eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.9هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
.#رسوایی برو الان میام . نچی کرد و دستانش را روی شانه هایم گذاشت که لحنم زار شد . -بخدا میام زش
لب گزیدم و چشم فشردم. باز هم افسارم را قلبم به دست گرفته بود، تماس گرفته بودم که به او یاد آوری کنم از خانه برایم لباس بیاورد نه آن که نرفتنم را توجیح کنم . مشت می فشردم و خودم را از درون به باد ناسزا گرفته بودم . مهسا به دیوار راهرو تکیه داده بود و با نیشخند مرا و حرکات احمقانه ام را رصد می کرد . با صدای عمران چشم از او گرفتم . -کارام زیاده آخر شب میرم خونه برات میارم . باشه ای برایش زمزمه کردم و گوشی را سرجایش گذاشت . -خوب دل و قلوه میدیا شیطون ! مهسا با لحنی خندان و چهره ای بشاش تکه پرانی می کرد و من مطمئن بودم که گونه هایم رنگ گرفته بود . کدام دل و قلوه؟ درونم آشوب بود، یادم نرفته بود که او گفت دوستم ندارد و من نیز سعی می کردم هر چه حس خوب از عمران می گرفتم را در دم خفه کنم، از میزان موفقیتم نمیگفتم بهتر بود . کارها زیاد بودند و تمام نمی شدند. خریدها را علی و آقا بهروز انجام دادند . شام قرار بود از رستوران بیاورند و بسته بندی میوه ها و آماده سازی خانه برای تعداد مهمان ها هم بر عهده ی ما بود. شام را خورده و نخورده عزم خوابیدن کردم . عمران حتی برای شام هم نرسیده بود بیاید . تنم بوی عرق می داد اما خستگی نمی گذاشت چشمانم باز بمانند خودم را روی تخت انداختم و دیگر چیزی نفهمیدم . نیمه شب گذشته بود و سر و صداهایی از پذیرایی می آمد اما خواب را حریف نمی شدم که کنجکاوی ام را بر طرف کنم . به شدت تشنه بودم . روی تخت نشستم که صدایی از جا پراندم . -چیزی می خوای؟ عمران بود، با موهای خیسش ور می رفت . -تشنمه ... سری تکان داد و جلو آمد . -بخواب لباس بپوشم برم برات بیارم . روی تخت دراز کشیدم و بدنم را کش و قوص دادم . -چخبره صدا میاد؟ -زود خوابیدی . هومی گفتم. دوباره به خواب رفتم. صبح وقتی بیدار شدم او نبود. مهسا کنار تخت ایستاده بود و صدایم می کرد. شیرینی آن چند دقیقه خوابی که بعد از رفتن مهسا به چشمانم آمد، به شیرینی همان خواب هایی بود که زمان مدرسه آن هم اول صبح یقه ام را می گرفت. خوابی که چندباری دل به شیرینی اش داده و خواب مانده بودم بی توجه به عواقب و غرغر شنیدن ها وارد حمام شدم. کوزت که نبودم اگر کمکی هم می کردم محض خاطر سمیرا و احترام به کبری خانم بود . موهای خیسم را با حوله خشک کردم و به سختی بافتمشان . لباس هایی که گفته بودم، عمران به بدترین نحو در ساک چپانده بود . با اعصابی بهم ریخته و سری که به درد افتاده بود، بیرون رفتم. با وجود آن که دیروز خانه را تمیز کرده بودیم، بازهم صدای جاروبرقی می آمد. چند قدمی جلو رفتم که توران خانم را مشغول صحبت با تلفن دیدم، پس سر و صداهای دیشب به دلیل آمدن او بود . جوری با غضب نگاه می کرد که برای ثانیه ای سرجایم خشک شدم. مهسا جاروبرقی را به دستم داد و زیر گوشم پچ پچ وار گفت: من برم یه زنگ بزنم بیام، مامانم پرسید بگو رفت دستشویی . با حالت گیجی سرم را بالا و پایین کردم که با سرعت از کنارم گذشت . تمام مدتی که در کارها کمک می کردم، توران خانم زیر چشمی حواسش به من بود و چندباری نیز دیده بودم که زیر لب با خودش حرف می زد . آمدن او تحمل این خانه را برایم سخت تر کرده بود. طاقت فرسا تر از آن، دعوایشان با عماد بود که کل خانه را روی سرشان گذاشته بودند . داد می زد و مادرش را به خاطر توهین های نادرست به فاطمه شماتت می کرد . فاطمه نیامده میخش در سنگ کوبیده شده بود که کسی حق توهین به او را نداشته و به قلم پاک 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✨﷽✨الهی به امیدتو 🌼بر احمد و خُلق 💫مهربانش صلوات 🌼بر حیدر و صبر 💫بیکرانش صلوات 🌼ازفاطمه، مجتبی 💫و مظلومِ حسین 🌼تا حضرت 💫صاحب الزمانش صلوات 🌼 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌼     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💐سـ❤️ ـلام 😍 ✋ 🍁 روزتون پراز خیروبرکت 🍁 🍂 امروز جمعه ☀️ ۲۷ مهر ۱۴۰۳خورشیدی 🌙 ۱۴ ربیع الثانی ۱۴۴۶ قمری 🎄 ۱۸ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی 💯ذکر_روز 🍁🌼اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌼🍁      🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ٢۴ سوره مبارکه انفال. 🔎 جستجوی سوره: 💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🌼امام زمان عزیزم روزے دیگر را با ذڪر﷽ و سپس با نام شما شروع مے ڪنم🌼 امروز،بے نظیرترین روز زندگے ام خواهد بود سلام بر تو🌼 اے سرچشمہ زندگانے 🌼🤲     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 الهـــــی آمیــــــــــن 😍😊🤲💐 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام یاس عزیزم ممنون بابت مطالب اعتقادی که می ذارید من سوره تکاثر رو از همون موقع که گذاشتیدشروع کردم ودیگه حفظش شدم وواقعا نتیجه بخش هست از دوستان می خوام که حتما بخونن 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88