بابام گفت دستم خورد فيلترشکنی که خوب کار ميکرد رو پاک کردم، بيا يه فيلترشکن خوب برام بريز، گوشيش رو گرفتم که تو گوگل پلی سرچ کنم...😂 #طنز #جوک #لبخند #شوخی ═✧❁🌸❁✧═ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

یه سلامی هم بکنیم خدمت اون زبان شناس غیور که با یدونه حرف ( ز ) کارش راه نیفتاد و چهارتا اختراع کرد: ز، ذ، ظ، ض!😕 سلام....😐 املا شیش شدم، همینو میخواستی؟!😄😄😃😃😂😂😁🤣😆😅 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ حیف نون توی هواپیما نشسته بوده، میبینه دور و بری هاش یکی لپ تاپ داره، یکی آی پد داره و یکی هم با آیفونش مشغوله. میخواسته جلوی اونها کم نیاره، یه تیکه کاغذ رو طوری توی جیبش میذاره که فقط قسمت کمی از کاغذ توی جیبش بوده و بقیۀ کاغذ بیرون بوده. مهماندار داشت رد می شد، به حیف نون گفت : آقا کاغذتون از جیبتون نیفته. حیف نون خیلی خونسرد به کاغذ نگاه کرد و گفت : اِه برام فکس اومده😂😂😅😅😅😆🤣😃😄😂🤣 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ یارو تو پمپ بنزین ازم پرسید: تنظیم بادمجانی🍆 یعنی چی؟؟ منم باتعجب گفتم: تنظیم بادمجانی؟!! گفت: بله، اونجا رو تابلو نوشته. نگاه کردم دیدم نوشته: تنظیم باد، مجانی. . . خدایا اینو شفا نده، جامعه به اینا نیاز داره😂😂😂😅🤣😆😁😂😃😄 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ به مامانم میگم: چرا همش تو خونه دمپایی پات می کنی؟! میگه: یه مادر هیچ وقت از اسلحش دور نمی مونه.😅😅 قانع شدم، چون مسلح بود😁😂🤣😆🤣😅😁😂😃😄 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ بچه بودم یبار معلم موضوع انشا داد که: اگر شما یک پرنده بودید، چه میکردید؟ منم نوشتم: تخم میذاشتم. بهم صفر داد 😢 آیا این رفتار درستی است با یک پرنده ی تخم گذار؟!!!!😆😃😄😂😁🤣😅😂 #طنز #جوک #لبخند #شوخی ═✧❁🌸❁✧═ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

#دلدادگی از مولا امیرالمومنین پرسیدن؛ فاطمه چگونه همسری است؟ مولا جانمان فرمایش کردند؛ ‹ بهترین یار در راه اطاعت از خدا ›♥️ https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

شهادٺ یعنے مٺفاوٺ بہ آخر رسیدن وگرنہ مرگ پایان همہ قصہ هاست...[♥️] و قصه ما چه خواهد شد خدایا..... 🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

#رمان 🔴 (قسمت سیصد و سی) ریحانه وسط حرف خانم عارفی دوید و پرسید: بالاخره رضایت گرفت دیگه؟ زودتر بگید دیگه فشارم منم بالا بردین! خانم عارفی خنده ی تلخی کرد و گفت: آره این کارهاش بالاخره نتیجه داد و یه روز به همراه وکیلم به دیدنم اومد و بهم گفتن باید همراهشون به دادگاه برم در دادگاه قاضی حکم جدید رو خوند که گفت: چون من از وجود بچه بی خبر بودم به نظر میاد قتل شبه عمد باشه و چون ولی دم رضایت داده من تبرئه شدم اما به خاطر جنبه ی عمومی جرم و اینکه اقدام به آسیب زدن به اموال و حریم دیگران کردم به دو سال حبس محکوم شدم. وای ریحانه نمی دونی اون لحظه چه حسی داشتم. حس می کردم قلبم تو سینه م جا نداره و باید مواظب باشم بیرون نپره. چنان ضربان قلبم زیاد بود که فکر می کنم وکیل و آقای رسولی هم اونو می شنیدن. حتی تو همون حال و هوا هم که بودم متوجه شدم که قاضی یه جور خاصی به آقای رسولی نگاه می کنه، یه جور نگاه خصمانه، یه جور اخم، انگار یه بالاخره کار خودتو کردی رو از چشماش میشد خوند. اما اینا مهم نبود چون من از یه بحران خیلی بد و سخت نجات پیدا کرده بودم. ریحانه بازدمشو عمیق و کشدار بیرون داد و گفت: عجــــَب پس این طوری نجات پیدا کردین! حالا واقعاً حستون اون لحظه چی بود؟ خانم عارفی به دو پسر بچه ی حدود 8 ساله که در حال خوردن بستنی چوبی و صحبت های هیجانی درباره ی کریستین رونالدو و لیونل مسی از سمت مقابلشون از کنار اونا رد شدن، نگاهی کرد و بعد جواب داد: خیلی خیلی هیجان زده بودم. هیجان که نه یه جور بهت و مسحور شدن. نمی دونستم در چه حد باید باور کنم که ماجرا این جوری تموم شده انگار همش می ترسیدم خواب باشم و یه دفه یه نفر منو از خواب بیدار کنه و برگردم به همون دنیای تاریک و شومی که باهاش دست و پنجه نرم می کردم. اما خوشحالی و شوق مادربزرگ و خواهرم و عموها و عمه هامو که می دیدم باورم میشد واقعاً رها شدم. حتی مادرم هم که در این نه سال به ما سر نزده بود، به دادگاه اومده بود و از رهایی من خوشحال بود. ریحانه چادرشو کمی رو سرش مرتب کرد و گفت: چه حس باورنکردنی بوده! خب با آقای رسولی چکار کردین؟ اون چی شد؟ خانم عارفی آهی کشید و گفت: در همون دادگاه خیلی عجله ای ازش تشکر کردم و بهش گفتم چطوری میتونم لطفشو جبران کنم؟ اونم در جوابم فقط گفت نیازی به تشکر نیست و شما سعی کن درستو بخونی و با علم و معرفتت به دیگران کمک کنی! و رفت! رفت که رفت. و من هم به زندان برگشتم اما این دفه با یه دنیا امید که به تحمل اون وضعیت تا لحظه ی رهایی داشتم. من خلافکار نبودم و اون اتفاق هم خواست من نبود و من در واقع نادانی کرده بودم و تسلیم نفسم شده بودم و نفسم باعث گرفتاری من شده بود و حالا وظیفه ی من این بود که نفسم رو تنبیه کنم و دیگه به حرفاش گوش ندم. اینا حرفایی بود که از حاج آقا رسولی شنیده بودم و تصمیم گرفته بودم اونارو به کار ببندم و البته به آخرین توصیه ی اون به خودم هم عمل کنم و شروع به درس خوندن برای قبولی در دانشگاه کردم. ادامه این رمان هیجانی و زیبا هر شب حوالی ساعت۲۱ درکانال مکتب سلیمانی سیرجان👇 https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

این کلیپ الان تو اینستا دیدم نا خودآگاه اشک تو چشام جمع شد میفرستم شما هم ببینید و صداش بزنید یا فتاحِ من،این دل و آروم کن... #برسد_به_دست_خدا #شبتون‌بخیر♥️ مکتب سلیمانی سیرجان https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

شما دعوتین به دوره غدیرشناسی تا ظرفیت تکمیل نشده ثبت نام کن در احیای #غدیر کوشا باشیم🤲

🔸طراح زندگی خودت باش ثبت‌نام کلاس طراحی آغاز شد. #پیش‌به‌سوی‌کلاس‌طراحی

🎊🎊🎊توجه توجه🎊🎊🎊 🎊🎉🎊🎉🎊 🥳🗣️🤩ثبت نام آغازشد🥳🗣️🤩 💯دوره آموزش مقدماتی طراحی وسیاه قلم💯 💢مناسب برای سنین ۱۱سال به بالا وبزرگسالان👌 💢زمان:شنبه ها و دوشنبه هااز ساعت۱۰:۳۰تا۱۲ 💢هزینه دوره کامل تابستانه ۶۰۰هزارتومان میباشد. 🚫ظرفیت ثبت نام محدود میباشد🚫 ادمین ثبت نام: 09380583975 آیدی روبیکا وایتا @MktabeSoleimani

🌼ســـلام 🍃صبحتون پر از محبت خدا 🌼روزتون سرشاراز شادی و آرامش 💎 @Maktabesoleimanisirjan ✨

😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 موافقید امروز یه چالش بریم؟؟؟ چالش خندیدن 😆 امروز تا میتونی بخند🤣🤣 به خاطرات خنده دار فکر کن،مطلب های خنده دار بخون ،به آخرین باری که از ته دل خندیدی فکر کن و بخند😂😂😂😂 چرا نگاه می کنی بخند دیگه 😆😆😆😆😆 آهان آفرین 🤣🤣🤣 اگر خاطره ی خنده داری یادت اومد اینجا بنویس بذارم تو کانال همه با هم بخندیم😆😆😆 👇👇👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16727645480333

#همسرداری 🔶 این جملات زیاد به ما گفته میشه که " با خانومم یا شوهرم مشکلی ندارم ولی از خانوادش خوشم نمیاد یا حتی متنفرم "😟 و چقدر خانم هایی که پیام میدن که همسراشون نمیذارن و اجازه نمیدن که برن خونه پدری و بقیه اقوام😐 اگه میدونستن از چند جهت چه خاکی سر رابطه شون میکنن با این کارها ، عمراا اگه این کارو میکردن!😓 ⭕ وقتی نمیذارین همسرتون بره خونه اقوام و پدر مادرش و خانواده شو ببینه واقعیت اینه که نوع برخورد و رابطه زوجین با خانواده یکدیگر ، بخش مهمی از رضایت زناشویی شون رو رقم میزنه و این مهارتیه که در اوایل زندگی باید کسب کنید تا دردسر ساز نشه ✅ اگه تا این لحظه از این برخوردتون به رابطه ی شما لطمه وارد شده ، سعی کنید رابطه تون با خانواده همسرتون رو بهبود ببخشید و گرم کنید اولین نفر شما باشین که صلح و دوستی برقرار میکنه ، چونکه موقع دعوای شما با خانواده همسرتون تنها کسی که آزرده خاطر میشه همسرتون هست که احساس میکنه بین شما گیر افتاده و رفته رفته از رابطه زناشویی هم سرد میشه 😔 https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

#خودمونی دلت را بِتکان... اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمين، بگذار همانجا بماند! فقط از لابه لای اشتباه‌هايت يک تجربه را بيرون بکش! قاب کن و بزن به ديوار دلت اشتباه کردּن اشتباه نيست؛ در اشتباه ماندن اشتباه است... #توسعه_فردی ــــــــــــــــــــــــــ 🪴🧡 ــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

حواستون به کلاس آموزش طراحی و سیاه قلم هست؟؟؟😎 🌾با کمترین ابزار و هزینه میتونید بهترین طرح هارو بکشید و برای خودتون کسب درآمد کنید مناسب برای تمام سنین👌

هم اکنون اعلام میکنم خبــــــــــرای خوبمون دوتا ✌️ شد😍 دوتا برنامه توپ و عالی یعنی باهدیه های توووپ😊 به مناسبت عید غدیر حدستون چیه؟؟؟؟

انتظار شیرینیه😂😂 حدس بزنید خب

☆✨☆ #آشپزی امروز عصر خانواده رو به یه ذرت مکزیکی خوشمزه دعوت کن 🌽 یا موادش رو تهیه کن بزار بچه های نوجوون خودشون درست کنن تا کلی حس خوب بگیرن ☺️ حس توانمندی .ارزشمندی و.... مکتب سلیمانی سیرجان https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

خود اعتیاد خطرناک‌تر از مواد مخدر است.🚭 اعتیاد به هر چیزی می‌تواند مخرب باشد. بدتر از هر ماده شیمیایی و دارو، این چرخه باطل اعتیاد است که زندگی آدم‌ها را دچار مشکل می‌کند.🚬 اعتیاد یعنی وابستگی شدید به هر چیز. یکی معتاد به سیگار می‌شود یکی به الکل. شاید یک نفر به تماشای سریال‌های تلویزیونی معتاد باشد و یکی هم به خریدن و جمع‌کردن کتاب! 📚 در هر حالت این وابستگی باعث می‌شود که هر وقت فرد در وضعیت دلخواهش قرار می‌گیرد مغز با ترشح دوپامین یک حالت سرخوشی و لذت را به آن شخص می‌دهد. البته وقتی شخصی نتواند به آن کار بپردازد دچار حالت افسردگی و عدم تمرکز می‌شود. #مدیریت_فضای_مجازی #اعتیاد_به_موبایل #سواد_رسانه_ای #تربیت_رسانه‌ای #فضای_مجازی #سواد_رسانه ═✧❁🌸❁✧═ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

بهترین دوست انسان کتابه... وسط حرف زدنش بلند میشی میری😕 هفته ی بعد برمیگردی میگی خب میگفتی...☺️ ناراحتم نمیشه☺️😂 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ یه ﺳﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﻥ ﺯﯾﭗ ﻭﺯﻧﺠﯿﺮ ﻭ ﺁﻭﯾﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺷﺘﺮ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻭ ﺯﯾﻦ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ کنه 😁😂😜 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✨✨✨✨✨✨✨✨✨ یه بار بشینید با خودتون فکر کنید 🧐🤣🤣🤣🤣 که چرا موقع خندیدن باید یکیو بزنید؟🤨🤣🤣 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﺴﺮﺍ ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻣﻠﮕﯿﻪ ... ﻫﻢ ﻗﯿﺎﻓشوﻥ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ ﻫﻢ اینکه همه ازشون ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ ﭼﻦ ﻣﺎﻫﻪ ﺍﯼ؟ 😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ پسرا اصلا آدابِ غیبت کردن بلد نیستن مثلا بهشون میگی دیدی فلانی به فلانی چی گفت؟ که با شوق و شور بپرسه واااای نه چی گفت؟ یهو میگه جفتشون برن به جهنم ...😂 #طنز #جوک #لبخند #شوخی ═✧❁🌸❁✧═ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

عقل هم خوب چیزیه!😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#طنز #جوک #لبخند #شوخی ═✧❁🌸❁✧═ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

#عارفانه ‏اسلام واقعی نظیر چمران ها رو میخواد که تو اوج سختی ها، با ایمانی مملو بگن: تا وقتی صدای اذان از گلدسته ها میاد نا امیدی گناه کبیره است...! #شهید_چمران https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

🔹شهید حاج قاسم سلیمانی: عامل انسان‌های فداکار، خیلی عامل بزرگی است. چه چیزی حکومت امیرالمومنین را دچار مشکل کرد؟ نبود انسان‌های فداکار 🌱🌹مکتب سلیمانی #سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a

#رمان 🔴 (قسمت سیصد و سی و یک) خانم عارفی آهی کشید و ادامه داد: در اون روزهای سخت زندان فقط فکر کردن به حرفای آقای رسولی بود که بهم آرامش می داد و احساس عذاب وجدان شدید و ناراحتی رو از دلم دور می کرد. اون روزها هر لحظه که تنها می شدم فکر اون بچه ی بیچاره و اینکه من باعث مرگش شدم به ذهنم هجوم میاورد و منو راحت نمیزاشت. برای اینکه ذهنم آروم بشه دائم با خودم حرف های آقای رسولی رو مرور می کردم. اون معتقد بود کار من به خاطر شبیخون نفس اماره بر عقلم بوده و باید نفسمو مهار کنم. همیشه تو حرفاش می گفت اگه واقعاً توبه کنی و پشیمون باشی و برای جبرانش سعی کنی، خدا رحمت واسعه داره. همین فکر کردن به حرفاش و مرور حرفاش و یادآوری لحظه های حضورش در زندان در کنارم باعث شد کم کم .... بهش .... علاقه مند بشم .... ریحانه با صدای بلند خندید و گفت: عهه به به داره جالب میشه!! خانم عارفی به زن و مرد میانسالی که در نزدیکی اونا داشتن از خیابون رد میشدن و با صدای خنده ی ریحانه به سمت اونا برگشتن و نگاهی به اونا انداختن، نگاه کرد و با آرنجش ضربه ای به بازوی ریحانه زد و گفت: آروم باش دارن نگاهمون می کنن! ریحانه دستشو جلوی دهانش گذاشت و سکوت کرد. موقع راه رفتن نگاهشو در اطرافش چرخاند و رهگذران در حال حرکت در خیابان و کوچه رو از نظر گذراند. با صدای آرومی گفت: ببخشید یه لحظه هیجان زده شدم! داشتی از ماجرای علاقت می گفتی! آها چرا گفتی روزهای سخت زندون؟! خانم عارفی با یادآوری اون روزها لبخندی به لب آورد و گفت: زندون که واقعاً جای بدیه! از صبح تا شب همش در یه فضای بسته در کنار آدم هایی هستی که نه درکشون می کنی و نه میتونی باهاشون راحت ارتباط برقرار کنی و حتی کنار بیای! آدم هایی که انتخابشون نکردی و بعضی وقتا یه اندازه یه دنیا از همدیگه فاصله دارین! البته همه این جوری نیستن و بعضیا هم چنان باهم صمیمی میشن انگار که از بچگی باهم بزرگ شدن! کلاً بزرگترین بدی زندون اینه که تصمیم گیر هیچ چیز جز اینکه چقدر بخوابی نیستی! من اما ترجیح می دادم به جای دم خور شدن با آدم هایی که بعضاً خلافکارهای حرفه ای بودن با فکر آقای رسولی و حرفاش خودمو سرگرم کنم. من واقعاً بهش علاقه مند شده بودم و همش منتظر بودم یه روزی به دیدنم بیاد تا این علاقه رو بهش بگم اما اون هیچ وقت به دیدنم نیومد! از زندان بان که سراغشو گرفتم گفت برنامه ی تربیتی اون برای زندان مردانه و اومدنش به زندان زنان به درخواست مسئولین زندان و به هدف نجات من از افسردگی و اعتصاب غذا بوده! تصمیم گرفتم با پرس و جو از زندان بان ها با اون آشنا بشم و بعد از آزادی به سراغش برم. خانم عارفی بعد از گفتن این حرف سکوت کرد و با ریحانه وارد فضای مترو شدن و روی دو صندلی خالی نشستن. ریحانه به پرسه زدن دستفروش ها در مترو نگاه کرد و پرسید: حالا چیزی هم دستگیرتون شد از زندان بان ها؟ خانم عارفی اول صبر کرد صدای فریاد دستفروشی که جوراب می فروخت تموم بشه و بعد جواب داد: از زندان بان ها سؤالات ساده ای می پرسیدم مثلاً آقای رسولی خودش درس می خونه؟ آقای رسولی به دانشگاه هم میاد؟ آقای رسولی به سؤالات شرعی جواب میده و این مدل سؤالات که هرکدومش یه بخش از پازل اطلاعات منو در مورد آقای رسولی کامل می کرد. ادامه این رمان هیجانی و زیبا هر شب حوالی ساعت۲۱ درکانال مکتب سلیمانی سیرجان👇 https://eitaa.com/Maktabesoleimanisirjan

نمی‌دونم چندسالگیه ولی از یه سنی به بعد همین میشه که جناب سعدی میگه: «ببین و بگذر و خاطر به هیچکس مسپار» #شرح_دل #شبتون‌بخیر♥ 🦋@Maktabesoleimanisirjan