*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام مجدد
برای آقای ۲۵ ساله
برادر محترم اگر الان نتونید پدر و مادرتون و دیگران و مجاب کنید که دختر عموتونو
دوست ندارید و نمیتونید باهاش ازدواج کنید تمام عمرتون در حسرت میسوزید،
زندگی بدون علاقه و عشق خیلی سرد و بیروح و تهوع آوره شاید باعث بشه حیانت
کنید یا دخترعموتون بخاطر کمبود محبتی که از طرف شما داره به حیانت و گناه
کشیده بشه یا هم باعث دعواهای پی در پی و بوجود اومدن یه فضای متشنج بشه،
به نظر شما همچین زندگی ای مناسبه برای بچه دار شدن هست؟
چون شما قراره با هم ازدواج کنید و ثمره ی اکثر ازدواج ها هم بچه ها هستند.
تصمیم الان شما زندگی خیلی از آدمهای آینده رو تحت شعاع قرار میده، از همه
مهمتر هم زندگی خودتونه که میسوزه و شما همیشه به خودتون بدهکار میمونید.
الان که نه نامزدی شده نه عقدی، یه روزی که پشیمون شدید به خودتون میگید کاش حتی بعداز عقد هم بهم میزدید.
نترسید این گناه پدر و مادرتون بوده تاوانی هم اگه باشه متوجه اوناست نه شما.
#تجربه
#مشاوره
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام می خواستم به مطلب در مورد کاشت ناخن بزارم
خیلی غصه می خورم وقتی می بینم اکثر خانم های مسلمان ایرانی ناخن می کارن
وهیچ اهمیتی به مسائل شرعی خودشون نمیدن
مگر زیبایی ظاهر چقدر اهمیت داره که یه زن مسلمان شیعه نباید به غسل و طهارت ش اهمیت بده
برای زایمان که رفته بودم اکثر خانم ها ناخن کاشته بودن خیلی غصه خوردم😢
آخه نطفه بچه مسلمان که نباید بدون طهارت بسته بشه
تور خدا بیشتر به مسائل دینی اهمیت بدین 🌹
#تجربه
#مشاوره
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#آرامش پارسا دوستم بود,محافظم بود و این مرگ مظلومانش,اینکه هدی اینجوری شکستش داد باعث میشد از درد
#آرامش
لبم رو گزیدم و فکر کردم این لعنتی از کجا میدونست من دوست دارم این هارو بپوشم؟ لبخند,لحظه به لحظه بیشتر میشد. یادم بود خودم یک بار بهش گفته بودم...مردک روانی,اخه امشب؟ پوفی کشیدم و به سمت حمام رفتم. باید امشب خودم رو آزاد میکردم.
**حامی
-همه چیز اکیه؟ دستی به گردنش کشید و با لحن خجولی گفت:
-با توصیه های شما همه چیز فراهم شد. سری تکون دادم و نگاهی به چهره خسته اش انداختم. میدونستم درد زیادی میکشه,میدونستم کشتن داریوس خیلی براش گرون تموم شده,میدونستم مرگ پارسا تنهاش کرده اما لحظه ای,لحظه ای از کنارم نرفته بود. این پسربرادرم بود. پسری بود که خودم بزرگ کرده بودم. پسری که وقتی بیست و یک سالم بود باهاش آشنا شده بودم. زخمی شده بود و توی خون غلط میخورد.هیچ وقت نفهمیدم چه اتفاقی افتاد که اون شب مسیح هیجده ساله ای رو که روی زمین,کنار آشغالها جون میداد رو بلند کردم و توی ماشینم قرار دادم و تیمارش کردم. مسیحی که یکی از بچه های پرورشگاه بود و بعد از اینکه از پرورشگاه بیرون زده بود,دعواش شده بود و پول هاش رو ازش دزدیده بودن و با چاقو زخمیش کردن. حس غریبی بهش داشتم. روزهای اول خجالت می کشید و بعدکم کم باهام ارتباط گرفت. هیچ وقت بهش نگفتم دقیقا شغلم چیه و کیم. من جنس درون آدمها رو خوب می شناختم. مسیح نیازمند بود اما پست نبود. علاقه ای نداشتم به مافیا پیوند بخوره. انتخاب خودش بود. مسیح دانشجوی روانشناسی بود اما وقتی یک بار من زخمی از درگیری های مکزیک به ایران برگشتم,متوجه ماجرا شد. روزای اول شدیدا در خودش بود انگار باورش نمیشد و دقیقا یک هفته بعد,عطای دانشگاه رو به لقاش بخشید و آموزش دید. مخالفتی نکردم. هیچ وقت توی تصمیم آدم ها دخالت نمی کردم. راهش رو انتخاب کرده بود و بعد از چند سال,اونقدر لیاقت به خرج داد که شد. دست راست من. بارها سرش فریاد زده بودم بارها تهدیدش کرده بودم و بارها رونده بودمش اما هیچ وقت ترکم نکرد...هیچ وقت. حسی که من به مسیح داشتم,شاید حس یک پدر به پسرش بود. برادر به برادرش..نمی دونم. دنبال اسم این حس نبودم هرچیزی که بوداین پسربرای من خیلی با ارزش بود. و امشب,شب دامادیش بود. بعد از مدت ها,زنی رو که لایقش بود پیدا کرده بود. دیده بودم کنار دلارام چشماش برق می زنه. امشب شب خوبی بود اما هنوز ته چشم های مسیح,غم بزرگی لونه کرده بود. هیچکس,هیچکس به اندازه من مسیح رو نمی شناخت و من مطمئن بودم هیچکس به اندازه من نمی تونه حال این مرد رو عوض کنه. نگاهش به ساختمون مقابل بود و نگاه من به نیم رخ کشیده و مردونه اش. صداش کردم:
-مسیح؟ بدون مکث سمتم چرخید و با احترامی همیشگی گفت:
-در خدمتم. تموم جدیتم رو درون نگاهم ریختم و لب زدم:
-عذاب دادن خودت رو تمومش کن. مرگ داریوس, هر چیزی که بود,تموم شد و رفت. تو مقصر نیستی تو فقط کار درست رو انجام دادی. این پسر؛کتاب خونده شده بود برای من. لبش رو محکم بست و نگاهش,غمگین تر شد. بهش فرصت دادم که حرف بزنه. دستاش رو مشت کرد و بالاخره با صدای مرتعشی گفت:
-از ذهنم پاک نمیشه. لحظه افتادنش,از ذهنم پاک نمیشه. همزمان دونفر از عزیزام رو از دست دادم. سکوت کردم و خیره نگاهش کردم که بدون هیچ ریا و دروغی گفت:
-صد بارم به عقب برگردم همون کار می کنم رییس. داریوس رفیق و هم خونه من بود و سال های زیادی رو باهاش بودم. لحظه های زیادی باهاش داشتم اما,انتخابم نیست. من حتی شما رو با داریوس مقایسه ام نمی کنم,چون قابل مقایسه نیست. یکی نیست. من بین خودم و شما،شما رو انتخاب می کنم. داریوس که دیگه هیچی. داریوس بخشی از زندگی گذشته من بود اما حضور شما تو تموم زندگی من خلاصه ميشه. اگه نبودید نمیدونم چه بلایی سرم می اومد. شاید یه لات خیابونی می شدم. من بعد از اینکه شما بهم سرپناه دادید تونستم درس بخونم وگرنه هیچ وقت پام به دانشگاه باز نمی شد. پس اگه دنیام جهنم بشه و من بتونم یک نفر رو نجات بدم من میمیرم و بازم شما رو نجات میدم.
اگه بگم پشتم گرم نشد دروغ گفتم. حرفاش,باعث شد نفس راحتی بکشم. احساس خانواده داشتن, احساس تکیه گاه داشتن...وفاداری و احترام مسیح,تموم چیزی بود که احتیاج داشتم. لبخندی زده و این پسر لوس,چشماش پر شد و گفت:
-فقط از سرنوشت داریوس غمگینم. می تونست بهتر بشه,اما نشد. تنها دلخوریم همینه.
دستام رو روی سینه قفل کردم و غریدم:
-در عجبم با این حد از لوس بودن و دل نازک بودن چه طور تونستی توی مافیا دووم بیاری؟ لبخندی زد و چشماش رو بست و بدون حتی اینکه بخواد تردیدی بکنه گفت:
-چون شما رو داشتم. وقتی شما هستیدهمه چیز برام قابل تحمل ميشه. شاید با این حرف حکم مرگمو امضا بکنم اما رییس,همه خانواده من, توی شما معنی ميشه.
سکوت کردم و با نگاه غرق از شعفم پاسخش رو دادم. ضربه ای به بازوش زدم و گفتم:
ادامه دارد ...
❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_اعضا
🔸نکته طبی
اگر کسی را برق بگیرد تا ۱۰ الی ۱۵ دقیقه بعد از برق گرفتگی، با چوب به کف پای او بزنید، دوباره زنده خواهد شد.
🔸سپس به پشت ساق پا و ران او نیز ضربه بزنید.
🔸لطفاً فیلم را ببینید و به دیگران ارسال کنید، شاید با ارسال این مطلب شما جان انسانی را نجات دهید.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#درخواست_راهنمایی❓
سلام عزیزم این سوال بزارید کانال خواهش میکنم
دختر دوستم ۳ماهشه از ۱۵ روزگی اگزما پوستی گرفته پوست بسیار خشک و خارش داره . کسی راهکاری داره ؟ اصلا درمانی داره ؟ بنده خدا مادرش داره دق میکنه😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍂🍃 ✍ کمک به همسر در منزل : 🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
✍ کمک به همسر در منزل :
😇 این همه ثواب باور نکردنیه 😇
✳️ روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شاهدپاک کردن عدس توسط امام علی وخدمت ایشان درمنزل بودند،
سپس به ایشان فرمودند:
✳️ یاعلی هیچ مردی نیست که درخانه کمک همسرش کند مگربه اندازه هر مویی که در بدن اوست عبادت یک سال را که روزها روزه وشب ها نماز شب بخواندخداوندبه او عطامیکند.
✳️ وثواب صبرانبیاءصابرکه داوود و یعقوب وعیسی باشدبه او داده میشود.
✳️ ونام اودردفتر شهدا ثبت میشود
ودر هر روز و شبی ثواب هزارشهیدبرای اوثبت میشود.
✳️ به ازای هرقدمی ثواب حج وعمره مقبوله به اومیدهند.
✳️ خداوندبه عدد رگی که دربدن اوست شهری دربهشت به اوعطامیکند.
✳️ یاعلی یک ساعت خدمت به همسر بهتراست از:
🌷هزار سال عبادت
🌷هزار حج
🌷هزار عمره
🌷هزار مرتبه جهاد در رکاب
پیامبران اولواالعظم
🌷هزار نماز جمعه
🌷هزار عیادت مریض
🌷هزار تشییع جنازه
🌷هزار دینار صدقه
🌷سیر کردن هزار گرسنه
🌷آزادی هزار بنده
🌷پوشانیدن هزار برهنه
🌷عطای هزار اسب جنگی
🌷صدقه هزار شتر سرخ مو
بهتر است از قرائت تورات و انجیل و زبور و قرآن
✅ یاعلی خدمت به عیال درخانه کفاره گناهان کبیره و خاموشی غضب خداست
✅ یاعلی خدمت عیال نمی کند مگرصدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او کنار گذاشته است.
📚 منبع :
کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۳ صفحه ۴۸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88