)
عَظیمَهُ بَلواها: بانویی که امتحانش بزرگ بود🕊 الباکِیة: بانوی گریان🥀
سَلیلهُ الزَهراء: خلاصه حضرت زهرا🌹
امینه اللّه: امانت دار الهی✨
آیَهُ مِن آیاتِ اللّه: نشانه ای از نشانه های خدا مَظلُومَهُ وَحِیدَه: ستمدیده تنها...
صابِرَهُ مُحتَسِبَه: صبور برای خداوند🖤
او به دلیل اینکه مصایب فراوان دید، «امّ المصائب» ناميده شد...🌹
فضایل و مناقب ایشان🌺
آن حضرت در زمره بافضيلت ترينِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برترى عقل، استوارى قلب، فصاحت زبان و بلاغت بيان بود و این، از سخنرانى در كوفه و شام كه گويى از زبان پدرش امير مؤمنان(ع) ايراد مى گرديد دانسته مى شود.
او در وقار و شخصیت همچون خدیجه(س) در حیاء و عفّت، مانند مادرش فاطمه(س) در شیوایی و رسایی بیان، چون پدرش علی(ع) در حلم و صبر انقلابی همانند برادرش حسن(ع) و در شجاعت و قوّت قلب مانند برادرش حسین(ع) بود.
حضرت زینب(س) هم از نظر سن و هم از نظر مقام و فضيلت، برتر از خواهرش ام كلثوم و بلكه مى توان گفت پس از مادرش فاطمه و جدّه اش خديجه شريف ترين و بزرگترين زنان اسلام بوده است. زندگانى پر ماجرا و سخنان پرمعنا و خطبه هاى بليغ و رساى او در طول مسافرت كربلا، كوفه و شام و زهد و عبادت و ساير خصال عالى او بهترين گواه اين مُدّعاست.
او تربیت شده خاندان وحی بود. به كوچك و بزرگ احترام میگذاشت و هیچ گاه چهره ترش نمیكرد. همیشه در سلام كردن [به بانوان و محرمان] پیش دستی میكرد و در مقابل مهمان از جا بر میخاست و مقام او را ارج مینهاد. با اینكه عبداللّه بن جعفر از بزرگان و ثروتمندان مدینه بود و در خانه، كنیز و غلام و... داشت؛ امّازینب(س) در كارهای خانه آنان را یاری میداد و جویای احوالشان میشد تا اگر مشكلی دارند، آن را برطرف سازد...
روزى حضرت زينب(س) در محضر دو برادرش حسن و حسين(ع) نشسته بود. آنها درباره بعضى از گفتار رسول خدا(ص) با هم گفت وگو مى كردند. در اين هنگام، حضرت زينب(س) به دنبال سخنان برادرانش، نكات جالب و زيبايى را بيان فرمود. پس از تمام شدن نكات و توضيحات حضرت زينب(س)، امام حسن(ع) به خواهرش فرمود: (به راستى كه تو از درخت نبوّت و معدن رسالت هستی). براى اثبات نبوغ آن بزرگوار، شاهدى گوياتر از نقل خطبه مشهور حضرت زهرا(س) وجود ندارد.چرا كه ايشان در آن زمان بيش از پنج سال نداشته است...🌹
حضرت زينب(س) وارث خاندانى بود كه سرسخت ترين دشمن آنان «يزيد» درباره شان گفته است: (اينان خاندانى هستند كه فصاحت و دانش را از پيامبربه ارث برده اند...
زینب کبری(س) همچون مادرش فاطمه(ع) نمازش را اوّل وقت به جا میآورد و در انجام آن بسیار دقّت داشت. هنگام نماز، كارها را رها كرده، به نماز میپرداخت.
نمازهای شب حضرت در طول زندگی؛ به ویژه در دوران اسارت و در مسیر كوفه و شام معروف است، تا آنجا كه برادرش از او درخواست می کند كه در نماز شب برادرش را فراموش نكند...♥️🙂
امام سجاد(ع) مى فرمايد: «در آن شب ديدم عمه ام زينب(س)، نشسته مشغول نماز و عبادت بود». امام حسين(ع) به قدرى به خلوص، عرفان و بندگى زينب(س) اعتقاد داشت كه هنگام خداحافظى آخر، از خواهرش درخواست دعا كرد و به او فرمود:خواهرم مرا در نماز شب فراموش مكن...🖤 :)
ازدواج🌹
حضرت زینب در سال هفدهم هجری و در سن 17 سالگی با عبدالله جعفر ازدواج کرد. عبدالله پسر جعفر طيار است. جعفر طيار برادراميرالمومنين(ع) و از پيشگامان در راه اسلام و از مجاهدان راه خدا بود. عبدالله مورد وثوق اميرالمؤمنين(ع) بود و بعدها نيز در جنگها و برنامه هاي آن حضرت شركت و حضوري چشمگير داشت تا جايي كه در جنگ صفين او يكي از فرماندهان سپاه امام(ع) به حساب مي آمد. عبدالله علاقه مند بود كه با حضرت زينب(س) ازدواج كند؛ ولي حيا داشت كه او را مستقيما از اميرالمؤمنين(ع) خواستگاري كند.
لذا قاصدي به حضور امام فرستاد و خواستگاري خود را عرضه داشت. اميرالمؤمنين(ع) نيز او را برای این امر سزاوار تر ديد و با آن موافقت كرد و مهريه زينب(س) را به ميزان مهريه ي مادرش قرار داد.😇🌱
اما اين ازدواج فرخنده، يك شرط نيز به همراه داشت. شرط اين ازدواج آن بود كه اگر امام حسين(ع) به مسافرتي مي رود، زينب(س) نيز مجاز باشد كه او را همراهي كند و عبدالله مانع اين كار نشود.🙂
تعلیم دین به بانوان کوفه📚
زمانى كه اميرالمؤمنين(ع) مركز خلافت خود را از مدينه به كوفه منتقل كرد، حضرت زينب نيز با شوهرش عبداللَّه بن جعفر به كوفه آمد و در آنجا ساكن شدند.
در اين مدت حضرت زينب نيز به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت. در كوفه مجلس درسى براى زنها تشكيل داد و براى آنها قرآن را تفسير مى كرد.
آن حضرت از محدثان و راویان حدیث می باشد. احادیث ایشان از مادر، پدر، برادران، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان می باشد...
همراه با قیام برادر و مروِج انقلاب حسینی🕊
حضرت زينب از آغاز قيام امام حسين با برادر خویش همراهی کرد و در تمام دوران قيام، همدل و رازدار او بود.
شب عاشورا و گفتگوهايش با برادر، روز عاشورا و استقبال هاى شكوهمندش از شهيدان، شب يازدهم محرّم و رثاى جانسوز او در كنار قامت خونين برادر و خطاب او به پيامبر خدا، اینها جلو ه ای از صفحات زرّين و جاودانه زندگانى سرشار از جلالت، شكيبايى و والايى اوست.
آن حضرت، استوار و شکوه مندانه پس از حادثه عاشورا، سرپرستى قافله اسيران را بر عهده گرفت.
وقتی مردم كوفه فرزندان پيامبر را آن گونه ديدند، گریه و شیون سر دادند، حضرت زينب(س) با صلابت و محکم این گونه سخن گفت: اى كوفيان! اى نيرنگ بازان و خيانتكاران و بى وفايان! اشكتان خشك و ناله تان آرام مباد! مَثَل شما، مَثَل كسى است كه رشته هاى خود را پس از تابيدن، از هم باز مى كند ... واى بر شما! مىدانيد چه جگرى از پيامبر(ص) پاره پاره كرديد و چه پيمانى را شكستيد و كدامين پرده نشين او را بيرون كشيديد و چه حرمتى از او هتك كرديد و چه خونى از او ريختيد؟!
آن حضرت زبان على(ع) در كام داشت، مردمانى كه بارها، خطابه هاى مولا را شنيده بودند، كلام و خطابه على(ع) را به عيان ديدند، و كسى گفت: «به خدا سوگند، زنِ باحيايى چنين سخنور، نديده بودم. گويى زبان على(ع) را بر كام دارد».
خطابه هاى حضرت زينب(س) در اوج فصاحت و بلاغت و تأثير گذارى بيان مى شد، كه او خود، فرزانه اى موقعيت شناس بود...
وفات🖤
حضرت زينب(س) در 15 رجب سال 62 ه. ق در سن 57 سالگى - حدود يك سال و نيم بعد از شهادت امام حسين(ع) - وفات کردند و در نزديكى دمشق در روستاى «راويه» به خاك سپرده شد. اكنون اين روستا، به «زينبيه» شهرت دارد و به شهر متصل است...
بحثمون تموم شد و قشنگ ترین قسمت بحث امشب،القاب حضرت زینب و فضائل ایشان بود🙂🌿