🍃🍃🍃🌼🍃
#تقاضای_همفکری ❤️
سلام یاس جان.خسته نباشید.من یه سوالی داشتم میخواستم بدونم اخر مسمومیت چند کودک در کشور از ماکارونی بود یا نه؟دلم میخواد برای خودم و بچم ماکارونی درست کنم اما میترسم!😐
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌼🍃
#محبت_اعضا ❤️
سلام یاس جووون خوبی همدم روزای سخت عزیزم اینجا حرم حضرت معصومه وقبر حاج آقالاجوردی مرحوم هست وجایی که چایی میدن جاتون خالی دعاگوی تک تک عزیزان هستم اگه قابل باشم فاطمه سادات هستم از قم التماس دعادارم از همگی میبوسمتون
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#رسوایی بالاخره سنگ هایشان را وا کنده بودند و در عین محال بودنش همه دور هم سر یک سفره غذا خوردیم و
#رسوایی
-هیچوقت اینجوری ندیده بودمت به جز یه بار .
سرش کم کم پایین آمد .
-همون باری که تو قبرستون زیر دستم می لرزیدی؟
آب دهانم را قورت دادم و آن روز منحوس را با خاطر آوردم .
-تموم اون روزا خواب تو رو میدیدم که همش داری اذیتم می کنی .
لب هایش روی گوشم نشست و لاله ی گوشم را به دندان گرفت .
-منم خواب میدیدم که ول شدی پیشم !
او از لذت می گفت و من از درد .
اشک گوشه ی چشمم را پاک کردم و با چشمانی که حالا مطمئن بود کینه را فریاد می زنند، بی مهابا در سیاهی هایش خیره شدم .
-ولی من همیشه ازت ترسیدم، اونایی که همدیگه رو دوست دارن نباید از هم بترسن مگه نه؟
اما من می ترسم، چون اولین چیزایی که با تو تجربه کردم همیشه پر عذاب و ترس بوده، لباس خصوصیایی که داداشامم ندیده بودن تو بهشون دست زدی، منی که هیچ مرد غریبه ای انگشتش بهم نخورده بود رو اذیت کردی، حالا هم فقط تهدید و خط و نشون، چرا تمومش نمی کنی؟
کشدار نگاهم کرد و باز هم زبان باز کرد
_بهار، خاک بریز رو گذشته ای که اگه واسه تو عذابه واسه من آتیش جهنمه .
من هر کاری کردم واسه خاطر خودم بود و هست، واسه خاطر این که بتونم بعدش راحت باشم، تو رو به زور به دست آوردم به زورم نگهت می دارم چه با بچه چه بی بچه هوس نکنی بخوای تو این روزای سگی تنهام بذاری که اونوقت زمین و زمان و بهم می دوزم تا دوباره برت گردونم پیش خودم منو با رفتنت تهدید نکن .
او را به عقب راندم اما زمان خوبی نبود .
-صد بار نگفتم پسم نزن؟ !
بی توجه به داد بلندش تنم را بالا کشیدم که اختیارش را از دست داد و همان طور که نزدیک تر می شد، گفت: جون به جونت کنن دختر همون محمود خانی هستی که خوب سیا نمایی بلد بود .
***
کارتن سنگین را با غیظ از دستم کشید با و برگشتنم سینه به سینه اش شدم .
-چه غلطی داری می کنی؟
کارتن را بی ملایمت روی مبل انداخت و دست به کمر شد .
-کی بهت گفت اینا رو بلند کنی، گفتم جمعشون کن فقط .
با وجود دلخوری ام از دیشب پشت به او کردم و کارتن خالی که روی زمین بود را
برداشتم .
با وارد شدنم به آشپزخانه سوییچش را روی میز انداخت و با گام هایی بلند به سویم آمد
_ادا اصولات برا چیه از دیشب نه حرف زدی نه نگام می کنی، من که کاریت نداشتم .
یقه ی پیراهنم را پایین کشیدم با و حرص و بغض لب زدم .
-اینا هیچکاری نیست؟ تو بهم قول داده بودی اذیتم نکنی .
موهایش را به چنگ گرفت و دست به کمر زدم .
-تقصیر خود خرته که خیال برت میداره وگرنه من دم پرت نیستم میدونم این روزا تقی به توقی بنده تا دادت بره هوا من روزاتو دستمه دختر .
چشم غره ای رفتم و لباسم را مرتب کردم که اشاره ای به آشپزخانه زد .
-تا جمعه دست به اینجا نزن، تختم جمع نمی کنم اینا بمونه روز آخری .
هنوز هم از مقصدمان نگفته بود. فقط میگفت یک کار ناتمام دارد تمام می کند و میرویم .
با دردی که کم کم شدت می یافت روی صندلی نشستم .
عمران در پذیرایی کارتن ها را روی هم میچید .
-میگم هرچی وسایل اضافه هست بار نکنا ماشین جای زیادی نداره .
دست روی دلم فشردم و کمی خم شدم. از سکوتم پی به ناردرستی اوضاع برد که چندی بعد کنارم زانو زد .
-چت شد؟
ناله ای کردم و سر بالا انداختم .
-هیچی یکم درد دارم .
دست زیر بازویم انداخت و بلندم کرد
_برو دراز بکش نمیخواد از الان جمع کنی فعال وقت هست .
به اصرارش زیر پتو خزیدم و چشم بستم اما باز هم کابوس به سراغم آمد، کابوسی که از دیشب دمی دست از سرم بر نداشته بود .
خواب عروسیی که نمی دانستم متعلق به که بود اما تبدیل به عزا می شد و لباس
عروسی که چهره اش آشکار نبود، به خون آغشته می شد .
عرق تمام تنم را برداشته بود که چشمانم باز شد .
نفس نفس می زد و گلویم خشک بود .
صدای عمران از پذیرایی می آمد .
...-دخالت نکن تو زندگیش خودش خواست رفت. آره می دونم حواسم هست پنجشنبه شب کار تمومه .
دیدن آن کابوس و شنیدن حرف های او و رفتارهای مرموزانه ی اخیرش وحشتم را
بیشتر کرد .
با همان سر و وضع آشفته از تخت پایین رفتم و خودم را به عمران رساندم .
او نیز با دیدنم متعجب رو به پشت خطی اش که آن کله خر بود، کرد و گفت :
-قطع کن حرف میزنیم .
با پایین آوردن گوشی موهای ریخته در صورتم را کنار زدم با و همان صدایی که براثر خواب گرفته و خشدار شده بود، نالیدم :
-بگو هیچ کاری قرار نیست بکنی، من اینجام هر کار میخوای با من بکن ولی کاری به خانوادم نداشته باش خواهش می کنم عمران این کینه رو تمومش کن ...
به قلم پاک #حدیث
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
05 - 05.mp3
455.8K
*🍃🍃🍃🌼🍃
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺
🍃🍃🍃🌼🍃
🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام یاس جان برای دوست عزیزی که نوشتن بچشونو لجبازه ومیگه کشتی بگیریم وبازی کنیم،وهم خودشون وهم همسرشون وقت و حوصله بازی ندارن والان دعا میخان وراه کار مینویسم،اخه دوست عزیز اخلاق دل بند شما از کارها ورفتار پدومادر ساخته میشه،اون اولا لجباز نیست چون کودکه میخاد بازی کنه انرژیشو خالی کنه،کمبود پدو و مادر رو جبران کنه،عزیزم به جای دنبال دعا بودن،دنبال رفاقت و دوستی با بچت باش،حق این بچه که شما وپدرش۲و۳ساعت باهاش وقت بگذرونید،ببین دوست عزیز من از تجربه خودم میگم منم هم خودم هم همسرم شاغلیم با این تفاوت که همسر بنده ساعت۷صبح تا۷شب سره کاره خودمم تا۳بعدازظهر,تنظیم برنامه ما به این شکله تابستونا درهفته دو سه شبشو میریم نزدیک ترین فضای سبز وپارک نزدیک خونمون،ی پتو وی بالشت اون چیزی که قراره تو خونه بخوریمم خرجشه،برمیداریمو میریم مینشینیم اونجا هم فرزندم بازی میکنه هم انرژیش بابچه های پارک تخلیه میشه،درهفته ی روزشم که بیشتر جمعه میرن استخر وکلی انرژیش تخلیه میشه شاداب میشن حالا اگه زمستون باشه من و همسرم جزع واجباتمون میدونم که دو ساعت باهاش اون بازی که دوستداره رو بکنیم بهش محبت زیاد بکن،کلاس ورزشی بنویسش مخصوصا رزمی خیلی خوبه،ببین عزیزم اینارو گفتم که تهش بگم اون که گناهی نداره اون میخاد بچگی کنه بازی کنه،به نظرمن که بستگی به شرایط خودتون انرژیشو تخلیه کن عزیزم،و کلا تنها چیزی که انسان لجبازو حالا چه بزرگ چه کوچیک آروم میکنه محبته
🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌼🍃
#نقد_اعضا❤️
سلام دوستان عزیزم و یاس جان،دوستی نوشتن به جای حافظ در شب یلدا نهج البلاغه بزارید واین حرفا،اخه چرا سنتای قدیمی روخراب میکنید،این چه اعتقادیه،چرا باید نهج ابلاغه رو بزاریم به جای حافظ،،،اصلا بعضی دوستان ی حرفایی میزنن آدم مو به تنش سیخ میشه،حداقل نمیگن بزارید کنار حافظ،چرا بعضی از مردم میخان فرهنگ و اصالت یک ملت رو از بین ببرن و همشو با ی فرهنگ دیگه جابه جا کنن،من به عنوان ی فرد ایرانی که فرهنگی وتمدن کشورم برام مهمه این حرفه شمارو قبول ندارم،ومیگم دوستان هیچ وقت نگذارید تمدن کشور عزیزمون،و سنت هامون ارزش هامون وازمون بگیرن،ازقدیم حافظ کنار سفره یلدابوده وهست،حافظ خودش وکتابش احترام جهانی داره چرا یکم برای آدمای مهم کشورمون ارزش قایل نیستیم.
واقعا متاسفم
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🔴 علت و درمان خشکی چشم
♻️ امروزه افراد زیادی هستند که از #خشکی_چشم رنج میبرند، علت آن میتواند سوء مزاج خشک سر بوده یا بصورت عضوی بدلیل کار طولانی چشمی بویژه با #تلفن_همراه یا #نمایشگر_رایانه، دیر خوابیدن در شب یا کم خوابی ایجاد شود.
برای درمان علاوه بر رفع علت میتوان از چکاندن یکی دو قطره از #لعاب_اسفرزه در چشم استفاده کرد.
قابل توجه است جهت درمان موارد زیر را نیز لحاظ کنید:
۱. دور شدن از امواج مضر
۲. #پرهیز از مصرف خشککنندههای قوی مثل #فلفل، #زنجبیل و ...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88