ملکـــــــღــــه
عمودی لیمویی رنگ جلوی تابش مستقیم خورشید رو گرفته بود رفت و خواست پرده رو باز بکنه که با شنیدن صدا
از توی یخچال پاکت کوچک شیر و جعبه ی شیرینی رو بیرون آورد و بعد بقیه ی وسایل هایی رو که توی دستش
بود رو روی زمین گذاشت و در یخچال رو بست و به طرف سعید که توی هال پشت اُپن ایستاده بود و به کار
کردنش نگاه می کرد رفت. پاکت شیر و جعبه ی شیرینی رو روی سنگ اُپن گذاشت و با مهربانی گفت:
- فعالً با این ها یه مقدار خودت رو سیر کن تا من زودتر برای ناهار یه چیزی درست کنم.
سعید که از اون همه توجه و حساسیت او نسبت به خودش لذت می برد در حالی که با عشق به او خیره شده بود
گفت:
- خیلی ممنون، ولی نمی خواد برای درست کردن ناهار خودت رو تو زحمت بندازی، قراره مامان اینا ساعت دو
برسن، می رم از بیرون غذا می گیرم.
او دوباره به آشپزخونه برگشت و مشغول تمام کردن کار نیمه تمامش شد و گفت:
- هر جور که خودت صلاح می دونی.
سعید در حین خوردن شیرینی گفت:
- وفا؟
بدون این که به طرفش برگرده جوابشو داد و سعید گفت:
- اونا رو بذار باشه بعداً جمع و جورشون می کنی، پاشو برو از تو اتاقت لباس و وسایل و هر چیزی رو که ممکنه تو
این دو سه روز لازم داشته باشی رو بردار تا مامان اینا نیومدن بیارشون این جا.
مطیعانه بلند شد و گفت:
- باشه.
سعید دوباره به او که داشت از در بیرون می رفت گفت:
- وفا، اومدنی در اتاقت رو قفل کن و کلیدش رو هم بردار.
- چشم.
روح انگیز مادر سعید اون قدر از دیدن پسرش خوشحال شده بود که مدام قربون صدقه اش می رفت و باهاش حرف
می زد. روژان ساکت و آروم روی صندلی عقب نشسته بود و از پشت شیشه دودی اتومبیل به تهران و جمعیت و
شلوغیش نگاه می کرد. از وقتی که سعید رو دیده بود و متوجه سردی و بی توجهیش به خودش شده بود. احساس
می کرد که غرورش شکسته و دلش می خواست گریه کنه. اون توی رویاها و دل خودش فکر می کرد که سعید
خیلی گرم تحویلش می گیره و بهش محبت می کنه، ولی حاالا که رفتار سرد او رو دیده بود همه ی ذوق و شوقش از
بین رفته بود و با سرمایی که از کولر ماشین به صورتش می خورد احساس می کرد که همه ی تنش یخ زده و
سردش شده بود. سعید که حتی نیم نگاهی هم به روژان نمی کرد و در واقع حضورش رو احساس نمی کرد جلوی
رستوران سر خیابونشون نگه داشت و به مادرش گفت:
- شما چند لحظه تو ماشین منتظر باشین تا من غذا بگیرم و زود برگردم.
و با گفتن این حرف از ماشین پیاده شد. روح انگیز که متوجه رفتار بد پسرش و دلگیری روژان شده بود بعد از رفتن
پسرش به عقب و سمت روژان برگشت و با مهربانی گفت:
ادامه دارد....
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام عزیزم وقتت بخیر درباره چالش اسم تو گوشی من بیشتر مخاطبام با جون سیو کردم همشونم با زبان انگلیسی سیو کردم بعد هر بار که گوشی من یا داداشم زنگ میخوره مامانم میگه چرا فارسی نمینویسید آدم متوجه بشه کیه زنگ میزنه که نبودید جواب بده من و داداشم اسم مامانم تو گوشیامون فارسی برج مراقبت🫀سیو کردیم 😁😁 و یه سوال داشتم از دوستای گلم درباره پاک کردن #تتو ابرو تجربه هاشون بگن چه با لیزر چه #ریمو
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام یاس جان من یک زن ۳۷ ساله هستم و ۳ فرزند دختر دارم. زندگی خوب و ارامی داشتیم تا هفته پیش که مادر شوهرم فوت کردن شوهرم خیلی تو این یک هفته شکسته شد و خیلی غصه خورد و هنوزم داغونه منم یکسره بهش دلداری میدم و ازش میخوام که اروم باشه
چند روز پیش تو گوشی شوهرم دنبال پیامای تسلیت بودم که دیدم پارسال موقعی که یک هفته از زایمان سومم گذشته بوده شوهرم میخواسته یک زن رو صیغه کنه البته طبق این پیامایی که من دیدم خوشبختانه موفق نشده و پولی هم بابت صیغه و مهریه ازش گرفتن هنوز بهش ندادن .یک لحظه دنیا جلوی چشمم تیره و تار شد چون من به شوهرم اندازه چشمام اعتماد داشتم انقدر گریه کردم و خودمو زدم ولی هنوز بهش هیچی نگفتم نمیدونم باید چکار کنم چون شوهرم هم خیلی حالش خرابه ولی منم اگه بهش نگم دیوونه میشم
اگه میشه راهنمایی کنید چون اصلا نتونستم به هیچکی در این رابطه صحبت کنم دختر بزرگم که ۱۷ سالشه وقتی دید حالم خیلی بده ازم خواست بهش بگم و فهمید اونم چند روز خیلی داغون شد میخواست یک کاری بکنی که من نذاشتم گفتم الان موقعش نیست بابات خیلی داغونه خدایی نکرده یک بلایی سرش میاد
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام یاس جون و بقیه دوستان مجازی گل داستان مادر سنگ دل. اشکم در اومد😭 واقعا. مادر نیست از شمر یزید بدتر هستند. این دختر بی گناه چه سرنوشت تلخی داره این از بی عرضه پدر ش هستش وقتی می بینه. این همه دختر هاش اذیت می شوند حسابی زنش کتک می زد یا می انداخت بیرون. عمو دختر همین طور. وقتی می بینه پسرش نیست. باید حواسش به نوه عروسش باشه. خدا نصیب کسی نکنه این طور مادر و مادر شوهر ها 😔آدم بمیره بهتر است این زندگیه😭
❌❌❌دوستان عزیزم راجع به داستان مادر سنگدل خیلی عکس العمل داشتیم خیلیا انتقاد کردن و گفتن مگه میشه همچین چیزی و این داستان دروغ
در جواب این دوستان باید عرض کنم این داستان مربوط به ۵۰ سال پیش
شماهایی که انتقاد میکنید و باور نمیکنید از مادراتون بپرسید که ۵۰ سال پیش در روستاها چه خبر بوده و مادرشوهراشون چه رفتاری داشتن حالا تنها فرق این داستان اینه که شخصیت اول داستان از مادر هم شانس نیاورده اصلا از اسم داستان و روایت هم معلوم هستش
در هر حال خوشحالم و ازتون ممنونم که اینقدر همراهی میکنید ممنون که هستید🌺
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
1_3962916961.mp3
12.03M
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا 🌺❤️
#سرکتاب
سلام یاس جان خوبی الحمدلله
یاس خانم من ازموقعی که شما تو اینا کانال رو زدین تا الان عضو کانالتون هستم
واستفاده کردم ،
وازشما خواهر عزیزم بخاطره کانال تشکر میکنم
ولی ازشما خواهش میکنم برا عزیزانی که همه اش دنبال سر کتاب و غیره هستن این کلیب رو بذارید گوش بده
ممنونم🌷🌷
این ویس برای سرکتاب باز کردنه !!!!!
بعید میدونم تا حالا شنیده باشید من که شوکه شدم چون تصور نمیکردم اینطوری باشه شما هم حتماً به اشتراک بزارید تا بقیه هم استفاده کنند و همگی از بلا دور باشیم ان شاءالله..
هر روز با گلاب و اسپند خونه هاتونو خوشبو و ضد عفونی کنید🌸
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری❓
دختر من بیماری لثه داره توی ۷ سالگی و۹سالگی عمل کرد یه توده یاغده اس ک باد میکنه دکترا گفتن ضایع استخونیه .عمل کرد ولی فایده نداشت باز باد کرد از۱۱ سالگی انواع طب سنتیا بردم خوب نشده باکلی دارو درمان الان ۱۴ سالشه تا الان فقط با زالو کنترل شد بیشتر باد نکنه ولی الان که طب سنتی جواب کرده زالو نمیندازن بردم دکتر گفت باید یه قسمت لثه و دندان ورداشته بشه کلا واقعا موندم باید چی کارکنم. دیگه به بن بست خوردم وضعیت مالی جالبی ام نداریم مستاجریم .میخواستم لطف کنین بزارین کانال ایا کسی میتونه راهنمایی کنه .خواهش میکنم لطف کنید .ممنون 🌹
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
دوستان جدیدم خوش اومدین به جمع دوستانه ما❤️تقدیم به همه دوستان همراهم
♥️ℒℴνℯ♥️
"زنی" که میتواند با استکان
چای تازه دمش
"حال همه را خوب کند"..
"زنی" که میتواند "با خدا"
گپ بزند و قهوه بنوشد...
"زنی" که میتواند قصههای
"سرزمین مادریاش" را
برای "کودکانش لالایی کند"...
"زنی" که میتواند با
"صدای بلند بخندد"...
"زنی" که میتواند بدون توجه
به حرفای پشت سرش
برای "زندگیاش بجنگد"...
تو "قهرمان زندگی"
خودت هستی "بانو"!
تا تو نخواهی "هیچ کس"
"نمیتواند شکستت دهد"....
" تقدیم به زنان سرزمینم "
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
کنارم نشست و دستم را توی دستش گرفت و نگه داشت، ولی حرفی نزد. و من با عذاب خوابم برد. وقتی چشم باز کر
!مهناز، بالاخره نمی خوای صبحونه بخوری؟
حتی نای داد زدن هم نداشتم. از جا بلند شدم تا چيزی تنم کنم. ولی به لباس ها نگاه می کردم و حواسم جای ديگر بود. عقلم
کار نمی کرد. آخر سر، پريشان و گيج، چمباتمه جلوی کمد نشستم و سرم را روی زانويم گذاشتم. فکر می کردم – هر
چی کم باشه محمد پای لجبازی من می گذاره. – در صورتی که واقعا آن قدر سرم خالی و پوک شده بود که مؽزم از کار
افتاده بود. در اتاق باز شد و من از جا پريدم. به خيال اين که مادر است با عذرخواهی رو برگرداندم، ولی محمد بود.
چقدر خوشحال شدم. ديدنش توی هر حالتی برای من اشتياق بود و آرامش. سعی کردم صدايم نرم و لحنم آشتی جويانه باشد
:و گفتم
.سلام
.سلام
.اما لحن و صدای او نشانی از نرمش نداشت، بی روح و سرد بود. حتی نيم نگاهی هم به من نکرد و آمد سراغ ساک
!دوباره گفتم: نمی دانستم بايد چی بردارم؟
.دلم می خواست حرف بزنم، نمی توانستم از او چشم بردارم، برعکس او که رسمی و خشک گفت: خودم برمی دارم
.مهناز اين چايی جوشيد
.صدای مادرم بود. دست بردار نبود
.الان، آمدم
ولی همچنان نشسته بودم و نگاهش می کردم. بدون اين که نگاهم کند گفت: برو صبحونه ت رو بخور، دير می شه،
.موهاتم خشک کن
دلم می خواست بگويم – تو که اصلا منو نگاه نکردی، از کجا فهميدی موهام خيسه؟ - ياد گذشته ها افتادم که هميشه می
گفت - وقتی موهات خيسه، مثل بچه هايی می شی که زير بارون موندن – و می گفت – اون جوری از ديدنت سير نمی
.شم – و حالا حتی نيم نگاهی هم به من نمی کرد. خسته تر از قبل از جا بلند شدم و به طرف در رفتم..
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
بعد از فوت پدر بزرگم ،مادر بزرگم بعد چندسال آلزایمر گرفت،جوری که تقریباً همرو فراموش کرد، تقریباً که نه کامل همرو فراموش کرده بودیروز آورده بودیمش خونمون یه قاب عکسی رو دید توی اتاق ، با عصبانیت اومد توی حال گفت این دختره کیه که توی عکس ، هادی منو بغل کرده اون عکس پدر بزرگ و مادر بزرگم بودفک کن حتی"خودشم"فراموش کرده بود اما پدر بزرگمو نه♥️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌸تقویم نجومی اسلامی شیعه
🌹 دوشنبه
👈14 اسفند / حوت 1402
👈23 شعبان 1445
👈4 مارس 2024
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅اقدام جهت مقدمات ازدواج مانند خواستگاری.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅خرید کردن.
✅و ملاقات با بزرگان خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶مولود امروز زیبا و محبوب و خوشبخت و زندگی پاکی دارد.
🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️رفتن به خانه و مکان نو.
✳️بردن جهیزیه عروس.
✳️شروع به کار و کسب.
✳️شراکت و امور شراکتی.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️امور ازدواج.
✳️و شروع به یادگیری نیک است.
💇♂🌹 اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث روبراه شدن امور می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث شادی دل می شود.
🔵ناخن گرفتن:
🌷دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی دارد
👕🌹دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
🌾 استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
⚡️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
🍃 ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
🌸بر محمّد وآل محمّد صلوات 🌸
🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهم 🌹
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88