ملکـــــــღــــه
#یاشاییش الهه گفت: جوری که تو به عمو گفتی همه چی خوبه ننه هم باورش شد ؛ آهی کشیدمو گفتم:سختی بکشیم
#یاشاییش
❌یه پارت دیگه هم هست
اینقد طولانی باهام حرف بزنه نگاهی کوتاه به صورتش انداختم حس میکردم زیباتر شده گفتم:پریسا رو صدا میکنم که اون هم بیاد صبحونه بخوره دلیل تغییر رفتار مادرم هر چی که بود نمیخواستم بهش فکر کنم فقط برام آرامشی مهم بود که بهم با دوتا جمله اش داده بود پریسا رو صدا کردم و بعد از مدتها با هم صبحونه خوردیم و راهیه مدرسه شدیم؛
این رفتار خوب مادرم چند روزی ادامه داشت جوری که انگار قرار نبود دیگه رفتارش عوض بشه با نگاه به چهره اش فکر میکردم چقدر اینجوری زیباتره
مادرم حتی با الهه هم مهربونتر شده بود اما الهه میگفت: شک ندارم پشت این مهربون شدنا چیزی هست سال هشتاد با تمام تلخیهاش داشت تموم میشد مادرم از پولی که عمو داده بود خبر نداشت و منم فقط باهاش چندتا کاموا خریده بودم که قلاب بافی تمرین کنم دو _سه روزی به آخر سال یه روز مادرم گفت: خواهرتون رو بردارید برید بازار لباس بخرید مشکیتون رو در بیارید اونقد این حرف مادرم برام تعجب آور بود که چند لحظه بدون اینکه حرفی بزنم بهش خیره موندم مادرم گفت:چیه چرا ماتت برد لباس نمیخواین تازه به خودم اومدمو گفتم: چرا چرا باشه حتی گفت:بیا برو به الهه زنگ بزن بیاد دنبالتون،،،
با خوشحالی سراغ تلفن رفتمو به الهه زنگ زدم الهه هم گفت: فردا میاد تا بریم؛
فرداش الهه اومد دنبالمون اول رفتیم سرخاک بابا الهه وقتی پریسا رفته بود آب بیاره که خاک رو بشوریم گفت:پروانه میخوام یه حرفی بهت بزنم اما قول بده ننه چیزی نفهمه گفتم:چی شده!! گفت: ببین نگفتم این تغییر رفتار ننه بیخود نیست دیروز بعد اینکه تو زنگ زدی عمو محمود زنگ زد گفت:دایی زنگ زده بهش و اجازه خواسته بیان خواستگاری تو
گفتم:خواستگاری من!! اونا که یه بار اومدن و آقا جواب رد داد بهشون چرا دوباره میخوان بیان!؟ گفت:چمیدونم دایی صادق گفته:سعید پاشو کرده تو یه کفش که دوباره بیان، عمو هم گفته با اینکه میدونه بابامون راضی نبوده ولی باشه اگر حرف سر دوباره اومدن بیان
نگران گفتم: بیان!! حالا چیکار کنم؟ گفت:عههه پروانه مگه نمیگم عمو گفته شما هیچکاری نکنید و همه چی رو بسپاریم به خودش،حتما یه فکری کرده خرید کردیم و برگشتیم خونه هرچند دیگه الان دلیل رفتار مادرمو میدونستم...
🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام ممنون از کانال خوبتون 😍در مورد خانومی که بچه هاش بهش بی احترامی میکنند عزیزم باید به هر نحوی شده رفتار شوهرتو تغییر بدی وقتی شوهرت بهت احترام بزاره اونا هم احترام میزارن فقط شوهرت و اصلاح کن میدونم سخته تا الان اخلاق نداشته ولی سفت وایسا جلوش با خوبی پیش برو با بدی فقط اصلاحش کن تا زندگیت آروم بشه انشالله به حق فاطمه زهرا مشکل همه برطرف بشه .موفق باشی عزیزم
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#برای_آنا ❤️
سلام دوستان عزیزم و یاس جان امیدوارم هرجای ایران پهناور هستید خوش و خرم باشید برای آنا عزیزم داستان زندگیشون خیلی غم انگیز بود واقعا چندروزه فکرم درگیرشون بود خوشحالم آخر داستان خوش بود بازم خدارو شکر که آنا جان پدر و مادر به این خوبی دارن واقعا فرشتن برای زندگی دخترشون جنگیدن و تلاش کردن که همه چیزرو درست کنن واقعا متاسفم برای عمو و برادرای شوهر آنا که تونستن کسی که از خونشونه قضاوت کنن که دنیا دارالمکافاتس واقعا قضاوت فقط کار خداست و به قول مولانا نه تو آنی که همانی و نه من آنم که تو دانی ، واقعا مادر آنا جان فوق العادس آنای عزیزم انشاالله هرجا هستی خوش باشی و خوش بدرخشی افتخار کن به پدر و مادر عزیزت سرتو بالا بگیر و زندگیتو سفت بچسب که خدا فرصت دیگه ای نصیبت کرد و دوباره کانون خانوادت گرم بشه ، برای سلامتی بچت دعا میکنم از خدا میخام فقط توزندگیت خوشی بباره قدر پدر و مادر عزیزتو تا ابد بدون ممنون از رزای عزیز امیدوارم لایق بدونی و پیام منو توگروه بذاری من باشم مادر دوفرشته
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
سلام به همگی
اون خانمی که گفتند دخترشون اذیت می کنه . خواهرم سن دخترت حساسه درکش کن و خودت بزار جای اون . خيلی ها هستند که آرزو دارند که دختر یا پسر داشته باشند.
شماره سال پیش چه آرزویی داشتی
میدونم خیلی سخته ولی صبور و آرام باشید ناز بچه‌ها و همسرت بکش اینا جهاد
به خاطر خدا سکوت کن زندگی کن
بی خیال مشکلات شو یه روز شاد زندگی کن.
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#حال_خوب_اعضا😍❤️
سلام یاس جون
میخواستم اینو بذارین داخل کانال تا حس و حالمون عوض بشه اینجا بختگان فارس هست و محل زندگی ما زنده باد ایران
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#یاشاییش ❌یه پارت دیگه هم هست اینقد طولانی باهام حرف بزنه نگاهی کوتاه به صورتش انداختم حس میکردم
#یاشاییش
اما دلم میخواست بازم فکر کنم مادرم کلا تغییر کرده،از طرفی چون هم ماه محرم بود و هم از فوت پدرم چندماهی بیشتر نگذشته بود خیالم راحت بود حداقل فقط داییم حرفشو زده و قرار نیست الان خواستگاری در کار باشه
سال اولی بود که بدونه پدرم سال تحویل میشد و هم مصادف شدن عید با دهه ی محرم یه غم عجیبی رو روی دلمون نشونده بود و منو پریسا سر سفره ی هفتیسن کلی گریه کردیم روز اول عید مثل سالهای قبل همگی دور هم جمع شده بودیم بعد ازظهر بود که در خونه رو زدند یه جورایی مطمئن بودم یکی از عموهام پشت در حدسم هم درست بود عمو عباس بود؛ بعد از کمی که نشست مادرمو صدا کرد تو حیاط و باهاش حرف زد نمیدونم چی گفتند و چی شنیدند که مادرم وقتی برگشت داخل منو پریسا رو صدا کرد و گفت:برید حاضر بشید با عموتون برید همدان که این چند روز هیات دارند اونجا باشید، باورم نمیشد مادرم به این راحتی اجازه داده باشه؛ حتی اومد داخل اتاق و گفت:لباس نوهاتون رو بردارید نگاهی به مادرم انداخت صورتش میخندید گفتم:چشم آماده شدیمو با عموعباس راهیه همدان شدیم تو راه عموم گفت:خبر داری داییت قرار باز بیاد خواستگاری سرمون تکون دادمو گفتم:بله؛ گفت:خب نظرت چیه!! نگاهی به عموم انداختم و گفتم:همیشه بابام میگفت: سعید آدم درستی نیست نمیدونم چرا اما بابا حرف بیخود نمیزد؛
منم دلم نمیخواد برخلاف خواسته ی بابا کاری کنم ، عمو سری تکون داد و گفت:تو به منو عمو محمودت اعتماد داری؟ گفتم: این چه حرفیه شما بزرگ ما هستید گفت: پس بسپر دست ما فقط میخوایم کاری کنیم که شرش از سرت کم بشه و مادرت هم دیگه نتونه جواب ردت رو بهونه کنه برای بدرفتاری گفتم: باشه عمو؛ دلم میخواست بپرسم چطوری اما با خودم گفتم:صبر میکنم تا بعدا بفهمم،،،
اذان مغرب بود که رسیدیم همدان حیاط خونه ی عموم رو چادر زده بودند هرسال تا هفتم امام حسین(ع) خونشون مجلس روضه خوانی برپا بود،
کم کم همه ی فامیل جمع شدند عمو محمود و خانواده اش هم اومدند؛ داشتم با نسرین دختر عموم احوال پرسی میکردم که دیدم مصطفی و زنش هم وارد شدند سعی کردم مصطفی رو نگاه نکنم و فقط به یک سلام و جواب سلام ساده اکتفا کنم؛ با آزیتا احوال پرسی کردیم تمام مدت مصطفی نگاهش به ما بود دلم نمیخواست حتی مصطفی در حد همون نگاه هم بهم توجه کنه بخصوص که اونشب وقتی مراسم تموم شد نسرین و نسترن خونه ی عمو عباس موندند و تو اتاق مینا جمع شدیم نسرین گفت:مصطفی و آزیتا با هم اختلاف دارند و رابطشون خوب نیست و مدام سر مسائل کوچیک قهر میکنند،؛
گفتم:آخه چرا؟ نسرین آهی کشید و گفت:...
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام عزیزم ممنون ازکانال خوبتون
برای اون دوست عزیز که گفتن برادرزادشون پاش عرق سوز شده از پماد کالاندولا استفاده کنن سریع خوب میشه
سلام عزیزم
میخواستم ب این مامان عزیز ک دختر نوجون دارن ومیگن ک آرزوی مرگش رو میکنن و پسرشون عصبی همسرشون عصبی
بگم ک منم اونموقع ک حال خودم خوب نباشه این مسائل رو دارم حال دلتون رو سعی کنید خوب کنید همه اش حل میشه
سلام یاس خانم میخواستم به این خانم که گفتند رابط برا ازدواج بودم وخیلی پذیرایی کردم وخرج کردم اگه کار را برا خدا کردید مزد وپاداشتون را هم از خدا بخواهید این غلط است که اونا هم باید از شما پذیرایی آن چنانی بکنند شما از وضعيت اونا خبر ندارید شاید نتونستند پذیرایی کنند
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام .اون خانومی که عکس پسرش و فرستاده باید عمل بشن ماشالا ایشون تازه کمی تپل هستن قوت دارن دختر همسایه ما دقیقا همین سن عمل قلب باز کرد سی کیلو وزن نداشت سر یک ماه هم رفت سر کلاسش زود خوب شد ناراحت نباش عزیزم
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88