#رمان 🔴 (قسمت سیصد و سی و هشت) فرود گوشیشو تو جیب شلوار جینش چپاند و پرسید: دختره اهل همین دور و برهاست؟! امید ظرفهای مخصوص ژله رو از روی زمین به قفسه های سرخ رنگ کنار دیوار منتقل کرد و گفت: دقیق نمی دونم هیچ وقت ازش نپرسیدم! مشتری خوبیه چونه نمی زنه و دنبال جنس مفت و ارزون بردن با عشوه های خرکی حال به هم زن نیست! چقدر بدم میاد از این دخترهایی که فکر می کنن میتونن با خنده های الکی و ادا درآوردن می تونن آدمو خر کنن! حالا چرا اینو می پرسی؟! فرود به یکی از قفسه ها تکیه داد و دستاشو رو سینه قلاب کرد و گفت: همین جوری! فکر کردم حتماً خونه ش این دور و برهاست که میاد اینجا خرید کنه! امید سر جاش وایساد و دستی به پشت گردنش کشید و تک خنده ای کرد و گفت: به نظر میاد خیلی تو نخشی! راستشو بگم ازش خوشم اومده اولش اونو یکی مثل بقیه می دیدم اما الان به نظرم با بقیه فرق هایی داره! آدم 4 تا از این مشتری ها داشته باشه خسته کار به تنش نمیمونه! فرود پوزخندی زد و گفت: عهه که این طور! حواست باشه زندگیت با این به باد ندی! - چطور؟! منظورت چیه؟! + منظورم اینه حواست به خودت باشه! اینا که ذاتاً جاسوس و دنبال آتو گرفتن و خفه کردن بقیه هستن! مثلاً همین دختره تو دانشگاه کارش این بود که بره پیش مسئولین دانشگاه و پشت سر مخالفین بدگویی کنه و براشون دردسر بسازه! تحیر در چشمای تا آخرین حد ممکن باز شده ی امید موج می زد. او هیچ وقت ندیده بود ریحانه به او خیره بشه و یا حتی یه سؤال بی مورد و اضافه بپرسه. براش قابل باور نبود چیزی که می شنید. به تکان دادن سر اکتفا کرد و گفت: حالا چیزی می خواستی که یادی از ما کردی؟! فرود یکی از ظرف های آلومینیومی مخصوص ژله که به شکل قلب بود رو برداشت و گفت: هفته دیگه تولد باباس مامان خانم میخواد خودش ژله درست کنه من فرستاده پودر ژله و ظرف مخصوص بگیرم واسش! امید سری تکان داد و گفت هرچی خواستی بردار مهمون من! نام و نشانی این مغازه رو پرنیان یک سال و نیم قبل به ریحانه داد زمانی که دنبال ظرف یه بار مصرف ارزون قیمت برای استفاده در پذیرایی مراسم مولودی بسیج دانشجویی بود. از این مغازه تا منزل دوستش پرنیان 15 دقیقه فاصله بود. بسته ی لیوان یکبار مصرف رو در صندوق عقب ماشین جا داد و همراه خواهرش خودشو به خونه ی دوستش دعوت کرد و در همون جا با او که تازه از بیمارستان به خانه برگشته بود، درباره ی برنامه ی ایستگاه صلواتی صحبت کرد. پرنیان در جوابش خندید و گفت: نمی دونستم دخترا هم ایستگاه صلواتی راه میندازن! باید جالب باشه! متأسفانه راهش برام یه مقدار دوره ولی اگه بتونم میام. لیوان های یکبار مصرف رو به خونه برد تا خانم عارفی اونو باخبر کنه از اقدام بعدی که باید انجام میشد. سه چهار بار دیگه هم پیام جمع آوری کمک رو برای اونایی که می شناخت و نمی شناخت به ویژه آشنایان نزدیک فرستاد به امید اینکه دستی کمکی به طرفش دراز بشه و چند نفری هم دست کمکشو فشردن و به حسابی که به نام خانم عارفی بود مبلغی رو واریز کردن. ادامه این رمان هیجانی و زیبا هر شب حوالی ساعت۲۱ درکانال مکتب سلیمانی سیرجان👇 https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ    خدایا! مرا نزد خود بوسیله حسین(علیه السلام) در دو عالم وجیه و آبرومند گردان .. #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #شب_جمعه مکتب سلیمانی سیرجان https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

#دلدادگی حاج آقا جاودان : اگر کسی به امام حسین(علیه‌السلام) دل‌بستگی پیدا کند، راهِ نجات دارد.‌ @Maktabesoleimanisirjan

🎈🎁🎈 🎈خب دیگه بریم سراغ شب دوم قرعه کشی و کد برنده های پرچم اهدایی ویژه غدیر امشب😍👇 ۳۱۴ ۴۶۷ ۵۱۱ ۶۲۰ ۵۶۰ ۴۴۴ ۳۸۳ ۴۳۲ ۶۰۸ ۴۷۶ ۵۶۴ ۳۸۸ ۳۶۷ ۶۱۶ ❇️ عزیزانی که این کدها رو دارن شنبه دهم تیر ماه به فروشگاه مکتب سلیمانی سیرجان مراجعه کنند و پرچم خودشون رو دریافت کنند توجه داشته باشید موقع دریافت پرچم حتما اسکرین از صفحه ای که کد قرعه کشی بهتون تعلق گرفته رو همراه داشته باشید مبارک همشون باشه❤️ ✅ آدرس فروشگاه مکتب سلیمانی سیرجان👈: خیابان سعدی _کوچه ۳ _روبروی عینک نگین _مجموعه فرهنگی مکتب سلیمانی سیرجان ✅ ساعت کاری فروشگاه 👈 صبح ها ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰و عصر ها از ۱۶:۰۰ تا ۱۹:۰۰ می باشد

✍حاج قاسم سلیمانی: قربانی مهم است، اما مهم‌تر از قربانی آن چیزی است که انسان برای آن قربانی می‌شود. عظمت آن چیزی که برایش قربانی می‌شود مهم‌تر از خود قربانی است. امام حسین عظیم است اما اعظم از امام حسین علیه السلام آن چیزی است که امام حسین برای آن قربانی شد. زِ دلم خیال رویت، نرود به هیچ وجهی 🕜ساعت حوالی پـــ²⁰ــ¹ـــرواز🕊 #به_وقت_حاج_قاسـم 💔 "به وقت عروج "🕊 ┄┅ ❥❥❥ ┅┄ «سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِكَةِ وَالرُّوحِ» 🌷 ارواح طیبه شهـدا روح مطهـر حـاج قاسـم سلیمـانی و شهـدای مقـاومت را در آغـوش گرفتند.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ ┄┅ ❥❥❥ ┅ 🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

جمعه هايی که نبوديد به تفريح زديم... السلام علیک یا غریب .....

سلاااااام 😍🍃🎉🎊🎁🎈 خوبید؟ اینقدر طرح توزیع و نصب #پرچم مکتب سلیمانی به دلتون نشسته که برخی دوستان به ابراز محبت و تشکر از این طرح پرداختند و بی خیال خبر خوب دوم شدن تا اونجا که همسایه طبقه بالامون کد قرعه کشی پرچمشون حفظ کرده بود و بهم گفت که منتظره اسمشون دربیاد یا خدا😂😍 اگه قرعه به اسمش نیاد چی؟😇 حالا بزارید خبر خوب دوم بهتون بگمممم الان میگم هولم نکنید. حتما حدس زدید خصوصا اونایی یه جور خاصی سوالات و مسابقه و صد البته طراح سوالات مسابقه دوستتتتتتت دارند😁😂😉 آره مسابقه داریم به مناسبت عید بزرگ غدیر🌺😍چه مسابقه ای و چه جوایزی😍😘🍃👌😋 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸وای چه ذوقی دارید برخی از شماها وقتی اسم مسابقه و صدای پای طراح سوااالات مسابقه میاد!!😁😂 ذوق نکردید؟؟؟ خب باشه منهای اون عده ای که این چند وقت از جواب سوالات مسابقه شاکی بودید بقیه که از حضورم خوشحالند نه؟ وجدانی خوشحال نمیشید؟ باشه از سکوتتون مشخصه؟😊 منم که چند بار گفتم باهاتون موافقم سوالات همیشه آسونه اما جواب ها یه خورده سخته😉😁 🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃