eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام بریاس و دوستان خوبم...امیدوارم حالتون عالی باشه.توروخدا اگر میشه راهنماییم‌کنید.من ۳۳ سالمه.یه چشمم تنبل هست.و نمره ضعیفیش ۱/۵ و چشم دیگه ام هم۲/۵ ضعیفه. ولی خداروشکر این چشمم. تنبل نیست.قبلا نمره ضعیفی چشم سالمم کمتر بود.ولی داره به مرور هی  بیشتر میشه.(چشم تنبلم به نوعی یه چشم ظاهری هست توی صورتم.دید نداره.و در حد یه حاله خییلی کمرنگ دید داره)خییلی زیاد دکتر رفتم.میگن چشم تنبل اصلا اصلا درمانی نداره. و فقط درمانش تا  ۷ سالگی هست.که از سن من گذشته...مادرم تعریف میکنه که از ۱ سالگی عینک میزدن برام و چون بچه بودم و نمبیزاشتم.عینک روی چشمم بمونه.اونو با کِش از پشت میبستن..ولی جه فایده 🙈دکترم نگفته بود که جشم سالممو ببندن‌ و متاسفانه متاسفانه چشم تنبل من درمان نشد..بخدا از این موضوع خییلی ناراحتم.احساس میکنم به مرور دید همون یه چشم سالمم هم داره کمتر و کمتر میشه.تورخدا اگر کسی دکتری؛ درمانی چیزی بلده بهم بگه...خیلی اذیتم بابت این موضوع..دید یک چشمی خیلی بده..درضمن ما خوزستان(دزفول) زندگی میکنیم.دعاهاتون مستجاب🙏 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌺❤️ سلام یاس جان من خیلی وقته تو کانال هستم واقعا کانال خوبی هستش من نوشته خانمی که سه تا فرزند دارن والان باردارن رو نخوندم ولی جواب یکی از خانوما رو خوندم گفتم پیام منم بهش بگین عزیزم من ۱۳ساله از این دکتر به اون دکترمیرم واسه بچه دارشدن وشدیدا بچه دوست دارم چون خودم تو خانواده پرجمعیت بودم همیشه میگم بزارین بچه زیاد داشته باشین من آرزومه جیغ جیغ یه بچه تو خونم باشه😔😔 حالا اگه نمیخوای بده من😍😊 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام یاس جون من از همسرم خسته شدم..بعد زایمان چون شکم آوردم همیشه به روم میاره😔😔 یادش نیست من همون دختری بودم که زمانی عاشقم بود 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
باران میگوید گلی جانم بزن رولینک تا درکنار هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
صداي خندم بلند شد… يكمي گذشت كه همه اهالي خونه ، دونه دونه اومدن ديدنم…يكي از يكي نگران تر و اشفته ت
چون همه مطلع بودن از وضعيتم ، به سرعت خودشون رو بهم ميرسوندن…دكتر اومد و بعد از معاينه گفت كه فوري اتاق عمل رو اماده كنن… با شنيدن اين حرف استرس همه جونم رو گرفت… ترسيده نگاهي به ميلاد انداختم لبخندي بهم زد و با فشار دادن چشماش ، دلم رو قرص كرد…ميدونستم كه بايد سزارين بشم ، و اينم ميدونستم كه دكتر قلبم اجازه بيهوش كردنم رو نداده … قرار بود كه با بي حسي ، سزارين انجام بشه و بچم رو دنبا بيارن… دردم لحظه به لحظه شديد تر ميشد…تمام تنم خيس عرق بود..به نفس نفس افتاده بودم …ميلاد نگران و اشفته سعي داشت منو اروم كنه …ديگه هيچ كنترلي روي خودم نداشتم …زدم زير گريه ..خدارو صدا ميكردم …خيلي فوري كارام رو انجام دادن …راهي اتاق عمل شدم …جلوي در ميلاد بوسه اي به پيشونيم زد و گفت +منتظرتم مامان كوچولو… وارد اتاق عمل شدم …ترس، نگراني، استرس، درد …حس هايي بود كه همه رو با هم داشتم تجربه ميكردم …به هوش بودم و همه صداهارو ميشنيدم و اين واسم يكمي ترسناك بود …دكتر قلبم هم بالاي سرم بود …چون به علت استرس هر لحظه ممكن بود خطري تهديدم كنه …سعي داشتن با حرف زدن باهام حواسم رو پرت كنن …ولي خوب من حواسم پيش دكتري بود كه، كه پشت پرده اي كه جلوي چشمم كشيده بودن ، مشغول بود…بي حسي اثر كرده بود و من ديگه چيزي حس نميكردم …هر لحظه به دكتر قلبم نگاهي ميكردم و ميگفتم -پس چرا تموم نميشه … فكر كنم حدودا ١٠ باري اين جمله رو تكرار كردم … تپش قلبم شديد شده بود …دكتر مشغول شده بود به وارد كردن داروهايي توي سرم…و مدام تشويقم ميكرد به اينكه اروم باشم… نميدونم چقدر گذشته بود ، كه صداي گريه بچم توي اتاق بلند شد..با شنيدن صداي گريش ، اشك از چشمام روون شد …خيلي فوري اوردنش سمت من …دخترم رو توي بغلم گذاشتن و با بوييدن عطر خوشش ، قلبم اروم شد…تمام دردام اروم شد …تمام سختي هاي اون ٩ ماه فراموشم شد و من مادر شده بودم …مادر دختر زيباي خودم …سفت توي اغوشم نگهش داشتم …بوسيدمش ..بوييدمش و تند تند خدارو شكر كردم …دختركم چشمهاش باز بود و زل زده بود بهم …نگاهم به نگاهش افتاد و يه لحظه حس كردم ميلاد داره نگاهم ميكنه …لذت بخش ترين حس دنيا رو تجربه كردم در اغوش گرفتن ثمره عشقمون رو… همونجا توي اتاق عمل ، نگاه دخترم كردم و قسم خوردم ، كه تمام كمبود هايي كه خودم داشتم رو براي دخترم جبران كنم … دختر نازم رو ازم جدا كردن ، ميخواستن امادش كنن .. عمل تموم شده بود ..هنوز اثر بي حسي بهم بود…ميدونستم كه اثر بي حسي بره قطعا بخيه هام درد ميگيرن… 🍃🍃🍂🍃
فقط یک پارت مونده دوستان😃
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاغری... 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاغری... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🌺❤️ برنامه اسلامی بدون عوارض!! ❇ خشک، صبح ناشتا، دو قاشق غذا خوری. هم تقویت کننده است و هم به علت توانی که به انسان میدهد انسان میتواند غذای کمتری استفاده کند، بدون اینکه ضعیف شود! بلکه طبق روایات باعث تقویت هم میشود. ❇. علاوه بر اینکه باعث میشودکه سودای کمتری در بدن ایجاد بشود، چون خود ناهار خوردن باعث سودا میشود و خلط نا مناسبی در بدن ایجاد میکند (این مورد خصوصا در روایت آمده که خوردن غذا-میوه و انجیر و کشمش و کاهو یک وعده غذایی نیستند- بین صبحانه و شام باعث فساد بدن میشود)، آدم با اشتهای بیشتری شام میخورد و غذا خوردن با اشتها برای سلامتی خیلی مفید است. اینجوری هم شام که خودش باعث تقویت بدن است، ترک نمیشود و هم آدم هرچه دلش میخواهد می خورد!!! البته این مورد چندتا شرط دارد اول اینکه حتما باید صبحانه خوب و کامل خورده شود و دوم این که بد است چون کسی که به یک چیزی هر چند بد، عادت داشته باشد ترک کردن یک باره آن باعث عوارض میشود. و همون اصطلاح که میگوید ترک عادت مرض است؛ واقعا درست است روایات هم همه این چند مورد را تایید میکند. ❇استفاده از در برنامه غذایی بلکه به عنوان یک وعده غذایی که هم چربی های مضر را آب میکند و هم قلب را تقویت میکند و هم عقل را زیاد میکند و هم کرم های بدن را میکشد(باید ناشتا مصرف شود) و هم لثه را تقویت میکند و...!!! البته منظور سرکه اسلامی یا همان سرکه خمری است. ✅سرکه لاغر کننده نیست ،بلکه چربی مضر(LDL)را از بین می برد. ❇استفاده از . یعنی تازه تازه که همون روز از آب گرفته باشن. در روایت دارد که بدن را آب میکند! مورد خوبی میتواند باشد. ❇ استفاده از و گل محمدی هفته ای یک بار که باعث بر طرف شدن چربی ها خصوصا چربی های شکم میشه. و البته فواید زیادی هم داره به طوری که درمان همه دردها معرفی شده در روایات.👈 در روایات آمده که اگر چیزی مرگ را دفع کند همانا است!!! البته یه مقداری شکم را روان میکنه و مسهل قوی است.(با کمی گل محمدی دم شود بهتر است) همه موارد بر گرفته از روایات است و هیچگونه عارضه برای بدن ندارند به شرط یک باره عمل نکردن. 👆چکیده موارد بالا 👆 1. هر روز صبح، ناشتا حمام رفتن باعث لاغری می شود؛ 2. خوردن ماهی؛در هفته سه روز پشت سر هم یا هر روز (شاید خوردن ماهی هر روز بر روی مردمی که نزدیک دریا هستند اثر لاغر کننده نداشته باشد) ✅برای لاغر شدن نباید ماهی را سرخ کنید. 3. غذاها و گیاهان گرم مانند گردو بدن را لاغر می کند. 4. : برگ خرفه و دانه خرفه را قبل غذا بخورید، اشتها را کم می کند. 5. داروی کاهنده اشتها؛کمینه ۳ بسته 6. سنای مکی: هفته ای دو بار؛به فاصله سه شب یکبار --یک یا دو قاشق غذا خوری در یک لیوان متوسط آب جوش . 7. حذف ناهار؛ 8. سویق جو👈بجای صبحانه مصرف شود بهتر اثر میکند.۵تا۷قاشق غذاخوری بدون آب و به آرامی خورده شود.👉 استاد تبریزیان زاهدی 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رفتار شهیدانه... 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رفتار شهیدانه... 🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆رفتار شهید بروجردی با یک سرباز... خودش را برای رفتن به ماموریت آماده می‌کرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم. ‌محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت می‌کنی و او هم به تو می‌گوید که نمی‌شود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید. این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت می‌کنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد. محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد می‌خواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسه‌ای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم. ‌اما سرباز که هنوز نمی‌دانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کاره‌ای که دخالت می‌کنی؟! من با بروجردی کار دارم. ‌محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم. سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر می‌خواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس. ‌اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم می‌شود این عصبانیتت را فرو نشاند. از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد. ‌خبر برخورد فلان نماینده مجلس با سرباز ناجا را که شنیدم، یاد روایتی که در بالا خواندید افتادم. حضور امثال عنابستانی در مجلس و رده‌های مدیریتی کشور، خیانت است به آنهمه خونی که پای حفاظت از این نظام و انقلاب ریخته شد؛ از جمله خون بروجردی. و سوال این است که چه شد که از بروجردی به عنابستانی رسیدیم؟ ‌کاش می‌شد برگردیم به قبل‌تر ها؛ به روزگار بزرگانی چون بروجردی ها و کاظمی ها.. 🍃🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 یه وقتایی خانوما از این ناراحت میشن که چرا همسرشون وقتی بیرونه یه مدت طولانی بهشون زنگ نزده... 🔹و وقتی زنگ زد؛ تا گوشی را جواب دادن کلی غر و طعنه میزنن و بدون سلام و احوال پرسی یه دفعه میگن: 😡چه عجب یادت افتاد یه زن و بچه ای هم داری یا 😡معلوم هست تو کجایی؟؟ 😡نباید با خودت بگی من مردم یا زنده؟ 😡از اونموقع تا حالا دنبال خوش گذرونیت بودی چه عجب یه زنگ زدی... و... ⛔️⛔️⛔️ میدونی به جاش تا گوشی را جواب دادی چی بگی؟که تاثیرش هم خییییلی بیشتر از این همه غر و دعواست... تا گوشی را جواب دادی بگو: وای عزیزم خیلی خوشحال شدم که زنگ زدی؛ حالت چطوره؟ 🔹🔸در حالت اول فقط شوهرتو بیشتر از خودت دور میکنی،آیا دفعه ی بعد رغبت داره که بهت زنگ بزنه؟وقتی این همه جیغ و داد را پشت گوشی میشنوه؟ 🔸🔹ولی در حالت دوم شوهرت خودش انقدر شرمنده میشه که توضیح برات میده،و سعی میکنه جبران کنه... ✅حالا دیگه خودت انتخاب کن... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 سلام عزیزم..خوبین.. من یه خانم روستایی هستم که همسر یک پسری از شیراز شدم...ما توی دانشگاه آشنا شدیم واقعا مادرشوهرم یک فرشته است همیشه توی دعوامون حتی اگر حق با پسرشم باشه طرف منو میگیره😉 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃