*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام یاس عزیزم
سال نو همگی مبارک و طاعات قبول🥰
چند روزه دوستانی ک زندگی خودشون یا خانوادشون رو میزارن میخونم چقد ناراحت شدم بابت تک تکشون اینکه چرا ی زن انقد باید تو سری بخوره تو زندگی مگه ی زن جز محبت و عشق چی میخواد از ی مرد.. کاش مردایی ک عرضه زن نگه داشتن و پدر شدن و ندارن خانوادشون ب زور نگن زن بگیر درست میشی چرا فک میکنید پسری ک چند سال شما تربیت کردید و شکلش دادید و تغییر دادنش خیلی سخته رو ی دختر از ی فرهنگ و خانواده دیگه بتونه درست کنه وظیفه زن نیست مرد و عاقل کنه
یسری چیزا مرد خودش باید قبول داشته باشه درسته زن خیلی ملاکه تو رفتار و برخوردی ک یاد مرد میده اما مرد ی زمینه ای داشته باشه تا یاد بگیره دیگه از صفر نمیشه ک😐
کاش از اول یاد بگیریم ساکت نباشیم چرا فک میکنید آبرو پدرتون و حفظ میکنید؟؟ب نظر من آبرو سلامت روان شما خانومای گل هستش اگه بحث آبرو باشه مردم چند روز میگن و خسته میشن اصلا آبروت بره سرچی میره عزیز من؟؟سر بچه ننه بودن و بد عنق بودن همسرته ن شما
شخصیت و روان شما خیلی مهم تر از آبرو خانوادتون و همسرتونه شما کتک بخوری دم نزنی ک آبرو پدرت نره؟؟
در صورتی ک هیچکس ب فکر شما نیست و شما خودت فقط خودتو میتونی دوست داشته باشی چون دیگه همه آدما وقتی شما براشون منفعت داشته باشی هستن و تهشم خوبیات میشه وظیفه
اگه ام خانه دارید و درآمد مستقل ندارید هیچ اشکالی نداره قرار نیست همه زنای دنیا دستشون تو جیب خودشون باشه اتفاقا اونیکه خانه داره کارش سنگین تره حالا مزد نداره مرد وظیفشه ب شما پول جیبی بده پس بخواین حالا هر مردی ی قلقلی داره ک زن خودش بهتر میدونه کدوم روش جواب میده ...خودتون و دوست داشته باشید و ارزش قائل باشید ب خودتون فک نکنید با خیلی کم خرج کردن و نپوشیدن همسرتون تاج میکنه میزاره رو سرش شمارو ن ازین خبرا نیست
هرچیزی سرجای خودش تو زندگی زناشویی هم پس انداز هم خرج کردن هم حتی رابطه زناشویی هیچ وقت برده جنسی ی مرد نباشید
رابطه باید حال شمارو خوب کنه ن اینکه بعد رابطه حس تنفر بگیرید از خودتون و همسرتون
ب خودتون بها بدید از تو فقط یدونه تو کل دنیا هست❤️❤️
امیدوارم همه زنا خوشبخت و خوش زندگی کنن💋
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
به آدمهای مهربان زخم نزنید
چون گوشه قلب خدا زخمی میشود...
آدمهای مهربان در مقابل خوبی هایِ یکطرفه
هرگز احساس حماقت نمیکنند
چون خوب بودن برای آنها عادت شده
آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند
آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند...
آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند
که نبینند نشنوند و به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند...
هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان هست
سکوتشان را به پای بی عیب بودن خود نگذارید...
مهربان باشید با مهربانان.❣️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال و طالع 🍃🍃🍂🍃
📚 فال حافظ روزانه
🔴چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
🌾فال حافظ امروز متولدین #فروردین :
آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کشته خود میگذری همچون باد
چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
📜تعبیر:
گذشت داشته باشید. عفو با بزرگان است. لذتی که در عفو هست در انتقام نیست. عمر مثل باد می گذرد. فرصت را از دست ندهید. دل خستهای را به دست آورید که ثوابی بالاتر از این وجود ندارد.
🌾فال حافظ امروز متولدین #اردیبهشت :
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد
من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای توام سر سویدا باشد
📜تعبیر:
عشقی در دل داری که حتی مرگ هم نمیتواند ذره ای از اهمیت این عشق شما بکاهد. بخدا توکل داشته باش که هر کس با خدا بود و از راه او بیرون نرفت، غمی به دل او راه پیدا نمیکند. فرصت را غنیمت بدان. انشاءالله که به خواستهات خواهی رسید.
🌾فال حافظ امروز متولدین #خرداد :
کتبت قصة شوقی و مدمعی باکی
بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
عجیب واقعهای و غریب حادثهای
انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی
📜تعبیر:
در انجام نیتی که در سر داری مهمترین شرط سخت کوشی و چالاکی است. اگر واقعا قصد انجام این خواسته را داری باید سستی و تنبلی را کنار بگذاری و تلاش خود را بیشتر کنی. هدف بزرگ سعی بیشتر و همت والاتری را می طلبد. پس از همین ابتدا راه خود را مشخص کن و وارد عمل شو. به زودی با کسی ملاقات خواهید کرد که روحیه شما را عوض کرده و غم و غصه ها تمام می شود.
🍀فال حافظ امروز متولدین #تیر :
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص
از آن کمانچه ابرو و تیر چشم نجاح
📜تعبیر:
هر چیزی را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند. خود را گرفتار مسئله ای کرده ای که نجات از آن بسیار سخت است. آنقدر خود را غرق در این کار کرده ای که اطرافیان را از یاد برده ای. مقاومت کن و سعی کن خود را رهایی دهی.
🍀فال حافظ امروز متولدین #مرداد :
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
📜تعبیر:
از دست کسی دلگیر هستی و غصه میخوری ،اگر به کسی خوبی کردهای برای خدا کردهای پس افسوس نخور و از آن شخص دلگیر مباش که خدا جواب نیکی تورا خواهد داد.
🍀فال حافظ امروز متولدین #شهریور :
دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده
صد ماه رو ز رشکش جیب قصب دریده
زنهار تا توانی اهل نظر میازار
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
📜تعبیر:
ایام خوشی و کامیابی رسیده و بخت و اقبال به شما روی آورده است. فرصتها را غنیمت شمرده و از آنها کمال استفاده را بکنید. از غرور و کبر برحذر باشید که خودپسندی عاقبت خوبی ندارد. فقط به فکر خود نباشید، با مردم با مهربانی رفتار کرده و دست ضعیفان را بگیرید. دنیا چند روزی بیش نیست و چه بهتر که هرچند زودتر کدورتها را برطرف کنید.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#وفا چرا، حق داری ازم ناراحت باشی، حتی حق داری اگه نخوای که دیگه منو ببینی. ولی سعید باور کن من این
از لحن پر حرارت سعید از شدت شرم و خجالت گونه های برجسته اش گل انداخته بود گفت:
- لوس نشو... من )توی همون لحظه وفا صدای محسن خان رو شنید( سعید! مثل این که عمو محسن اومده خونه،
دیگه بیشتر از این نمیتونم باهات حرف بزنم اگه کاری نداری باید باهات خداحافظی بکنم.
-نه عزیزم، فقط یادت نره که تو هنوز زن منی، دلم می خواد جلوی هر مرد نامحرمی اون طوری ظاهر بشی که من
دوست دارم، باشه عزیزم؟ - باشه، چشم. پس فعال خداحافظ.
- هیچ وقت با من خداحافظی نکن، به امید دیدار عشق من، مواظب خودت باش .
-تو هم همینطور به امید دیدار.
سعید گوشی رو روی تلفن گذاشت. داغ داغ شده بود، دانه های درشت عروق از روی پیشانی بلندش به کنار گوش و
صورتش می ریخت. صدای او باز هم بیقرار و عاشقش کرده بود، باز هم نفس هاش رو به شمارش انداخته بود و باز
هم بی تاب و تشنه اش کرده بود. نمی تونست یک لحظه رو هم از دست بده با عجله دوباره گوشی رو برداشت و
شماره ی خونشون رو گرفت. مادرش جواب داد:
-سعید جان، تویی پسرم! کجایی مادر؟ چرا تلفن اتو جواب نمی دی؟ بیشتر از هزار بار به موبایل و خونه ات زنگ
زدم، داشتم می مردم از نگرانی.
-ببخش مادر جون، یه کاری برام پیش اومده بود تهران نبودم. خوب حالتون خوبه، بابا خوبه؟
-اره پسرم، ما همه خوبیم، فقط این پیمانه که وضعش خرابه و داره کم کم دیوونه می شه، چی کار کردی سعید جان،
با عموی هوتن حرف زدی؟
دیگه باید همه چی رو به مادرش می گفت برای همین این طوری شروع کرد:
-مادر جون، اولا پدر وفا عموی واقعی هوتن نیست، در واقع اون اصلا پدر نداره و سه چهار سالی هست که پدر و
مادرش فوت کردن، پدربزرگش و پدر هوتن یه دوستی خانوادگی با هم دارن که هم دیگه رو مثل برادر دوست
دارن، برای همینم بچه هاشون هم به اونا عمو می گن.
مادرش که اصلا این چیزها براش مهم نبود و فقط خواسته ی پیمان مد نظرش بود گفت:
- خوب پسرم، این چیزهایی که گفتی اصلا مهم نیست حالا بگو ببینم ازشون اجازه خواستگاری گرفتی یا نه ؟
کلافه شده بود و نمیدونست چه طوری حرفش رو به مادرش بگه، دستش رو به موهای سیاهش کشید و گفت:
-مادر، من از اونا اجازه برای خواستگاری گرفتم اما نه برای پیمان.
- یعنی چه؟سعید! چرا واضح حرف نمی زنی؟ داری منو عصبی می کنی. اصلا از حرف هات سر در نمیارم.
حالا دیگه به سیم آخر زده بود گفت:
- مادر، من قرار خواستگاری از وفا رو برای خودم گذاشتم، یعنی راستش بخواین من و اون بیشتر از چهار ماهه که
هم دیگرو دوست داریم و می خوایم که با هم ازدواج بکنیم، برای همینم بود که من موضوع ازدواج با روژان رو قبول
نکردم، مادر، وفا منو دوست داره و منم با همه و وجودم می خوامش.
مادرش کاملا گیج شده بود، پیمان روبروش نشسته بود و زل زده بود بهش، توان سر پا ایستادنش رو از دست داد و
روی مبل نشست و گفت:
- سعید، چی داری می گی؟حالا من به پیمان چی بگم؟ چه طوری متقاعدش کنم؟
سعید با خشم
ادامه دارد،،،،
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال و طالع 🍃🍃🍂🍃
📚 فال حافظ روزانه
🔴چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
🍁فال حافظ امروز متولدین #مهر :
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
📜تعبیر:
تلاش و زحمت زیادی کشیده و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتهاید اما مأیوس نشوید که سرانجام به مراد دل می رسید و روزهای خوش فرا خواهد رسید. برای موفقیت در کارهای مهم با دوستان مورداعتماد خود مشورت کرده و دوست و دشمن را از هم جدا کنید. از عقل و درایت خود استفاده کرده و خدا را همیشه به یاد داشته باشید.
🍁فال حافظ امروز متولدین #آبان :
گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه مستی و رندی نرود از پیشم
زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم
📜تعبیر:
زمانی که انسان به صحت کار خود ایمان دارد، نباید اعتنایی به سرزنش ها و طعنه های نادانان کند. تو که به راهی که انتخاب کرده ای، اعتقاد داری نباید با حرف مردم از راه خود بازگردی، به راه خود ادامه بده و از خدا یاری بخواه زیرا او از احوال همه بندگان خود آگاه است و محرم اسرار آنهاست.
🍁فال حافظ امروز متولدین #آذر :
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
📜تعبیر:
به زودی خبر خوشحال کنندهای خواهید شنید. از شدت انتظار کشیدن خسته و بی تاب شدهاید و از هرکسی سراغ مقصود خود را میگیرید، صبوری کنید که رسیدن به مقصود به زودی محقق خواهد شد و شیرینی آن طعم تلخ انتظار را از بین میبرد. شکیبا باش که همه کارها با صبر و شکیبایی به نتیجه مطلوب میرسد.
❄️فال حافظ امروز متولدین #دی :
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
📜تعبیر:
دارای خصلت های خوبی هستید و اراده آهنین شما باعث شده در شرایط سخت زندگی استوار و ثابت قدم بمانید. به خاطر آن شاکر خداوند باشید. برای رسیدن به آرزوها و اهداف خود سعی کنید صداقت پیشه کرده و با خلوص نیت رفتار کنید. به زودی مشکلات و موانع برطرف می شود و قطعا به سرمنزل مقصود خواهید رسید.
❄️فال حافظ امروز متولدین #بهمن :
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
📜تعبیر:
به زودی خبرهای مسرت بخشی دریافت میکنید که زندگی شما را تغییر داده و همه غصهها از دلتان رخت خواهد بست. نگران نباشید که دوران سختی به پایان میرسد. از فرصتهایی که امروز در اختیار دارید کمال استفاده را ببرید تا در آینده نزدیک مشکلات و موانع از سر راه برداشته شود و به مراد دل برسید. نگذارید بداندیشان و بدخواهان شما را از به دست آوردن آنچه میخواهید ناامید کنند.
❄️ فال حافظ امروز متولدین #اسفند :
بيا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شيخ و شاب انداز
ز کوی ميکده برگشته ام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
📜تعبیر:
مدتی است یاس و ناامیدی در دل شما لانه کرده است. افکار منفی را از ذهن خود خارج کنید. با ارادهای قوی اقدام کنید و تلاش خود را به کار بگیرید تا تحولی عمیق و در جهت مثبت در زندگیتان ایجاد کنید.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#بهداشت_جنسی
سلام یاس جون منم خواستم تجربمو
بگم درمورد #عفونت رحم و... من قبلا لباس زیر میپوشیدم واصلا خودم رو بعد در اومدن از دستشویی خشک نمیکردم تا گذشت بعد مدتی که پروییدم نامرتب شده بودفهمیدم کیست تخمدان دارم وهمچنین ترشحاتی ازمن دفع میشد...حالا من عادت کردم که اصلا لباس زیر نپوشم وهر وقت میرم دستشویی حتما خودم رو با دستمال نخی خشک میکنم واینکه بعد رابطه جنسی حتما بدنم رو میشورم،راستی تاکیید میکنم دوستان دستمال نخی استفاده کنن ،و دستمال کاغذی رو بزارن کنار،چون دستمال کاغذی خودش مقداری پرز داره،و الان خداروشکر دیگه خارش وعفونت ندارم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام یاس بانو ببخشید دیر وخته مزاحم شدم اما در حال انفجارم نمیدونم بی حس شدم حالم گرفته از منطق بعضی ادما امروز خواهر شوهرم به شوهرم گفته زنت پسردارنمیشه برو زن بگیر😐سرم درد میکنه ما کلا نه ساله ازدواج کردیم یه دختر شش ساله دارم نمیدونم چطور پسر درست میشه بخدا وگرنه تا حالا ده تا میاوردم جالبه خودش اصلا بچه دار نشده ونمیشه😳بخدا تو کار ادما موندم بچه رو خدامیده دختر یا پسر از دست من که کاری ساخته نیست بعضی وقتا نماز میخونم میگم خدایا یه پسر سالم بهم بده فقط بخاطر اونا وگرنه من یه ذره نمیخوام تو کار خدا دخالت کنم هر چی قسمتم باشه همونه ولی نمیدونم چرا بعضیا اینجوری میگن بخدا سردردشدید گرفتم خوابم نمیبره از غصه از یه طرفم نمیخوام چیزی رو به زور از خدا بخوام هر چی خدا بخواد همون میشه دلم روشنه خدا بزرگه من ادم بدی نیستم به هیچکسم یادم نمیاد بدی کرده باشم میدونم خدا دلمو نمیشکنه حتی اگه شده بخاطر حرف بقیه 😔🙏ممنون از کانال خوبت مثل خودت تکه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
تشکرانه اعضا
سلام یاسی جون میخاستم ازدوستی که برای ازبین بردن شپش صابون گوگردروپیشنهاددادن تشکرکنم همون باراول جواب داد
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
📚داستان کوتاه
در زمان قدیم دو برادر بودند که هر دو خوب و با خدا بودند.یکی چوپان بودو دیگری در بازار شهر طلا فروشی داشت.بعد از چندین سال برادرچوپان برای بازدید وصله رحم به شهر آمده به مغازه برادر خود رفت وقتی مغازه برادر دید که بسیار شیک و مرتب بود، به اوگفت:
برادرتو چرا این کار را انتخاب کرده ای زیرا اینجا محل رفت آمد شیطان ها است و مشکل است در اینجا انسان با خدا و پرهیزگار باشد.
مرد زرگر روکرد به مرد چوپان و گفت:تو حالا چندین سال است فقط گوسفند دیده ای کوه و بیابان حالا چه کار غیر عادی می توانی انجام دهی.چوپان که در بتزار غربالی خریده بود اون را پر از آب کرد و گداشت کنار مغازه برادر و گفت:
ببین من آب را در غربال نگه میدارم از بس که در بیابان ریاضت کشیدم و ذکر خدا گفتم.مرد زرگر هم با خونسردی تکه آتشی از کوره طلا سازی برداشت و داخل پنبه ای گذاشت و کنار غربال گذاشت وگفت:
برادر جان ماهم در این مغازه و بازار بیدین نبوده ایم حالا خواهشمندم چند لحظه ای در مغازه من بنشین نا من برم آن طرف بازار برم و برگردم.
مرد چوپان مدتی ؛در مغازه طلا فروشی نشست یک دفعه زنی آمد و گفت این آقای زرگر کجا هستند چوپان گفت:خواهرم چه کار داری؟
زن گفت:این دست بندی که من دیروز خریدم خیلی برام تنگ است. چوپان گفت: کدام دستبند؟
زن ناگهان دست خود را از زیر چادر در آورد و گفت: این دست بند چوپان بیچاره تا به دست سفید و گوشتی زن نگاه کرد همه
چیز را فراموش کرد و خیره خیره دست زن نگاه کرد ناگاه برادرش سر رسید و گفت: ای برادر چرا آب دیگر درغربال نیست؟
و آتش روی پنبه هست؟
برادر چوپان بر سر خود زد و گفت:خاک بر سر من که در بیابان و کنج عژلت به دنبال عبادت و ریاضت بودم.
👌هرگاه در آزادی کامل و در کنار مردم به زندگی و کسب روزی پرداختیم و به اصطلاح آب از غربال مان نریخت ،کارمان درست است و ما نمی توانیم همه ی جامعه را محدود کنیم یا کنج عرلت بگیریم که یک وقت دلمان نلرزد
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
زن کیست....؟؟!!
اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم
فرعون دلیرانه به پا خواست یک مرد
نبود بلکه یک زن بود.(بانو آسیه)
اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد
مرد نبود بلکه یک زن بود.(بانو هاجر)
اولین کسی که از مبارکترین آب روی
زمین زمزم نوشید مرد نبود
بلکه یک زن بود.(هاجر خاتون)
اولین کسی که به محمد المصطفیﷺ
ایمان آورد مرد نبود
بلکه یک زن بود.(بانو خدیجه)
اولین کسی که خونش برای اسلام
ریخته شد و شهید شد یک مرد نبود
بلکه یک زن بود.(بانو سمیه)
اولین کسی که مالش را در راه
اسلام داد یک مرد نبود
بلکه زن بود.(بانو خدیجه)
اولین کسی در قرآن که خداوند از
بالای هفت آسمان به حرفش گوش داد
یک زن بود نه مرد.(سوره مجادله آیه 1)
اولین کسی که سعی صفا و مروه را
انجام داد یک مرد نبود
بلکه زن بود.(بانو هاجر)
اولین زنی که با همه مخالفتها وارد
معبد اورشلیم شد (مریم بود)
تنها کسی که به حمایت از شوهر و
امامش میخ در به تنش فرو رفت و دم
نزد و شفیع گنهکاران شیعه در روز قیامت است (زهرا) بود
اکنون میلیونها حاجی باید حرکات آن زن
را انجام دهند وگرنه حج آنها
قبول نمی شود...
واما کسی که کاخ یزید را به لرزه دراورد
مرد نبود زینب بود زینب
می نویسیم تا همه بدانند...
#زن_افتخار_است...
اگر قدر خودش را بداند 👏👏
🌸تقديم به خانمای ایران زمین🌸
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
خوب تا کنیم !!
مادر بزرگ می گفت:
خدا نگاه می کنه ببینه
تو با بنده هاش چه جوری تا میکنی
تا همونجوری باهات تا کنه
پس خوب تا کنیم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 آرزوی مرگشو میکنم.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام به یاس عزیزم وتمام اعضای گروه که مثل برادرخواهرکنارهم هستیم واصلا همدیگه رونمیشناسیم ولی درد ودل میکنیم وچیزای خوب ازهم یادمیگیریم چقدرداستانهای قشنگی تو گروه تعریف میکنن دوستان واقعا دردهای خودمون فراموش میشه منم تو زندگیم خیلی سختی کشیدم شوهرم اعتیاد داشت وتزریقی بود هروقت میومدخونه تمام دستش سوراخ بود وجای کش که باهاش دستش رومیبست اخرا دست دیگه جواب نمیداد به پاهاش تزریق میکرد داخل توالت همیشه سرنگ پیدامیکردم گاهی سرنگها رو پرتاب میکردتو کوچه همسایه هامیدیدن وبهم میگفتن کی اینا رو اینجا میریزه خیلی زجرمیکشیدم به خاطردزدی زندان رفت ومن میرفتم باگریه ازشاکی هاش رضایت میگرفتم توهم میزد خونه سیگارمیکشیدته موندشو فرداش میگفت کی اینجا بودکی سیگارکشیدتمام تنم میلرزیدولی به خاطر دخترم تحمل میکردم اقدام به طلاق کردم ولی باز به خاطردخترم وگریه هاش برگشتم بردم کمپ بهترشد ولی دوباره به مشروبات الکی معتاد شد ومن همچنان دارم تحمل میکنم وبه خاطر ابروم ولی دخترم الان بزرگ شدومیگه مامان بابا درست بشونیست تو تکلیفتومعلوم کن نمیتونم زجرکشیدن تو رو ببینم اگه مقدارش کم باشه میگم به درک مقدارمصرف اعتیادش چون بالا بودمصرف مشروبش هم بالاست وچندبارخاست خودشوبکشه وبعدفرداش بهش میگفتیم چیزی یادش نبود ازاین خیلی میترسم برام دعا کنین دیگه از زندگی سیرشدم استرسی شدم وبه قول یکی ازدوستان تو گروه گفته بودن من هم آرزوی مرگشو میکنم یا خدا پاکش کنه یا خاکش کنه چون دیگه هیچی ازم نمونده نه اعصاب نه سلامتی خدا خودش مشکل همه روحل کنه مشکل منو هم حل کنه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#جدایی_مهناز_و_محمد :از ته دلخنديدم و شروع به معذرت خواهی کردم .ببخشيد به خدا،دست خودم نبود :نرگس
❤️❤️
#جدایی_مهناز_و_محمد
وقتی بچه های کوچک برای اسم نويسی می آمدند، با حيرت حس می کردم به همه آن ها علاقه دارم و دوستدارم که پيش
ما شاد و راضی باشند. گه گاه مثل بچه هايی که بازی می کنند، با خودم فکر می کردم همه اين ها بچه های منند، بچه
.هايی که حالا آرزوی داشتن يکيشان راداشتم
اين شد که روزبه روز بيش تر به کارم علاقه پيدا کردم و مهد خانه دومم شد که به اندازه خانه خودمان دوستش داشتم.
.همان سال بود که آزيتا برای تولدم يک قاب قشنگ و بی نهايت زيبا از کارهای خودش آورد
منظره ای از يک خانه قديمی ته کوچه ای با صفا بود که در ميان درخت هايی تناور داشت و از فراز ديوارها شاخه های
ياس و نسترن توی کوچه ريخته بود. اين منظره بی آن که شباهتی به کوچه و خانه قبلی ما داشته باشد، مرا به ياد آن جا
.می انداخت و انگار عطر ياس هارا حس می کردم. اين تابلو شد زينت بخش کارم در مهد کودک
آقای ابهری هم به عنوان کادوی تولد در ضمن افتتاح مهد کودک برايم يک قاب روميزی فرستاده بود. قاب خاتمی زيبا که
:در ميان آن با خطی طلایی رنگ اين بيت نوشته شده بود
بعد از اين دست من و زلف چو زنجير نگار
چند و چند از پی کام دل ديوانه روم
:و با خطوطيمورب و در حاشيه با خطی تيره تر اين بيت ها دايره وار نوشته شده بود
گر از اين منزل ويران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زين سفر گر به سلامت به وطن باز رسم
نذر کردم که هم از راه به ميخانه روم
تا بگويم که چه کشفم شد از اين سير و سلوک
آشنايان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکايت سوی بيگانه روم
گر ببينم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم وز پی شکرانه روم
:آن روز وقتی کادوی قاب را باز کرديم و شعر را خوانديم، چقدر از دست نرگس خنديديم که می گفت
.اين جواب اون شعری است که اون شب حافظ باهاش آبرويت رو برد
آن قاب برای هميشه روی ميز کارم ماند و هر وقت چشمم به آن می افتاد، غيرممکن بود تمام بيت ها را نخوانم و بيش از
پيش در قلبم از دکتر ابهری و آزيتا و نرگس ممنون نشوم. چون به کمک جلسه های ادبی دکتر بود که من تا حدودی با
مفهوم عميق واژه ها آشنا شدم و درکمال ناباوری ديدم که يک بيت شعر می تواند چقدر معنا و مفهوم داشته باشد و با
کمک و راهنمايی های آن ها به کتاب و کتابخوانی علاقمند شدم. اويل گوش کردن به حرف های استاد و کم کم هم صحبتی
و مطالعه باعث شد توی جلسه ها جا بيفتم، ديگر خجالت نکشم،حرف ها را بفهمم و خودم هم حرفی برای زدن داشته باشم
و فقط شنونده ای نادان که ازهمه چيز حيرت می کند، نباشم. لذت فهميدن و دانستن و از قيد خرفتی رها شدن را که به من
احساس زنده بودن و اعتماد به نفس می داد اول از همه به نرگس و بعد به دکتر و آزيتا مديون بودم. برای همين ممنونشان
بودم و بی نهايت دوستشان داشتم و اوقاتی که غرق خواندن کتاب می شدم يا با لذت و عشق به موسيقی اصيلی گوش می
کردم که يک روز ازآن منتفر بودم، غیرممکن بود ياد محمد نيفتم و پيش خودم آرزو نکنم، کاش حالا که ديگر حرؾ هايش
را می فهمم و حرفی برای گفتن دارم، فقط يک بار ديگر می ديدمش، کاش فقط ... ولی فايده نداشت. تا حالا ای کاش توی
.دنيا ثمر داشته که حالا برای من داشته باشد؟! من فقط رنج می بردم و بس. رنجی نهانی که کسی از آن با خبر نبود
رنج بردن باعث فهميدن می شود و ذهن را به تلاش برای شناختن وا می دارد تا اين که قواعد زندگی وتلخی و سختی را
می شناسد و به درک و شعور می رسد. ولی وقتی به فهميدن و درک رسيدی،از آن به بعد ديگر خود فهميدن باعث رنجت
می شود. ديگر هم از فهميدن خودت رنج ميبری، هم رنج فهميدن آنچه ديگران درک نمی کنند و نمی فهمند و نمی بينند، به
جانت نيش می زند و آزارت می دهد. ولی هر قدر در نادانی می شود درجا زد، در فهميدن نميشود. وقتی چشم هايت باز
شد، ديگر نمی توانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی،و من تازه حالا می توانستم رنج آن سال های محمد را درک
.کنم و خجالت بکشم، اما باز هم بی فايده
بهمن ماه آن سال بود که آزيتا طی مراسمی مفصل با مهندس پارسا ازدواج کرد و بعد از سال ها من و نرگس چه شور و
شوقی برای اين عروسی داشتيم. عروسی اش مرا به ياد عروسی زری انداخت و خاطرات گذشته ها. هوا همان طور سرد
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلااام بانو یاس عزیز🥰 در مورد بانویی که با هزارتا قرض خونه ۷۰متری خریدن والان دلش شکسته از حرف زن داداشش که خونشو مسخره کرده...بانوی عزیز خواهر گرامی شمارو به هرچه می پرستید این حرفها رو بریزید دور زندگی فقط دل خوش میخواد همسرانتون آغوش گرم میخوان احترام میخوان عشق میخوان محبت میخوان سفره ای که پهن میکنید با خنده و خوشی بخورید و بزارید و بردارید بخدا که دنیا همین خوشی های کوچیکه امروز باشیم یا فردا نباشیم چیزی که برامون میمونه حسرت وگریس پس این حرفارو بریزید دور خوش باشید کناره شوهراتون عشقاتون بچه هاتون بدونید خواهرای گلم هرکس به اندازه کمبودی که در زندگی کشیده توهین میکنه به اندازه عقده های درونش توهین میکنه دل میشکنه هرچه بیشتر عقده داشته باشه بیشتر توهین میکنه بیشتر دل میشکنه پس یکی از گوش های خوشکلتونا بکنید دروازه و حرف های مزخرف و عقده گشایی دیگران رو دور بریزید عزیزای دلم🥰🥰
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#عشق
چه قدر زیباست
کسی را دوست بداریم
نه از روی نیاز
نه از روی اجبار
و نه از روی تنهابی
فقط برای اینکه
ارزش دوست داشتن دارد...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
ﻣﻴﺪﻭنید ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ...
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭک ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ،
ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ و ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺒﻴﻨﻰ»
ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ.
ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯو کنیم...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
**حامی من اگه جنون بودم آرامش دلیل جنونِ من بود. . اون چشمای خمار از درد اون حالت افسار گسیختگی ت
_اين یه قانونه:باید یه دلیل کوفتی ای وجود داشته باشه که وقتی داریوس تورو ازم بخواد بتونم بهش بگم نه..میفهمی؟تو بخاطر داریوس عضو این مجموعه شدی و طبق مافیا اون ميشه برتر تو..برتر تو یعنی یا شوهرت.یا پدرت یا برادرت...اونا میتونن برات تصمیم بگیرن..به دو دلیل میتونی از زیر برترت خارج بشی یا با کس دیگه ای بشی يا بمیری ..مافیا شوخی نیست. هر کسی که واردش میشه,دیگه نمیتونه خارج بشه. باید از برتري داریوس خارج میشد و ابدا داریوس حقی روش پیدا نمیکرد. دیوانه وار نگاهش کردم
_در ضمن قرار نیست مثل یه اسکورتر باهات رفتار بشه که واسم خط و نشون میکشی. سرخ شد و ادامه دادم.
_بار آخریه که اونجوری فکر میکنی آرامش..دفعه دیگه اینجوری جوابتو نمیدم, وحشت زده نگاهم کرد
باید از زیر سایه داریوس خارجش میکردم.
**آرامش
با حرص و خجالت گفتم:
_خجالت بکش دلارام. با شیطنت
خندید و گفت:
_دیگه سد معبر ها هم برداشته شدن و زمین آماده است برای کشت و زار...ای ای بازوم کبود شد بابا,
بازوی لاغرش رو از بین چنگالم بیرون کشیدم و نگاهی به اطراف استیشن انداختم. نسبتا خلوت بود. با لحنی که سعی میکردم جدی باشه و خنده ام رو پنهان کنه گفتم:
_خیلی بیشعوری. چشمکم زد و گفت:
_الان حکم زمین غنی شده رو داری ها..آماده برای کشت.
لبخندم رو با حرص فرو خوردم. کاش لال می شدم و نمیگفتم دیشب محرم اون هیولا شدم. یک محرمیت یک ساله. گفته بود بعد یک سال همه چیز رو عوض میکنه. قصدش بازی دادنم نبود اما انگار خودش هم دقیقا نمیدونست چی از من میخواد... بعد از خوندن صیغه نه نگاهم کرد و نه حتی نزدیکم شد. داخل یک دفتر رسمی صیغه کرده و ثبت کرده بودیم. بعد از اینکه وارد خونه شدیم بی حرف سمت اتاقش رفته بود. استتوسکوپ رو دور گردنم انداختم و با جدیت گفتم:
_من رفتم سراغ تخت شیش.
_برو سرزمین غنی شده.
متاسف سری تکون داده و سمت پسرک خردسال رفتم. بعد از چک کردن وضیعتش,پرونده اش رو ثبت زدم و پارسا رو حس کردم. با لبخند نگاهش کردم که گفت:
_آرامش حاضر شو باید بریم.
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:
_ کجا؟هنوز چهار ساعت مونده که.
گوشیش رو بلند کرد و با احترام گفت:
_کیان زنگ زد، کیان و رییس تا ده دقیقه جلوی بیمارستانن..میان دنبال تو,
لبخندم و اون حس فوق العاده توی قلبم غیر ارادی بود. با لبخند جوابش رو دادم و خواستم سمت استیشن برم که چشمم به گوشی پزشکی ای که دور گردنم بود خورد..چند لحظه مکث کردم و بعد با لبخند حرکت کردم بافت صورتی رنگم رو بهم نزدیک تر کردم و پاهام رو کمی تکون دادم و منتظر کنار پارسا ایستاده بودم. پارسا مثل یک بادیگارد کنارم ایستاده و تموم حواسش رو به من و حرکاتم بخشیده بود. مثل اينکه از شرکتش به دنبالم می اومد. شال پشمیم رو جلوتر کشیده و بدنم از سوز سرما جمع شده بود که صدای تک بوقی شنیدم. پارسا با دقت من رو سمت ماشین کشید و بعد در عقب رو باز کرد. لیموزین لعنتی... زیادی توی چشم بود. سر خم کرده و به آرومی سوار شدم و عطر غلیظ و گس اون هیولا با شدت وارد ریه هام شد.یی با حسی که توی قلبم شکوفه زده بود برگشتم و نگاهش کردم.
_سلام. نگاهش به مقابلش بود اما سری تکون داد...بی ادب!! ماشین که حرکت کرد.چند لحظه ای مکث کردم و در آخر کیفم رو روی پام جابجا کردم و گفتم:
_میخوام یه اهنگ گوش کنم میذاری؟سر چرخوند و نگاهم کرد. اون کوهستان تموم تنم رو می لرزوند. منتظر نگاهم کرد که گفتم:
_آهنگ میخوام گوش کنم ولی بدون اجازه تو نمیشه خب. ابرو در هم کشید. دسته کیفم رو فشردم و گفتم:
_اجازه میدی؟خواهشا.. اخمی کرد و با حالتی که باعث خنده ام شد گفت:
_چرا نمیتونم بهت اطمینان کنم؟
به آرومی خندیدم و گفتم:
_باور کن قصد شومی ندارم.
_هر وقتم بخوام قطع میکنم.
لبخندی زدم و بعد به سرعت زیپ کیفم رو باز کردم. متوجه نگاه سنگینش بودم و چند لحظه بعد استتوسکوپ رو از کیفم بیرون کشیدم. با اجازه پارسا و رفیعی آورده بودمش... متوجه نگاهش شدم اما اهمیتی نداده و بعد گوشی رو از بین موهام رد کرده و داخل گوشم قرار دادم. کمی نزدیک تر شدم و به چشمای جدیش که هیچ چیزی رو نمیشد ازش خوند نگاه دوختم. با لبخند خودم رو سمتش کشیدم و در فاصله یک وجبیش نشستم و سمتش کج شدم. قسمت دریافت صدا رو بلند کردم و به آرومی با سر انگشت هام کت مشکی رنگش رو کنار زدم و دستگاه رو روی قلبش گذاشتم. واکنشی نشون نداد. چند ثانیه حالت جیغ و بعد صدای سکر آور قلبش... گومب گومب گومب گومب پر قدرت و به تندی میتپید...قلب تپنده اش نقطه عطف احساساتم بود. سر بلند کرده و به اویی که نگاهش رو میخ چشمام کرده بود دوختم و گفتم:
_صدای قلبت،حس خاصی داره جگوار. نفسی کشید و بعد دکمه ای رو فشرد و شیشه های جلویی لیموزین بسته شد و ما از فضای خارجی ای که بین ما و پارسا و کیان بود عایق شدیم.
ادامه دارد ...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم
@Yass_malake
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام یاس جون راجع به آب چهل نوازد زائو پرسیدن وقتی که نوزاد و زائو را تمیز شستین بعد تشت کوچولو اندازه کاسه آبگوشت چهل مشت ،آب مشمارین می ریزن توی،تشت کوچولو زائو بشینه روی صندلی حمام، بعد بچه را روی سر زائو میگیرین آب را می ریزن،روشون البته غسل (پاک ناپاک) بهش بدین قبل از اینکه آب چهل بریزین غسل پاک ناپاک بهش،بدین چشم بد بهش،نیفتاده باشه بعد بیارینشون بیرون زیر دوش نره ////
برای پسر وعروس ،منم،دعا کنین، برای،دختر منم دعا کنین بختش بازشه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#آموزش کوکی😋🍪
😋😋😋😋
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 کادوهای عجیب من... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام بر یاس خانم گل وگلاب وخانم های با معرفت گروه که با هم دورهمی جالبی در گروه دارند ومطالب زیبا وسرگذشت زندگی های سخت وخوشبختی شون را ارسال می کنند .منم خواستم
عجیب ترین کادوی خودم را بعد از عروسی ام برای پاگشا کردن عمه ام بنویسم
یک روز عمه ام من وشوهرم را به خونه اش دعوت کرد مثلاً برای پاگشایی ما بعد از پذیرایی مختصری و
قبل از رفتن به خونمون به من عمه ام یک نایلون فریزر داده بدون کادو کردن
بعد به من گفت این کادو را بگیر بده خیاط برای شوهرت یک پیراهنی بدوزه
بعد از گرفتن کادو ،خجالت کشیدیم پیشش نایلون فریزر را باز کنم
بردم خونه بازش کردم دیدم یک متر پارچه ی چهارخونه ،چهارخونه ،زیر سفرهای از جنسِ خیلی کلفت هست نه پارچه ی پیراهن مردانه ،دیگه روم نشد به شوهرم بگم عمه ام برات چه کادویی داده به من که اصلاً کادو هم نداده
عمه ام خیلی انسان خسیسی بود
این همه مال ودارایی شهر تهران را نه به نیازمند دلش آمد ببخشه نه به موسسه ی خیر بده خودش مُرد این همه دارایی این دنیاش موند به دوتا عروسش نادانش که دلشون نمیاد حتی پنج شنبه ها یک بسته خرما برایش خیرات کنند
کادو دیگه ام
از یک خانم دیگه از فامیل های پدریم بود که
یک دونه رو بالشی ،جفت هم نه فقط یک دونه
برایم کادوکرده بود بعد از باز کردن دیدم چند بار استفاده کرده وتمام نخ کش شده وبعضی جاهاش پاره شده رنگش هم زرد رنگ بود با سیم های براق دوخته شده وبعضی جاهاش هم سیم های براقش کنده شده بود 😔 قسم هم می خورد از مشهد برات سوغات آوردم 😔 به نظرم
انسان که برای خودش ارزش نگذاره برای همنوع خودش هیچ گونه ارزش نمی زاره وچیزهای بُنجول وبه درد نخور به دیگران هدیه میده منم خیلی ناراحت شدم و ازش اصلأ خوشم نیامد
انداختم سطل آشغال 😔😔😔
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃
زمان مانند یک رودخانه است،
هرگز نمیتوانیم به یک آب
دو بار دست بزنیم،
زیرا آن جریان آبی که از مقابل ما گذشت دیگر باز نمیگردد.
از هر لحظهی زندگیمان لذت ببریم!
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88