eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
4هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#رسوایی به تنم بازگشت و صدای خفه شده ام بالا رفت. -عمران... صدایم در خانه اکو شد، بارها و باره
سه روز جان به سرم کرده بود و حالا گویا به سر حد خواسته هایش رسیده بود که اجازه به آزادی ام از این زندان داده بود . این مرد دیسبپلین خاص خودش را داشت، مو به مو اجرایش می کرد و آن پوزخند گوشه ی لبش نشان خوشحالی بردش را داشت. برد در بازیی که حرفیش نه قَدَر بود و نه می توانست مقابلش بایستد. جنس نگاهش، حرف هایش، کارهایش همه و همه طبق همان برنامه ریزی اش بود و من چه حماقت کردم که فراموشم شد این مرد تا چه حد می تواند بد باشد، مردی که به جای برادرانم مرا هدف گرفت و بی آبرویم کرد . خودم را پایین کشیدم و سرم را با تردید روی بالشت گذاشتم، قبل از آن که انگشتش کلید پریز را لمس کند، نالیدم : -میشه خاموشش نکنی؟ من می ترسم ! انتظار بی جایی بود اگر حرفم را عملی می کرد . تاریکی در کل اتاق سایه انداخت و هجوم افکار بر تن سرد و تنهایم شروع شد . پشت به عمران پتو را تا روی شانه هایم بالا کشیدم و سرم را پایین بردم. درکی از این رفتارهایم نداشتم ترس تمام منطق و احساسم را در دست گرفته بود . -بخواب . با صدایش تمام تنم به لرزه در آمدم. سکوتی که در این یک ساعت در اتاق حاکم بود را با صدایش شکست. یعنی نمی فهمید که از ترس نمی توانم بخوابم؟سرم را بالا آوردم. دانه های ریز عرقی که روی پیشانی ام بود را پاک کردم . -خوابم نمیبره. می ... ترسم . کمی در جایش جا به جا شد . -چی بود تو اون خوابت که این حالی شدی؟ روی کمر چرخیدم . -شایان، صورتش خونی بود داشت...داشت میومد منو با زور ببره بازی کنیم . شلیک خنده اش، گوش خراش ترین سمفونی به عمر شنیده ام بود . بر خلاف اخلاق تندش، خیلی می خندید، آن قدر که حالم از هر چه خنده بود را به هم می زد . اشک هایم را با پشت دست پاک کردم و پشت به او کردم . چرا فراموشم می شد این مرد روی سفیدی ندارد و تماماً سیاه است . با صدایی آرام لب زد . -بخواب تا وقتی پیش منی هیچ خری نمی تونه به زور ببرتت بازی کنی ! ** همی به محتویات ماهیتابه زدم، کباب یونانی که پخته بودم بویش کل خانه را برداشته بود . پیش بند رو از دور کمرم باز کردم و روی صندلی گذاشتم و برای این که حواسم از غذا پرت نشود، به کانتر تکیه دادم. شناسنامه ام هنوز روی کانتر بود دو روز پیش عمران سند ازدواج و شناسنامه ام را به تخت سینه ام کوبیده بود تا یاد آورم شود او همه ی کاره ی من است و دیگر برادران و عموهایم نمی توانند تصمیمی برایم بگیرند . نفسم را مانند آه از سینه ام بیرون دادم و زیر ماهیتابه را خاموش کردم . صدای زنگ در خانه به سوی راهرو کشاندم . عمران بود. سوت زنان وارد خانه شد . -چخبر؟ در را پشت سرش بستم و با یک قدم فاصله همراهش شدم . -هیچی . به سمت آشپزخانه رفت و با لبخند نگاهی به میز چیشده شده انداخت . -اونقدرام که فکر می کردم حرف گوش نکن نیستی، افرین ! از کنارم گذشت و بوی عطرش زیر مشامم پیچید. مانند این دو روز که باشگاه بدن سازی اش افتتاح شده بود از صبح آن جا بود و حالا برای خوردن ناهار بالا آمده بود . -فقط یه چند تا تخم کفتر باید بدم بخوری زبونت وا شه . جلو کشیدم تا دستش از روی قوسی کمرم کنار برود. کارم نامحسوس بود اما متوجه شد . -بهار ! دندان هایش چفت هم بود. لبخند پر استرسی به صورتش پاشیدم . به قلم زیبای 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 گذشت میکنم... تا آسایش داشته باشم به فراموشی میسپارم تا لبخند بزنم... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام وقتتون بخیر یاس خانم من براتون پیام دادم جواب ندادید و تو گروه نذاشتید.. اگه میشه آیدی اون خانمی که دختر پنج سالش سر درد داره به من بدید کمکشون کنم... ممنون میشم 🌱عزیزم اگه مایلی خودتون دوباره پیام بدین تا پی وی تون بیاد بالا 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅حتا اون خانمی هم که گفتن من بچم باید همیشه ببرم پیش کار درمان وگفتار درمان بگید که اگر پیش استاد بابایی ببرید شاید با یه دوره درمان بچتون سالم بشن نیازم نیست این همه هزینه های هنگف به دکترا دگه بدید... یاس جون ممنون میشم پیام های منو داخل گروه بزارید😍😍❤️❤️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به حجاب عزادارای خانم تو لندن توجه کنید اونجا حتی قانون اسلام اجرا نمیشه اما حرمت عزای امام حسین رو دارن ♻️👇🏻 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم دوست دارم ما دوتا خواهرمتاهل هستیم و یک برادرمجرد.اما پدر و مادرم خیلی فرق مادی بین ما دوتا خواهر میذارن جوری که من واقعا دلم میشکنه.وبهانه شون هم اینه که چون پدرشوهر خواهرم کادوهای آنچنانی واسه مراسم های خواهرم و بچه ش میدن و نباید از اونا کمتر بذارن.اما منی که خانواده همسرم در شهرستان هستن و سالی یکی دوبار میبینیمشون و درتوانشون نیست.اما کادو یا عیدی منو بچه هام نصفه نصفه ی خواهرم هم نیست.من تنها انتظاری که ازشون دارم اینه که مادوتا خواهر رو به یک چشم ببینن مگه چه فرقی داریم.از جهیزیه ی آنچنانی و سیسمونی درجه یک و بقیه مسایل که خودشون هم میدونن چقدر برای من کم گذاشتن.درضمن اینو هم بگم منزل من به مامانم اینا نزدیکتره و من بیشتر بهشون سر میزدم و کارهاشون رو میکردم اما الان چندماهی هست که اصلا نمیرم و کادویی تولد و عیدیشون رو هم قبول نکردم .چون واقعا دلم شکسته 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 "عاشقانه های شاعر بی اعصاب" ﺗﻮ ﻏﻠﻂ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺒﺮﯼ ، ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﺑﺒﺮﯼ ، ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﻣﻦ ِ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ، ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺍ ﺑﺒﺮﯼ ، ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﮐﻨﯽ ﻣﺠﻨﻮﻧﻢ ؟ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ مثلا ﺷﻬﺮﺕ ﻟﯿﻼ ﺑﺒﺮﯼ ؟ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍصلا ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ؟ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺑﺒﺮﯼ ؟ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻡ ﭘﯿﮏ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎﺩﺕ ! ﺁﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯼ ! ﮐﺒﮏ ﮐﻮﻫﯽ ﺧﺮﺍﻣﺎﻥ ، ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺖ ﺑﺘﻤﺮﮒ ! ﻫﯽ ﻧﺨﻮﺍﻩ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺻﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺒﺮﯼ ، ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ِ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ! ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﮏ ﻧﺒﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ ! ﻟﻌﻨﺘﯽ ، ﻋﻤﺮ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩﻡ ؟ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺒﺮﯼ ؟ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ، ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﻢ ﺷﻮ ! ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﺑﺒﺮی ... 😂 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم آنقدر به عروسم بها بدهم که پسرم احساس رضایت کند. آخر پسرم جگر گوشه من است ، نباید آزار ببیند. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم در مقابل دختری که هم سن دختر خودم هست صبوری به خرج دهم... آخر او جوان است و هنوز خیلی از مسایل را نمیداند. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم... طوری با دختر دیگران برخورد کنم که دوست دارم دیگران با دختر من برخورد کنند... 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری نکنم پسرم میان عشق مادری و عشق همسری سردرگم شود. نیاز پسرم در زندگی آرامش است نه تنش... 💟 یادم باشد که برای قضاوت عروسم به سخنان دخترم صحه نگذارم چون دخترم نیز چون عروسم بی تجربه است و جهان را از دید خام و ناپختگی مینگرد. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم از فداکاریهای عروسم تمجید کنم تا یاد بگیرد برای پسرم فداکاری کند. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری با عروسم نکنم که شکایت مرا نزد پسرم ببرد، آخر میان دو عشق، انتخاب یکی سخت میشود و حتما من شکست خواهم خورد زیرا پسرم پدر میشود و نمیتواند مادر فرزندش را رها کند و در کنار من آرام بگیرد. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم خوب بفهمم پسرم را روانه زندگی کرده ام و نباید کاری بکنم که او به سوی من بازگردد و دوباره مجرد شود، آخر او متاهل است و متعهد.. 💟 یادم باشد مادر شوهر که شدم به پسرم بگویم با همسرش وفاداری کند، متعهد بماند...خیانت نکند! 💟یادم باشد که یادم نرود که مادر شوهر شدن آسان است و مادر شوهر ماندن سخت… برای همه مادران و همسران مهربان سرزمینم...🌸 از الان بهتره با هم در بهتر تربیت کردن نسل آینده تلاش کنیم...🙏🏻 🍃🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس عزیز،من سمیراهستم.یه سوال داشتم.من یه ادمی هستم بااعتمادبه نفس پایین،احساس میکنم همه دخترای فامیل ازمن سرترهستند،ازلحاظ تیپ وقیافه،ازلحاظ محبوب بودن،واین واقعا ازارم میده ومنوتبدیل کرده به یه ادم افسرده که احساس پوچی وبیهودگی میکنه.اصلا جرات حرف زدن ندارم میترسم نتونم درست حرف بزنم،حقیقتا یه دخترتوفامیل شوهرم هستش که همه جوره اوکیه.یعنی خوشکله،بااستعداده.وتوسخن وری عالیه وبه قول گفتنی یه جاکه هست مجلس رودست میگیره ونظرمیده توهرموضوعی،ولی من اصلا نمیتونم تولحظه خوب سخنوری کنم،ولی بعدش کلی مطلب ونظروجملات قشنگ توذهنم میاد ومیگم کاش اون لحظه به ذهنم میرسید ونظرم راجب اون موضوع بیان میکردم .همین کلافم کرده.احساس میکنم یه ادم بدرنخورهستم.😔😔میخواستم اگه امکانش هست بهم کمک کنین تابتونم ازاین حال بدم نجات پیداکنم❤️ببخشید طولانی شد🙏واقعا کمک بزرگی درحقم میکنین اگه باجواب دادن سوالاتم کمکم کنین 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88