ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 مثل من نشوید.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#مثل_من_نشو
سلام عزیزم خواهش میکنم مطلب منو تو گروهتون بزارید شاید برای بقیه تجربه بشه و اشتباهات منو نکنن.
من ازدواجم اجباری بود برعکس همه خودم خانوادمو مجبور کردم با این ازدواج موافقت کنن، شوهرم خیلییی زبان باز بود و هست. از همون اول چون در یک جا کار میگردیم میدیدم با تمام دخترا شرکت رفاقت داره ولی فکر میکردم ازدواج کنیم خوب میشه. عقد کردیم که خودم با دوتا چشام دیدم با دوست دختر زمان دانشگاهش که باهم ارتباط جنسی هم داشتن قرار گذاشتن خیلی عصبی شدم و دعوامون شد یک هفته قهر بودیم
چون خودم شوهرمو به خانوادم تحمیل کردم نمی تونسنم بگم مشکلم چیه؟
هررفتار زشتش را مجبور بودم تحمل کنم، در همون عقد منو کتک زد ولی غرور احمقانه ام نگذاشت چیزی بگم و ازش جدا بشم. بدون عروسی، مراسم، خرید و هیچی هیچی رفتم سر خاته زندگیمون تازه فردا مثلا عروسی از مادرشوهرم شنیدم شوهرم قبلا زن داشته جدا شده وبخاطر اینکه در شهرستانشون برادرش شخصیت مهمی، شناسنامه اشو کلا عوض کرده و هیچی توش نبود، دنیا روی سرم خراب شد خیلییی خیلییی اذیت شدم مادرشوهرم اختیار زندگیمو گرفته بود دستش وکنترل میکرد و چقدر شکنجه ام کرد.دوبار از شوهرم طلاق گرفتم ولی چون قبل از طلاق اولم باردار بودم، بخاطر گرفتن بچم مجبورم کرد برگردم.الانم واقعا زندگیم جهنم ولی دیگه طلاق نمیده یه دختر از یه زن دیگه داره و هر روز دنبال یکی، رابطمون کلا قطع شده و حس میکنم تبدیل شدم به ی روانی در شهرستانشون با اینکه سر شناسن ولی هرکار میخواد میکنه.
تورو خدا خانمها مشکلاتتون را قبل از ازدواج با کمک گرفتن از مشاور مجرب حل کنید.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#یک_نامه_عاشقانه
ارسالی اعضا
همسرم
ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﻡ...
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺸﻘﺒﺎﺯﯾﻬﺎ ﮐﻨﻢ...
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻟﻔﺮﯾﺒﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ...
اما...
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﮐﻠﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎﯾﯽ...
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻗﻔﻞ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻠﺦ ﻣﯿﺸﻮﯼ...
ﻣﻀﻄﺮﺏ ﻣﯿﺸﻮﯼ...
ﺳﺮﺩ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ...
ﻣﺮﺍ ﺣﺲ ﮐﻦ...
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﺠﻢ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻭﺭﻕ ﻣﯿﺰﻧﻢﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ...
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺒﻨﺪﻡ!
ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﻠﻘﺘﻢ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﺭﺍ ﻭﺩﯾﻌﻪ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑﺎﺷﻢ!
ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ...
ﭼﺮﺍﻍ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ...
ﺍﻣﯿﺪ ﺍﻣﯿﺪﻫﺎﯾﻢ...
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻫﻤﺪﻡ ﻣﻦ...
ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭﺭﺍﻕ ﺭﻭﺣﻢ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﮐﻨﯽ...
ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﻂ ﺑﻪ ﺧﻂ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ...
ﺯﯾﺮ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎﯾﻢ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﻂ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﮑﺸﯽ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ!!
ﺑا ﺯﺑﺎﻥ ﮔﺎﻩ ﻭ ﺑﯽ ﮔﺎﻩ...ﻧﺎﻏﺎﻓﻞ ﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﻮﺍﺯﺷﻢ ﮐﻨﯽ...
ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ نوازشم کتی ....
من آرامتر میشوم
صبورتر می شوم ...
عاشقتر میشوم ...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#مادر_شوهر_نمونه
سلام گلم دیدم همه از مادرشوهرشون میگن گفتم منم بگم💋 مادر شوهر من خییییییلی ماهه خیلی هوامو داره از دخترش هم بیشتر بهم توجه میکنه بااینکه دوبار براثر بی عقلی خودم بی احترامی بدی بهش کردم اما هیچ موقعه بروم نیورد 😔 منم الان به اشتباه خودم پی بردم و تصمیم گرفتم مثل خودش گل باشم هر روز هم حتی شده نیم ساعت بهش سر بزنم چون خیلی خوشحال میشه ❤️ من خودم نوزده سال دارم و مادرشوهرگلم چهل و پنج
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام به یاس عزیزم
ممنون از کانال خوبت گلم❤️
مامان من موقعی که عروسو از خونه باباش میبرن خونه خودش تو عروسی همه فامیل گریه کرده ، دور و نزدیکشم فرقی نمیکرد
حالا منم میگفتم تو عروسی من که دیگه از اشکای مامانم سیل راه میوفته
به مادرشوهرم که گفته بودم مامانم خیلی تو عروسیا گریه میکنه و اینا.. دو هفته قبل عروسیمون به مامانم گفت من تو رو به گریه میندازم ، مامانم که مثلا بهش برخورد گفت اگه گریه کنم دختر بابام نیستم
خلاصه شب عروسیم من تا وارد حیاط بابامینا شدم بغض منو گرفت و وارد خونه شدم شرشر اشک میریختم ، ببین چجوری بود که کل فامیل خودمون و همسرم که خونمون بودن هی میگفتن عه سونیا گریت واسه چیه ، کل خونه سونیا سونیا میکردن یعنی😂
مامانمم اصلااا گریه نکرد ، خیلی ریلکس بود
حالا من با اشک و اه از خونه اومدم بیرون و به سمت خونه خودمون راه افتادیم
تو حیاط که بودیم مامانمینا هم اومدن و دیدم هم مامانم هم بابام کلی چشاشون قرمزه
فهمیدم که مامانم نخواسته جلو مادرشوهرم کم بیاره و پیش ایشون گریه نکرده
الانم که دوماه از عروسیمون میگذره هر وقت فیلم عروسی رو میبینم وقتی اون قسمتی که خونه بابامو میده کلی میخندم و با خودم میگم واقعا من چرا انقدر گریه میکردم؟!!
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
جواب اون خانمی که یکسال خانواده ش ندیده
بهترینی کاری که می تونی انجام بدی اینه: با توکل به خدا تمام خواسته ها ت توی یه دفتر بنویس مثل به خوبی وخوشی رفتن خونه پدری، رفتن سفرباخانواده....
خلاصه خیال پردازی کنی ودلش خوش به اینه اتفاقات خوب درراه زندگیتون ایجاد می شود
البته همراه با آرامش و حوصله
ومنتظر اتفاقات خوب
ولی هیچ زمانی تعیین نکن مطمئن باش که به موقع اتفاقات خوب در زندگیت رخ میده
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
✅یاس عزیزم این خانمی که میگه دخترم پریودش نامنظم هست بهشون بفرمایید رازیانه از عطار ی بگیره پودر کنه روزانه به قاشق غذاخوری دم کنه سر ساعت منظم بده بخوره . کاملا منظم میشه .من خودم سالها این مشکل داشتم ولی الان ده سال که منظم شده قاعدگیم فقط با این روش.تفریبا شش ماه خوردم.روزهای قاعدگی نخوره
✅سلام یاس جان خواستم در جواب خانمی که از قوتو کرمان پرسیدن بگم که قوتو از اسمشم پیداس باعث قوت گرفتن بدن میشه به شرطی از جاهی خوب تهیه کنید حتی میتونید خودتون موادش تهیه کنید ببرین عطاری براتون اسیاب کنه فقط قوتو خیلی گرمه نباید دریک زمان خیلی استفاده بشه مثلا ۲روز یبار یا۳روز یباربخورین به مزاجتونم بستگی داره
❤️❤️سلام یاس عزیز الان تو حرم امام رضا ع هستم و برای همه عزیزان دعا کردم ان شلالله شمام برای من دعاکنید❤️❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سـ❤️ـلام😍✋
🍂🍁روزتون پراز خیروبرکت 🍁🍂
💠 امروز چهـار شنبـه
🌞 ۱ آذر ۱۴۰۲ خورشيدی
🌙 ۷ جمـادی الاول ۱۴۴۵ قمری
🌲 ۲۲ نوامبـر ۲۰۲۳ میلادی
💯 #ذکر_روز📿
🧡🍂یـا حـی و یـا قیـوم🍂🧡
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
4_5976402178695237570.mp3
6.02M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🍁🎊 آغاز پادشاهی
ته تغاری پاییز مبارک 🎈🎁🍁
آذر ماهی های خوش قلب ❤️
ته تغاری های ❣
عاشقانه ترین فصل سال🍁
تولدتون مبارک 🎊🍁🎊
#رادیو_انرژی😊🍃
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
باران میگوید
گلی جانم بزن رولینک تا درکنار هم باشیم👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
باران میگوید گلی جانم بزن رولینک تا درکنار هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d
همون شب وقتي احمد اقا از سركار اومد رفتم سراغش …نميدونستم حرفمو چه جوري بزنم …انگاري خودش فهميد حرفي ميخوام بزنم و اذيتم …واسه همين گفت
+باران مشكلي پيش اومده ؟!
يكمي مِن مِن كردم و گفتم
-واقعيت احمد اقا من حس ميكنم كلاساي زبان ديگه بايد تموم بشه…چون الان چند وقته كه به صورت فشرده ما كلاس داشتيم ..درسته كه من هر چي ياد بگيرم بازم كمه ولي حس ميكنم اقا رامين ديگه موضوعي واسه درس دادن نداره…يعني انگار همين جوري الكي داره مياد…يعني…نميدونم اصلا همين ديگه…
چقدر سختم بود بخوام اين موضوع رو بگم …همش حس ميكردم احمد اقا با خودش ميگه دختره خود شيفته هست …فكر ميكنه حالا همه بهش نظر دارن…پوفي كشيدم و سكوت كردم…
نگاهي زير چشمي به احمد اقا كردم …لبخند محوي روي لبش بود…و گفت
+خيلي خوشحالم …
متعجب نگاش كردم …چه چيزي واسه خوشحالي وجود داشت واقعا؟! با همون تعجب كه توي صدام معلوم بود گفتم
-خوشحال؟! خوشحال از چي؟!
+از اينكه ماني داره زير دست تو بزرگ ميشه…درسته كه تو دختري و ماني پسر ولي اين حيايي كه داري واسم خيلي قشنگه ..خيلي از اين كه هر موقع باهام حرف ميزني زل نميزني توي چشمم لذت نمي برم…از اينكه هميشه ميفهمم كلي حرفاتو مزه مزه ميكني بعد صحبت ميكني واسم واقعا قشنگه و لذت ميبرم ماني تايمشو در كنار هم چين ادمي ميگذرونه …چون هميشه از اينكه زنم خيلي بي پروا و يا بهتره بگم بي حيا بود اذيت ميشدم …و از همون اولم دوست نداشتم باهاش ازدواج كنم ..ولي مجبور شدم …و يه سري عقايد مسخره خانوادگي دست و پام رو بسته بود…يعني بهتره بگم من به نوعي فدا شدم كه خانوادم به ارث و ميراثشون برسن…چون اين ازدواج مسخره وصيت پدر بزرگم بود و اون زنيكه دختر عموي من بود…و هميشه از بي حياييش عاصي و كلافه بودم …و هميشه نگران بودم بچه دار بشيم بچه اي كه بخواد زير دست اون بزرگ بشه چي از اب در مياد…و شايد واقعا كار خدا بود ماني اين جوري باشه كه اون عفريته شرشو كم كنه و بره …ولي الان روزي هزار بار خداروشكر ميكنم كه تو كنار ماني هستي…و نميدونم بگم جاي دخترم، بگم جاي خواهرم لذت ميبرم از ديدن رفتار محجوبت…و ميتونم بگم به بودنت توي اين خونه به عنوان دوست ماني و فرشته اسموني من و ماني افتخار ميكنم …
و نفس عميقي كشيد…
چقدر تعريف هاش واسم قشنگ بود…يادم نميومد اخرين بار كي انقدر خاضعانه ازم تعريف كرده بود …
يادم نميومد اخرين بار كي انقدر خاضعانه ازم تعريف كرده بود …و اينقدر به دلم نشسته بود..واقعا اين مرد ميتونست به قول خودش به عنوان برادر پست و پناهم باشه…از وقتي اومده بودم توي اين خونه ديگه احساس بي كسي نميكردم …
تشكر اروم و زير لبي كردم و احمد اقا گفت
+خوب خوووب ببخشيد اصلا اصل داستان رو فراموش كردم
و خنده اي كرد …و ادامه داد
+والا خودمم ميدونم …يعني راستشو بخواي خودش بهم گفت كه كارش تموم شده ، ولي خوب چه كنم؟! با دل عاشق يه جوون چه ميشه كرد؟!
درسته كه خودم حدس هايي زده بودم…ولي نميخواستم باور كنم …نميخواستم به گوشام اعتماد كنم چيزي كه شنيدم رو…
با تعجب گفتم:
-عشق؟!!!!عاشق؟!دل جوون عاشق؟!
و گيج و درمونده سرمو به چپ و راست تكون دادم …
احمد اقا نگاهي بهم كرد و گفت
+ببين باران نگو كه تا الان متوجه نشدي چون تو دختر زرنگ و باهوشي هستي و خوب متوجه همه چي…
اره متوجه شده بودم ولي دلم نميخواست باور كنم …نميخواستم حتي چيزي در موردش بشنوم …ولي اگر سكوت ميكردم شايد سكوتم جور ديگه برداشت ميشد …واسه همين گفتم
-بله خوب ، راستش، متوجه شده بودم واسه همين اومدم كه باهاتون صحبت كنم …
+باران من مدت هاست رامين رو ميشناسم …واقعا پسر خوب و خانواده داري هست..به نظر من ميتوني بهش فكر كني …
انگار برق بهم وصل ميكردن مدام لرز به تنم ميوفتم …حتي فكرش هم ازارم ميداد…نمي تونستم …نميتونستم به مردي فكر كنم …نه شرايط جسميم جوري بود كه بخوام فكر كنم و نه شرايط روحيم اين اجازه رو بهم ميداد..
فوري گفتم
-احمد اقا به قول خودتون نميدونم بگم پدرانه ، برادرانه ، دوستانه ازتون خواهش ميكنم خودتون هر جوري كه ميدونيد اين داستان رو خاتمه اش بديد …من ادم مناسبش نيستم …بهش بگيد كلا بيخيال من بشه …نه فقط واسه الان …بلكه واسه هميشه …
+باران فكر نميكني داري زود تصميم ميگيري؟! اين موقعيت ميتونه موقعيت خوبي واست باشه …ميتوني زندگيتو، ايندتو ، بسازي…
-اينده من ساخته شده …من سازنذه اينده منه چون اميد زندگي بهم داده …
+خوب عاخه…
واسه اولين بار جسارت كردم و ميون حرف احمد اقا پريدم و گفتمح
-فكر نكنيد اين حرفم مبني بر اينه كه ميخوام تا اخر عمرم سربار شما باشم …هر موقع كه شما صلاح بدونيد و به من نيازي نباشه من ميرم …
🍃🍃🍃🍂🍃