مکتب سلیمانی سیرجان
و بعدش نگاهی به علی اکبر امجدیان که قیافش رنگ خون گرفته بود، کرد و پرسید آقای امجدیان حالتون خوبه؟ ب
🔵 #رمان
نویسنده:
#زینب_علوی
🔴 (قسمت هشتاد و پنج)
دکتر اخوان که سعی میکرد اوضاع رو کنترل آرامش جو کلاس رو حفظ کنه ، گوش هاشم انقد برای شنیدن حرفای دو طرف تیز بود که صدای آروم اونا رو هم به وضوح میشنید و حرف نجفی نیا رو شنید و تصمیم قاطع گرفت که دیگه نزاره این بحث جنجالی و توهین آمیز ادامه پیدا کنه.
پس با لحنی که خشم و تحکم توش معلوم بود، گفت:
آقای نجفی نیا نمی دونم چرا شما و دوستت هر دفه تو این کلاس بحثی پیش آمده سعی کردین با توهین و تحقیر حرفتونو جلو ببرین؟! چرا فکر می کنید اجازه دارین به باورها و شخصیت بقیه توهین کنید و بقیه هم در برابر شما سکوت کنن!؟ مطمئن باشید اگه شما توهین نکنید و تهمت نزنید دیگران هم به شما احترام میزارن!!
کل دنیا می دونن داعش رو آمریکا با پول عربستان و همدستی کشورهای اروپایی ساخت که خاورمیانه رو تجزیه کنه و برسه به خاورمیانه جدید مدنظر خودش پس سعی نکنید با آسمان و ریسمان به هم بافتن داعش رو بچسبونید به اسلام و عقاید اسلامی!!
داعش اگه به قول شما قرار بود مدافع احکام اسلام باشه و مثلاً دستور قرآن رو اجرا کنه اول می رفت به دبی و پاتایا و لوس آنجلس و لاس وگاس که مراکر فساد و فحشا و اشاعه قمار و کفر هستن حمله می کرد به اسرائیل که یه کشور غصب شده و دزدیده شدس حمله می کرد!!
در ضمن اینم بدونید و سعی کنید بفهمید که هیچ پولی هیچ پاداشی ارزش از دست دادن جون و نبودن کنار عزیزان و خانواده رو نداره!! البته به جز پاداش رسیدن به قرب خدا که خیلی بعید میدونم یه عده اینو بفهمن!!
این جلسه آخرین جلسه کلاسه و من با توجه به وضعیت پیش آمده و وجود توهین ها و فحاشی های مکرر سر کلاس و علی رغم میلم مجبورم بگم هیچ کس حق بحث کردن نداره و بهتره هر بحثی دارید بزارید برای خارج از کلاس!!
دکتر اخوان این جمله رو گفت و مشغول ادامه جمع بندی بحث های گفته شده خودش شد.
کلاس تو سکوت عمیق غرق بود و فقط صدای یکی از دانشجوهای دختر شنیده شد که با لحن خاص و صدای نسبتاً آروم گفت: آخیش بالاخره ساکتشون کرد کلی از وقت کلاسمونو حروم کردن!!
زمان کلاس که تموم شد دکتر اخوان برای موفقیت دانشجوها دعای خیر و ازشون به خاطر کم و کاستی های کلاس عذرخواهی و حلالیت طلبی کرد.
رفتاری که نشون از فروتنی خاص دکتر اخوان بود و معمولاً در میان اساتید دیده نمیشد و برای دانشجوهام تعجب آور بود.
دکتر اخوان در بین دانشجوهای حلقه زده در اطرافش که بعضی سوالای درسی و غیردرسی ازش میپرسیدن و بعضی هم درخواست عکس گرفتن باهاش رو داشتن از کلاس بیرون رفت.
ریحانه وسایلشو جمع کرد و بدون جوابی به سؤال سارا که می پرسید کجا میری؟ به دنبال دکتر اخوان رفت.
🔴 (قسمت هشتاد و شش)
ریحانه نزدیک در کلاس به فرود پیرزاده و شاهین نجفی نیا برخورد.
با صدای نسبتاً آروم اما جوری که مطمئن بود اونا حرفشو میشنون گفت نمک به حروم بی شرف خدا جوابتو بده!!
فرود پیرزاده با نفرت بهش نگاه کرد و با پوزخند گفت: گورتو گم کن متحجر فسیل مغز!
سارا با غیض به فرود پیرزاده نگاه کرد و بعد دست ریحانه رو کشید و گفت: بیا بریم با اینا دهن به دهن نشو!!
ریحانه و سارا از کلاس بیرون رفتن و به سمت دکتر اخوان رفتن.
دکتر اخوان تو راهرو وایساده بود و درخواست های دانشجوها را جواب میداد.
بعد از خلوت شدن اطراف دکتر اخوان، ریحانه به طرفش رفت و سارا با فاصله کمی از اونا وایساد.
ریحانه چشمای غمگینشو به کت سورمه ای رنگ دکتر اخوان دوخت و گفت: استاد خواستم ازتون تشکر کنم هم به خاطر عرض تسلیت شما و هم به خاطر سخنانی که در دفاع از خانواده شهدا گفتید.
دکتر اخوان لبخند غمگینی زد و جواب داد:
خواهش می کنم. من فقط ادای دین کردم به افرادی مثل پدر شما که نجیبانه و غریبانه از این کشور و مردمش دفاع می کنن و ناجوانمردانه با زبون های بی انصاف زخمی میشن!! پدر شما دین بزرگی به گردن من و کل این مردم داره و حفظ حرمت خانوادش هم که خیلی واجبه. من اگر نتونم حداقل با زبان از حرمت خانواده شهدا دفاع کنم چطوری می تونم اون دنیا جوابگوی خونشون باشم و تو چشمشون نگاه کنم. به حرف های اون دانشجوهای جنجال ساز هم توجه نکنید مهم اینه که شما باور دارید راه پدرتون درست بوده و هست و خدا پاداش میده پس دیگه چه اهمیتی داره یه مشت آدم بی انصاف و ناجوانمرد چطوری فکر می کنن!!
ریحانه لب هاشو روهم فشرد که بغضش بیرون نریزه. دوباره از دکتر به خاطر حمایتش تو کلاس تشکر کرد و بعد از خداحافظی با او به سمت سارا برگشت.
سارا هم با دیدن پرده ی اشکی که ناخودآگاه رو چشمای ریحانه کشیده شده بود گفت: عزیزم بهش فکر نکن اینا اگه آدم بودن که بعد از شنیدن هزاران استدلال و دلیل رو حرفای پوچ و بی منطقشون پافشاری نمی کردن!! یادت باشه دریا با پوزه سگ نجس نمیشه. حالام بیا بریم اتاق بسیج پیش بچه ها.
ریحانه بدون حرف زدن با دوستش همراه شد و به طرف اتاق بسیج دانشجویی خواهران رفتن.
تو راه با علی اکبر امجدیان و هادی صدرزاده روبه رو شدن.
امجدیان صمیمانه با اونا سلام و احوال پرسی کرد و ازشون برای اتفاقات افتاده تو کلاس دلجویی کرد.
ریحانه و سارا نیز با لبخند کوتاهی ازشون تشکر کردن و به راه خودشون ادامه دادن.
🔴 (قسمت هشتاد و هفت)
ایام فرجه امتحانا شروع شده و بیشتر دانشکده ها و کلاس های دانشگاه به حالت تعطیل یا نیمه تعطیل دراومده بودن.
تو اون روزها معمولاً دانشجوهای غیرتهرانی به شهر خودشون بازمی گشتن و دانشجوهای تهرانی هم کمتر تو محوطه دانشگاه و دانشکده ها دیده می شدن.
ریحانه با وجود غمی بزرگ که بر سراسر قلبش خیمه زده بود، با تمام قوا تمرکز و حواسشو متمرکز در خوندن و مرور کردن درس ها کرده بود.
آلاء همچنان تو شوک بزرگ به خاطر شهادت و نبودن پدرش بود و ریحانه همزمان با خوندن درساش، کنار آلاء میموند، باهاش حرف میزد ، براش داستان و قصه های مذهبی میخوند و اونو ناز و نوازش می کرد.
حسنا هم که اغلب وقت ها به خونه مادر شوهر میومد و در انجام کارهای خونه به ریحانه و پروانه خانم کمک می کرد.
پروانه خانم مدرک کارشناسی ارشد رشته الهیات علوم قرآن و حدیث داشت و حالا با 25 سال سابقه تدریس، تو دبیرستان دخترانه دولتی دبیر درس دین و زندگی بود.
ماهرخ خانم مادر حسنا که دیگه با پروانه خانم خویشاوند هم شده بود ، دوست و همکار قدیمی او، و کارشناسی ادبیات عرب خونده بود و با 26 سال سابقه تدریس، دبیر درس عربی تو همون دبیرستان بود.
اونها تو دوران تحصیل در دانشگاه علامه طباطبایی با هم آشنا شدن و دوستی عمیقی بینشون ایجاد شده بود که این رفاقت بعد از فارغ التحصیلی و استخدام با فاصله 1 سال در آموزش و پروش هم ادامه داشت.
تو این روزا که پروانه خانم داغدار از دست دادن همسرش بود، ماهرخ خانم بهترین یاور و همراه او برای حفظ روحیه، صبوری و ایستادگی تو روزهای سخت به خصوص در محل کار بود.
پروانه خانم بعد از ماهرخ خانم، بیشترین و صمیمانه ترین ارتباط رو در بین همکاراش، با خانم حجازی مشاور مدرسه داشت.
خانم حجازی جوون بود و ۵ سال بود که استخدام آموزش پرورش شده و به اون مدرسه اومده بود او آدمی امین، متشرع و مقید به احکام بود و باوری عمیق به توکل و امیدواری خالصانه به خداوند داشت.
پروانه خانم به او خیلی اعتماد داشت، با او ارتباطی دوستانه و خانوادگی جدای از روابط کاری برقرار کرده بود و در موارد زیادی برای مشاوره در امور مختلف بهش مراجعه کرده بود و بعد از شهادت امیرعلی هم بیشترین همدلی و تسلی خاطر رو او بهش داده بود.
پروانه خانم حالا که آلاء دچار افسردگی بعد از سوگ شده بود، چاره کار رو در اون دید که از مشاوره های مشفقانه خانم حجازی استفاده کنه.
او موضوع رو با خانم حجازی در میان گذاشت و ازش خواست در ساعات غیرکاری جلسات مشاوره برای آلاء بزاره و هزینه رو هم مطابق وقت و نیرویی که میزاره، بگیره.
خانم حجازی پیشنهاد مشاوره رو به شرط هزینه نگرفتن قبول کرد و گفت اونو ادای دینی نسبت به حق بزرگی که امیرعلی به گردن امنیت و آرامش کشور و خانوادش داره، میدونه.
✅ادامه این #رمان زیبا را هر شب حوالی ساعت۲۱
اینجا بخوانید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a
🔴مســـــابقه داریـــــم
با جـــــوایز نقـــــدی🎁🎈
💢 چند سوال چهار گزینه ای(لینک پاسخ به سوالات روز نیمه شعبان ساعت ۱۵ در کانال بارگذاری میشه تا ساعت ۲۲ فرصت برای شرکت در مسابقه دارید )
💢 زمان پاسخ دهی نامحدوده تا سرچ کنید و جواب ها رو کشف کنید
💢 به ۵ نفر به قید قرعه جایزه نقدی تعلق می گیره
#مسابقه
#نیمه_شعبان
🌸عضو شوید و جزو برندگان ما باشید
مکتب سلیمانی سیرجان👇
https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a
💯بــــدون قرعه کشی بـــرنده باش💯
✅خـــــرید بـــــالای ۵۰۰تومـــان 👇
🎁 جایزه مخصوص نیمه شعبان
✅خـــــرید بـــــالای ۱میلیـــــون 👇
🎁 جایزه به ارزش ۵ درصد خرید
✅خــــرید بالای ۱،۵۰۰،۰۰۰ تـــومان👇
🎁 یادگاری ویژه سفره هفت سین
✅خــــرید بالای ۲ میلیون تومان👇
🎁 جایزه ویژه فروشگاه بـــــرکات
🛍 فروشگاه بــــــــــرکات
https://eitaa.com/joinchat/2968649974Cf270a41412
⚠️ خــــرید بــالای ۳۰۰ هزار تومان
ارسال به سراسر کشور رایگان است
مکتب سلیمانی سیرجان
💯بــــدون قرعه کشی بـــرنده باش💯 ✅خـــــرید بـــــالای ۵۰۰تومـــان 👇 🎁 جایزه مخصوص نیمه شعبان ✅خ
اگر تا الان عضو کانال نشدی الان وقتشه که عضو بشی و مایحتاج عیدتو بخری جایزه بدون قرعه کشی هم دریافت کنی🎁🎁
تعلل جایز نیست ها😂
تا سشنبه شب وقت دارید یادتون نره😉
https://eitaa.com/joinchat/2968649974Cf270a41412
May 11
💠 #حدیث_روز 💠
🌱 پاداش شیرین درختکاری
🔻پیامبر خدا صلياللهعليهوآلهوسلم:
ما مِن رَجُلٍ يَغرِسُ غَرساً إلاّ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الأجرِ قَدرَ ما يَخرُجُ مِن ثَمَرِ ذلِكَ الغَرسِ
❇️ هر كه نهالي بكارد، خداوند به مقدار ميوهاي كه از آن درخت به دست ميآيد، در نامه اعمال او پاداش مينويسد.
📚 كنزالعمّال، ح ۹۰۵۷
#درخت_برای_زندگی
#روز_درختکاری
•┈┈••✾••┈┈•
@Maktabesoleimanisirjan
ســــــــــــــــــــلام ✋🌺
خوبید؟؟؟ در جریان این اتفاق 👆
قشنگ تو شهرمون هستید؟
مشارکت داشتید؟
--بیایم به اندازه ی توانمون
با برقراری جشن مهدوی در #نیمه_شعبان بزرگ ترین عید رو به گوش جهانیان برسونیم☺️
امروز یه تعدادی ایده برای برگزاری هرچه بهتر برگزار کردن جشن نیمه شعبان در کانال قرار خواهم داد.🤗
می تونه حتی یه پرچم سر در خونتون باشه
یا اگـࢪ در فضای مجازی کاری برای #ظهور انجام می دید
مهم اینه که یاد آقا زنده نگه داشته بشه😍
🌸عضو شوید
مکتب سلیمانی سیرجان👇
https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a
راستی مجموعه مون اینجا یک غرفه گرفته برا ارائه خدمات مشاوره ای. کارگاهی و کار با کودک و...
برا بخش پذیراییش(پخش شکلات و...) نیاز به همراهمیتون هست هرچقدر در توان دارید میتونید سهیم باشید و مشارکت کنید 😊
پی وی منتظرتونم 👇
@t_payam
مکتب سلیمانی سیرجان
راستی مجموعه مون اینجا یک غرفه گرفته برا ارائه خدمات مشاوره ای. کارگاهی و کار با کودک و... برا بخش
قابل توجه کسانی که بانی جشن های #نیمه_شعبان هستند ‼️😊
امام صادق (؏) فرمودند:
«یک درهم که در راه امام (؏) هزینه شود از دو میلیون درهم در سایر کارهای نیک بهتر است .»
📚(کافی ج۲ ص ۱۵۶)
#امام_زمان
🌸عضو شوید
مکتب سلیمانی سیرجان👇
https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a