«من پيشتر گفته بودم -زمان طاغوت- كه ما در مواقع معينى مى بينيم كه يك #غائله بلند مى شود.
آن مواقع معين، يك وقت قبل از ماه #رمضان است و يك وقت قبل از ماه #محرّم.
ماه رمضان براى دولت سابق يك خطرى داشت كه نبادا روحانيون -در مساجد [كه] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا يك تبليغ سوئى بر ضد دولت بشود.
قبل از ماه مبارك يك غائله درست مى كردند! غائله- قضيه مثلًا- «#شهيد_جاويد»!
يك ماه مبارك را ماها غفلت مى كرديم، كه ما از كجا داريم، اشتباهمان از كجاست. يك ماه مبارك ما سر يك #مسئله_جزئى به جان هم مى افتاديم.
#اهل_منبر دو طايفه مى شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه اين ور! علما و مثلًا ... طلبه هاى ما دو طايفه مى شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه ...
يك ماه مبارك را ما هدر مى داديم كه دولت را بايد در اين ماه مبارك ما تنبيهش بكنيم به يك چيزهايى، يك مطالبى بگوييم،
آنها درست مى كردند اين مطلب را و ما را #سرگرم مى كردند به شهيد جاويد! يك ماه، دو ماه، سه ماه اين مى شد.
همچو كه اين طرف [رو به] سردى میرفت و ماه محرّم مثلًا نزديك مى شد، مسئله مرحوم «#شمس_آبادى» را پيش مى آوردند. اى بسا كه شمس آبادى، حالا شايد هم خودشان يك همچو كارى مى كردند كه اين غائله درست بشود! حالا خودشان هم نكرده باشند كس ديگرى كرده باشد
اما آنها غائله را درست مى كردند و دو دسته راه مى انداختند، يك دسته از آن ور و يك دسته از آن ور.
و قواى ما و نيروى ما كه بايد صرف بشود در #مصالح_اسلام، سر اين قضيه هدر مى دادند تا اينكه اين يك خرده اى سرد مى شد. وقتى كه اين سرد مى شد، نزديك مى شد- مثلًا- يا ماه رمضان يا ... مى شد، قضيه «#دكتر_شريعتى» را پيش مى كشيدند؛
از آن ور يا اللَّه شروع مى كردند تبليغات بر له او، از آن ور شروع مى كردند تبليغات عليه او. تمام قوا صرف مى شد سر اين.
و الآن هم مشغولند.
الآن هم آنهايى كه مى خواهند نگذارند كه اين مسائل ايران روى #مصالح_مسلمين [درست] بشود، حالا هم اين مسائل هست.
وقتى اين هم سرد شد، يك مسئله ديگر! حالا شما خواهيد ديد بعد از اينكه مثلًا اين غائله اخير از بين رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقاى #طالقانى هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات كردند و خود ايشان هم ناراحت از اين مسائل شدند كه يك همچو حرفهايى درست كردند-
بعد از اينكه اين غائله [تمام] شد، يك غائلهاى درست مى كنند. حالا يا خودشان مى فرستند -مثلًا فرض كنيد كه- يك كسى را مى گيرند، مثلًا #احمد [خمینی] ما را مى گيرند- و لو اينكه اگر احمد را بگيرند بكُشند هم من حرفى نمى زنم اما مى خواهند اينها [غائله] درست بكنند-
يا مثلًا ... از يكى از علماى ايران، پسرش را مى گيرند يك كارى سرش مى آورند، اين يك غائله پيدا مى شود. تا اين شد، خودشان شروع مىكنند قبل از اينكه صاحبكار مشغول بشود و اظهار تأثر بكند، آقايان [اظهار] تأثر مى كنند، «وا مصيبت» آقايان مى گويند! خود صاحبكار هيچ حرفى نمى زند اما آقايان سينه مى زنند!
اين چيست؟ براى اين است كه نمى خواهند كه اين مملكت ما به دست خودمان باشد. اينها مأمورند كه اين مملكت را كارى بكنند كه آن مسائل سابق دوباره با يك فرم ديگر فرم شاهنشاهى ديگر نمى شود اما با يك فرم ديگرى- عود بكند و ما باز همان اختناق ها و همان چپاولگري هايى كه آنها داشتند و همان مال مردم را خوردن دوباره بيايد...
ما بايد الآن تمام قوايمان را صرف كنيم در اينكه اين طور مسائل را كه اينها پيش مى آورند #خنثى بكنيم.»