eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.1هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🌼 🙏 باسلام گرم ووقت بخیر💓برای خانم عزیز54ساله عزیزم اگه شرایط جداشدن نداری ندیده ندیده بگیرش اونجورانسان هامریضن کاستی های خودشون باتحقیراذیت دیگران جبران میکنن چدن هرگزیه انسان باشعوربه قیافه یااندام زشت زیبای دیکران کاری نداره باگوش کردن آهنگ رقصیدن ورزش کردن ارتباط بادوستانات وخواندن گوش کردن مطالب انگیزشی ب خودت کمک کن مواظب خودت باش وهمسرت ب عدالت الهی بسپار😍😍😍😍😍😍😍😍 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلانه‌ی یاشاییش(زندگی) داستان جذاب و پر پیچ و خم یک مهربانو 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#یاشاییش 126 نشستم یه گوشه و شروع کردم به خط کشیدن دورش با خودم گفتم:فعلا جوری باشه که بیکار نمون
127 گفتم: دستش درد نکنه، اون چند روز مادرم هیچ سراغی ازم نگرفته بود گاهی فکر میکردم چرا مادرم یه همچین رفتاری داره!! نگاه به ساعت کردم میدونستم حمید هنوز نرفته خونه چندتا بوق که خورد زن حمید گوشی رو برداشت با خوشرویی احوال پرسی کرد و گفت:از صبح منتظر بودم زنگ بزنی گفتم:خیلی مشغول بودم مریم سپهر رو صدا کرد تلفنی چند کلمه ای باهاش حرف زدم تا دلم آروم بگیره گوشی رو قطع کردم یه کم بعد سمیرا اومد دیدنم با خودش شام آورده بود تا بخوریم بهم گفت:فکر نکن نمیدونم اصلا به خودت نمیرسی گفتم:فکرم مشغول جای زندگی و کاره هیچ جا پیدا نمیشه نمیدونم چیکار کنم گفت:نمیدونم والا کاش میتونستم یه کاری بکنم برات اما غصه نخور ایشالا پیدا میشه،،، فردا صبح دوباره رفتم بازار هنوز نرسیده بودم که عفت خانوم بهم زنگ زد و کلی بهم دلگرمی داد و دعا کرد و از چندتا مغازه راجع به فروشندگی یا هر کار دیگه ای سراغ گرفتم داشتم میگشتم که چشمم خورد به ی مغازه که لیف و دستگیره و اینجور چیزا داشت رفتم داخل لیفایی که بافته بودمو از کیفم در آوردمو نشون مغازه دار دادمو گفتم: اگه ببافم شما فروش دارید مرد نگاهی گذارا به بافتنی هام کرد و گفت: والا ما اینجا هم فروش داریم هم پخش کننده ایم اما یه خیریه ای هست که برامون از سرویس آشپزخونه تا اینجور چیزا رو میاره تمام چیزایی هم که میبینید اونا آوردند گفتم:یعنی اگه من ببافم کارای من رو برام نمیفروشید مرد گفت: والا خانوم، یه صدایی از پشت سر گفت:سلام آقای رحمانی مرد نگاهی کرد و گفت:سلام خوش اومدید بعدم رو به من گفت:ایشون مسئول همون خیریه است زن نگاهی به من انداخت و رو به فروشنده گفت:چی شده!؟ فروشنده گفت:ایشون چندتا لیف نمونه کار آوردند داشتم بهشون میگفتم،،، اون خانوم از من پرسید ، خودتون میبافید گفتم:بله خانوم از تو کیفش یه کارت در آورد و سمت من گرفت و گفت:اگه خواستی یه سری به ما بزن ما صبح و بعد ازظهر هستیم تشکر کردمو کارت رو ازش گرفتمو از مغازه اومدم بیرون تا ظهر چند جای دیگه برای خونه و کار سرزدم که بی نتیجه بود آخرین جایی که زنگ زدم یه مزون لباس عروس بود که زده بود به یه خانوم جهت امور داخلی نیاز داره بهم گفت:بین چهار تا پنج بعدازظهر برم تا با مدیر حرف بزنم تشنه و گشنه رفتم مسافرخونه از خستگی پخش زمین شدم تو دلم گفتم:خدایا یعنی میشه من زودتر یه سرپناه و کار پیدا کنم بعد ازظهر یه لباس مرتب پوشیدمو رفتم سمت اون مزون که طبقه ی دوم یه ساختمان بزرگ بود از پله ها رفتم بالا و در زدم یه خانوم آراسته در رو به روم باز کرد سعی کردم مصمم باشم... 🌼🌼🌼🌼🌼
خواص عرق برای سلامتی 🔸میزان آهن یونجه دو برابر آهن است بنابراین به شدت در خون سازی بدن نقش آفرینی می کند. یکی از مزایای دیگر یونجه کنترل شهوت است. برای زیاد کردن آب منی خود از این گیاه استفاده کنید. 🔹تاثیر بسزایی در شب کوری نشان داده است. میتوانید عوارض کاهش ویتامین ث در بدن را با خوردن این عرق، کاهش دهید. 🔸بهترین دارو برای درمان رعشه و اختلالات عصبی است. 🔹زمانی که سرما خورده اید، کمی از این عرق را با آب مخلوط کرده و میل کنید این کار باعث نرمی سینه شما می شود. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گول زبون بعضی از آقایان رو نخوریم👆👆 دکتر عزیزی ‌‌‌ ‌ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️🌷لطفا خودت باش👌🏻❤️    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
05 - 05.mp3
455.8K
*🍃🍃🍃🌼🍃 خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃 ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🍃🍃🍃🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#رسوایی اهومی کردم و چادرم را روی سرم مرتب کردم. همیشه ی خدا مشکل بود برایم. البته با کش این چادر
_باز افتادی که؟ چشمام سنگین شده از خوابم را به سختی باز کرد. موهایم پریشان دورم ریخته بود و پتو میان پاهایم پیچیده بود . - از هر چی تخته متنفرم ! صدای خش دارم باز هم صدای خنده اش را بلند کرد. دستگیره ی در را رها کرد و به سویم آمد. دست زیر بازویم انداخت و تنم را بالا کشید . - از امشب تشک بنداز رو زمین بخواب ! پتو را با پا کنار زدم و کش و قوصی به بدنم دادم . من که گفتم رو تخت تک نفره نمی تونم بخوابم . انگشت اشاره اش را پشت انگشت شصتش گذاشت و با یک حرکت به پیشانی ام کوبید. -من گفتم میری باشگاه وزن کم میکنی رو تخت جا میشی چه می دونستم رو به روز بدتر هیکل میشی. چشم غره ای نصیبش کردم و از اتاق بیرون رفتم . پشت در سرویس ایستاد و چند تقه ای به در زد . -بجنب بهار وقت کمه، یه ساعت دیگه بهزاد می رسن . باشه ی کشداری تحویلش دادم و آب به صورتم زدم . این شب بیداری ها و رمان خواندن ها چشمانم را حسابی اذیت می کرد . از آن سو هم تخت تک نفره. نمی دانم چگونه با عمران روی یک تخت جا می شدم اما در این چند شب که بهنام یک سرویس خواب برای اتاق دیگر خانه تهیه کرده بود تا هر دو راحت باشیم، هر شب هر شب از تخت می افتادم . سر تکان دادم تا او و کارهایش از سرم بیرون برود. باید فکری برای این قلبم می کردم، زیادی ساز ناکوک می زد . گوشی را از روی پاتختی برداشتم و نم اشکی که حاصل کوبیدن پایم به تخت بود را پاک کردم لنگان لنگان به سوی پذیرایی رفتم. سر به هوایی کار دستم داده بود و انگشت شصتم را به تخت کوبیده بودم. اصلا این تخت تک نفره از همان روز اولش هم برایم بد بیاری داشت . یا از رویش می افتادم یا دست و پایم را به آن می کوبیدم . پشت میز صبحانه ای که بهنام حاضر کرده بود، نشستم و دلیل این سر و صدا ها از را بهنام پرسیدم . -پایین دو تاکارگر خدماتی اومده من میرم پیششون، بجنبا رسیدن بهزاداینا . همان طور که آب میوه را سر می کشیدم دستی برایش تکان دادم و به ساعت نگاهی انداختم . یازده و نیم بود سریع چند لقمه ای خوردم و از جا بلند شدم. بهنام هم به طبقه ی پایین رفته بود . همان طور که میز را جمع میکردم افسوس خوردم. کاش خان جون هم امروز می آمد . 🌼🌼🌼🌼🌼