4_5794356802988544628.mp3
5.25M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🍂برای رسیدن به آرامش درون
🍁زلال باش و رها
🍂بادلی پاک وباصفا
🍁عشق و مهربانیت
🍂رابیشتر کن
🍁آنقدرکه بتوانی همه
🍂را درآن جادهی
🍁دلتون کاشانه عشق و محبت
#رادیو_انرژی😊🍁
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
رو جایز ندونست . یا علی گفت و از اتاقش خارج شد . پشت در اتاقی که صدای فریاد های دختر اون جا رو می
وفا که پشت سعید سنگر گرفته بود به دلیل قد بلند و شانه های پهن سعید نمی تونست قیافه بازنده خالد رو ببینه با
حیرت گفت
-مگه تاجر نیست ؟
سعید خندید و گفت :
-تاجر ؟ بله . اونم چه تاجری . این اقا تجارت زن می کنه . یعنی خانم های مثل تو رو میاره این جا و به قیمت خیلی
خوب می فروشه . به اشغال هایی خیلی کثیف تر از خودش . یعنی بذار واضح تر بگم شغل شریف این آقا قاچاق زن
هستش
وفا که با شنیدن حرف های سعید قدرت پاهاش رو از دست داده بود همه توانش رو از دست داد و با زانو روی زمین
افتاد و چنگی به موهای پریشانش زد و گفت
-نه امکان نداره . اون به من گفت تاجره . می گفت که خونواده اش منتظرم هستند . ما قراره با هم عروسی کنیم
یعنی همه اش دروغه ؟
سعید که حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود گفت
-تو اولین دختری نیستی که گول این پست فطرت رو خوردی . مطمئنا اخریش هم نخواهی بود یعنی واقعاً تو
امیدوار بودی که با این مرد ازدواج کنی ؟ آخه مگه میشه خونواده ای بدون تحقیق و بدون این که شناختی از طرف
مقابل داشته باشد دخترشون رو بدبخت کنه و بسپارتش به دست مرد بی صفت اجنبی ؟ آخه تو چرا قبول کردی ؟ تو
که از لحاظ ظاهری چیزی کم نداری . مگه تو کشور خودت نمی تونستی ازدواج کنی ؟
سعید اون قدر عصبی بود که دیگه نمی تونست اون جا بمونه خواست از اتاق خارج بشه که او نالید
-آقا تو رو خدا منو این جا تنها نذارین . اگه شما برین این کثافت به من رحم نمی کنه . تو رو خدا منم با خودتون
ببرین
خالد که تا اون لحظه ساکت گوشه ای قایم شده بود غرید
-کجا می خوای بری . مگه به همین سادگیه من قول تو رو به یه نفر دادم پول شم پیش پیش گرفتم
وفا اون قدر خشمگین شد که به طرف خالد حمله کرد و با ناخن هایش صورتش رو چنگ زد و فریاد زد
-دهنت رو ببند کثافت بی شرف . خفه شو
خالد می خواست با مشتش به سر وفا بکوبه که سعید دستش رو توی هوا گرفت و اون قدر پیچوند که صدای
فریادش بلند شد . سعید خالد رو به گوشه ای پرت کرد و به حال خودش رها کرد و رو به وفا گفت
-اگه وسایلی داری زود جمع و جور کن بریم
وفا با عجله وسایلش رو توی چمدون گذاشت و کنار سعید ایستاد . با این که خالد خودش مرد درست هیکلی بود
ولی سعید قد بلندتر و هیکلی تر از اون بود . روبروی خالد ایستاد و گفت :
-سعی کن دیگه جلوی چشم من نیای . چون اگه یه بار دیگه ببینمت خرخر تو می جوم
خالد که حسابی از گردو خاکی که سعید به راه انداخته بود ترسیده بود حرفی نزد و فقط به رفت نشون نگاه کرد .
سعید دستش رو برای گرفتن چمدان وفا دراز کرد و بعد از گرفتنش به طرف در اشاره کرد و خودش هم پشت
سرش به راه افتاد
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 معرفی اعضا سلام عزیزم ببخشید دیر وقت مزاحمتون شدم در استان خراسان رضوی در شهرستان چنار
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام میگم این پیامی که دوستمون فرستادن از روستای رادکان تعریف کردن
حالا ادامش من بگم
توی مشهد بلوار (یا بقول مشهدیاااااا بولوار) هدایت بستنی سنتی هست به نام رادکان که خیلی خیلی خوشمزه هست اما خیلی خیلی گرون
به این دوستمون پیشنهاد میکنم ان شاءالله مشهد تشریف آوردن حتما برن از بستنی سنتی رادکان هم نوش جان کنن
بعد بگن روستای رادکان بهتره یا بستنی رادکان
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام بر یاس خانم و دوستان گروه.در جواب اون خانم که پایین پیشانیشون پوسته داده بود بگم منم همینطور شده بودم،چقدر پماد و کرم زدم خوب نشد یادم افتاد من آب نمیخورم میتونه از بی آبی باشه،شروع کردم به نوشیدن آب.خدا را شکر داره خوب میشه.ممنون از شما که این کانال را ایجاد کردین
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال حافظ... 🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
📃 طالع روزانه:
🌕پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲
🌾طالع امروز متولدین #فروردین:
هیچ کس به اندازه اعضای نزدیک خانواده نمی توانند روی آدم تاثیر بگذارند. سعی کنید احساسات خود را با ذهن و عقلتان هماهنگ کنید. نه زیادی احساساتی باشید و نه زیادی منطقی. تا حد امکان به حرف های دیگران گوش کنید. این را بدانید که حتی در میان حرف های ساده آدم ها هم می توانید مسایل مهمی برای آموختن پیدا کنید. با درک درست داشتن از اطرافیان می توانید مراتب احترام خود را به آنها نشان دهید.
🌾طالع امروز متولدین #اردیبهشت:
امروز یک شنونده عالی برای دیگران هستید و خیلی خوب می توانید به افرادی که به کمک نیاز دارند، کمک کنید. امروز یک دوست موجب خوشحالی شما خواهد شد. صحبت هایی که امروز انجام می دهید روی اطرافیان تاثیر ویژه ای دارد پس روی همه واژه هایی که انتخاب می کنید، وسواس به خرج دهید. دیدگاه خود در مورد مسایل مختلف را با دیگران به اشتراک بگذارید. این را بدانید هر کار خوبی که انجام دهید، بی نتیجه نمی ماند و اثر آن را خواهید دید.
🌾طالع امروز متولدین #خرداد:
امروز می توانید وجهه دیگری از گفتوگوها و موضوعات مختلف را ببینید. امروز خیلی هیجان زده و شاد هستید و دایم دلتان می خواهد حرف بزنید. اما از هر نوع بحث و مشاجره ای پرهیز کنید. هیچ کسی از انرژی منفی خوشش نمی آید. سعی کنید حرف دیگران را نیز بشنوید و از آنها درس بگیرید. لازم نیست حرف دیگران را تاکید کنید اما گوش کردن به آن ضرری ندارد. گوش کردن به آن سختی که تصور می کنید، نیست.
🍀طالع امروز متولدین #تیر:
امروز دریکی از روابط شخصی و یا کاریتان ممکن است طرف مقابلتان بخواهد شما را به انجام کاری مجبور کند که تمایلی به انجام آن ندارید و یا آمادگی لازم برای آن را ندارید و این موضوع باعث ایجاد فشار و استرس خواهد شد. اگر نسبت به این که توانایی انجام کاری که از شما خواسته می شود را دارید تردیدی در دلتان وجود دارد این موضوع را با طرف مقابلتان در میان بگذارید. داشتن صداقت رمز رسیدن به موفقیت در هر نوع رابطه ای است. امروز ممکن است به چیزی یا کسی چسبیده باشید که انگار می خواهد از دست شما فرار کند. این کار شما مثل این است که بخواهید یک ماهی خیس را با دست بگیرید. هر چقدر آن را محکمتر در دستانتان فشار دهید احتمال این که از دستتان لیز بخورد و در برود بیشتر است.
🍀طالع امروز متولدین #مرداد:
اگر کسی از شما تعریف می کند با روی باز حرف های او را پذیرفته و آنها را فقط به عنوان کلماتی بی معنی در نظر نگیرید. شما هم سعی کنید که سخاوتمند باشید و با کلمات خوشایند خود او را خوشحال کنید. این کار برای شما هیچ هزینه ای به همراه ندارد ولی برای طرف مقابلتان به اندازه یک دنیا می تواند ارزش داشته باشد. اگر احساس می کنید که خیلی حال و حوصله ندارید خودتان را سرزنش نکنید، همه ما گاهی به استراحت نیاز دارید.
🍀طالع امروز متولدین #شهریور:
از این که از حدود و مرزهایی که برای خودتان تعیین کرده اید فراتر بروید وحشت دارید. ولی اگر این کار را نکنید چیزهای خیلی زیادی را از دست خواهید داد. یادتان باشد که در زندگی باید ریسک کرد. امروز شاید فرصتی پیش بیاید تا با شریک زندگیتان در مورد نیازهای برآورده نشده تان حرف بزنید، ولی مواظب باشید که با بیان کردن تمامی نیازهایتان به یک باره شاید باعث شوید که به احساسات طرف مقابلتان ضربه وارد شود. این کار را به مرور زمان هم می توانید انجام دهید.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال حافظ... 🍃🍃🍂🍃
🕊💫فال حافظ امروز متولدین #مهر :
سلام الله ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال
💞تعبیر:
با ناله و زاری کار به جایی نمی برید دست به دعا بردارید و به خیل بندگان اشفته حال بپیوندید. باقی عمل خویش را که طولانی است به خوبی سپری می کنید. اگر زیان دیده اید در جایی دیگر مالی به شما می رسد. برای رسیدن به حاجاتتان غیر از خدا پیش کسی دست دراز نکنید که به بدنامی ان نمی ارزد.
🕊💫فال حافظ امروز متولدین #آبان :
صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
💞تعبیر:
صلاح در این است که فعلا" به عهدی که بسته ای عمل کنی. درست است که پشیمان شده ای اما خود را به دست سرنوشت سپرده ای. رحمت خداوند شامل حالت می شود و اقبال بلند و ثروت زیادی به تو می بخشد. اما مواظب باش با وزیدن باد غفلت زود همه چیز را از دست ندهی.
🕊💫فال حافظ امروز متولدین #آذر :
ای نسيم سحر آرامگه يار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عيار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
💞تعبیر:
گم کرده ی خود را پیدا می کنی. وعده ی دیدار نزدیک است. هوشیار باش. خبر خوبی به تو خواهند داد. با مشکلات بجنگ و از بخت خود گله نداشته باش بعد از هر تاریکی روشنایی هست . سعی کن عقلت بر قلبت غلبه داشته باشد.
🕊💫فال حافظ امروز متولدین #دی :
میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
میچکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
💞تعبیر:
در کارت عجله نداشته باش و اصرار نکن. اگر می خواهی به مقصود برسی باید مشکلات زیادی را پشت سر بگذاری. این در بسته وقتی باز می شود که حقوق دیگران را رعایت کنی. غم خوردن سودی ندارد. با گذشت زمان به مراد خود خواهی رسید.
🕊💫فال حافظ امروز متولدین #بهمن :
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
💞تعــــبـیر:
با نیک رفتاری و مهرورزی بر بسیاری دشواریها می توان فائق آمد و هر گرهی به شیوه خاص گشوده می شود. غرور و تندی مانع دست یافتن بر آرزو هاست و همواره انتظار نرمی و همراهی از محبوب نمی توان داشت.
🕊💫 فال حافظ امروز متولدین #اسفند :
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
💞تعبیر:
کارهایی که ساده می نمود یکباره دشوار گشت ،تلاش و زحمت شما کمتر نتیجه بخشید ،اشتباهات شما هم مزید آن شده حالا فقط با صبرو تلاش و بردباری و دقت می توانی کارهایت را سامان بخشی.
🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 نگهبان رفتارهای مردم.... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
نگهبان رفتارهای دیگران نباش!
ما مسئول افکار و رفتارهای بقیه آدم ها نیستیم. بعضی ها مهربان اند و کارشان درست است. بعضی ها نامهربانی می کنند و نادرست عمل می کنند. بعضی ها ادای مهربانی درمیآورند و با وجودی که به ظاهر کارشان درست است اما در باطن دنبال اهدافی می گردند که ممکن است بر اساس منطق ما نادرست باشد و...
خلاصه اینکه آدم ها متفاوت می اندیشند و به خاطر همین تفاوت اندیشه، رفتار و واکنشهایشان هم دست خودشان است و قابل کنترل و قابل پیش بینی نیست.
اگر دائم به این فکر کنی که برای خوشآمد دیگران مجبوری قید یک سری کارهایی که درست است را بزنی و دائم مراعات واکنش های دیگران کنی و خلاصه دست به عصا راه بروی ، بدان که همیشه در اضطراب و دلهره به سرخواهی برد.
ما فقط مسئول رفتار خودمان هستیم. ما نگهبان رفتارهای دیگران نیستیم.
هر انسانی باید خودش مواظب افکار و احساسات و رفتارهای خودش باشد.
سهمیه عمری که به آدم ها داده شده فقط کفاف مراقبت از افکار و احساسات و رفتارهای خودمان را می دهد. همیشه هم ما را به خاطر اعمال خودمان مورد ارزیابی قرار می دهند. بنابراین هیچ وقت نگهبان و نگران رفتار بقیه مردم در قبال کارهای درستی که انجام میدهی نباش.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام یاسی جونم من یه عادت دارم
خودم خیلی دوست دارم اول اینکه من اب را خیلی دوست دارم فرق نداره دریا رودخونه یاخونه ازخوده اب صدای اب لذت می برم اول مهر یه فاطمه زهراس خانم را یاد میکنم باخودم میگم خدایا این نعمت را از ما نگیر دوم میخوام اب بخورم لیوان دردستم هست میگم لعنت بر یزید بدکه خوردم میگم سلام برحسین ممنوم میشم بذارین کانال خوبتون
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دوستی خاله خرسه... 🍃🍂🍃🍂
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#دوستی_خاله_خرسه
پيرمردي در دهي دور در باغ بزرگي زندگي مي كرد . اين پيرمرد از مال دنيا همه چيز داشت ولي خيلي تنها بود ، چون در كودكي پدر و مادرش از دنيا رفته بود و خواهر و برادري نداشت . او به يك شهر دور سفر كرد تا در آنجا كار كند . اوايل ، چون فقير بود كسي با او دوست نشد و هنگاميكه او وضع خوبي پيدا كرد حاضر نشد با آنها دوست شود ، چون مي دانست كه دوستي آنها براي پولش است
يك روز كه دل پيرمرد از تنهائي گرفته بود به سمت كوه رفت . در ميان راه يك خرس را ديد كه ناراحت است . از او علت ناراحتيش را پرسيد . خرس جواب داد : ” ديگر پير شده ام ، بچه هايم بزرگ شده اند و مرا ترك كرده اند و حالا خيلي تنها هستم . “
وقتي پيرمرد داستان زندگيش را براي خرس گفت ، آنها تصميم گرفتند كه با هم دوست شوند .
مدتها گذشت و بخاطر محبتهاي پيرمرد ، خرس او را خيلي دوست داشت . وقتي پيرمرد مي خوابيد خرس با يك دستمال مگسهاي او را مي پراند . يك روز كه پيرمرد خوابيده بود ، چند مگس سمج از روي صورت پيرمرد دور نمي شدند و موجب آزار پيرمرد شدند .
عاقبت خرس با وفا خشمگين شد وبا خود گفت : ” الان بلائي سرتان بياورم كه ديگر دوست عزيز مرا اذيت نكنيد . “
و بعد يك سنگ بزرگ را برداشت و مگسها را كه روي صورت پيرمرد نشسته بودند بشانه گرفت و سنگ را محكم پرت كرد .
و بدين ترتيب پيرمرد جان خود را در راه دوستي با خرس از دست داد .
و از اون موقع در مورد دوستي با فرد ناداني كه از روي محبت موجب آزار دوست خود مي شود اين مثل معروف شده كه مي گويند ”دوستي فلاني مثل دوستي خاله خرسه است .
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#نوستالژی
🍀سلام یاسی مهربون
دیدم همه دارن چیزای قدیمشون رو میفرستم گفتم از غافله عقب نمونم😂😂😂😂😂درموردچالش نوستالوژی این گوشواره هارومادربزرگم (مادرمادرم )بهم داده که مال عقدخودش بوده حدود۷۰ سال پیش،واین گلاب پاش وگردنبندهارومادرپدرم برام ۲۰ سال پیش ازمکه اورده
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 طرز تهیه حوای نذری.... ارسالی دوست خوبمون❤️ 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام حلواهای نذری خانم فاطمه زهرا علیهاالسلام 🖤🖤طرز تهیه هم میگم براتون
سلامی دوباره
6 /5لیوان آرد را یک ساعت ونیم با حرارت کم تفت دادم و مرتب هم زدم تا رنگش عوض شد.
تا آرد بو داده بشه وتفت بخوره در کنارش4/5لیوان شکر را با 4 لیوان آب گذاشتم روی حرارت تا شکرها حل شد و چند دقیقه ای جوشید.... یک قاشق مرباخوری هلو دارچین و زنجبیل هم یک قاشق چایخوری بهش اضافه کردم..... بعد گاز را خاموش کردم و کمی که از حرارت افتاد یک ونیم لیوان گلاب بهش اضافه کردم و جدا گذاشتم.
آرد که بو داده شد از الک رد کردم و دوباره داخل قابلمه ریختم کنجد هایی که بو داده کرده بودم اضافه کردم و شعله را روشن کردم با حرارت متوسط
150 گرم کره را بهش اضافه کردم و روغن هم یک ونیم لیوان کمی مخلوط کردم حالا شهدی که درست کرده بودم کم کم بهش اضافه کردم و تند تند مخلوط کردم تا آبش کشیده شد و حالا زعفران دم کرده را اضافه کردم با تند تند هم زدم و آخر سر چند دقیقه ای گهواره ای هم زدم و بعد قالب ها را با کره چرب کردم قاشق قاشق حلوا داخلش ریختم وفشرده کردم و داخل ظرف برگردوندم
برای گل ها هم خرما را برش دادم هسته را درآوردم و به جاش خلال بادام گذاشتم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#خاطره_قدیمی
سلام یاسی جون میخواستم درمورد درخونه مردم رو زدن یه خاطره بگم
من تقریبا کلاس اول راهنمایی بودم و موقع امتحانات بود و درست وسط ماه رمضون امتحان ماهم ساعت 1 ظهر شروع میشد خلاصه میرفتیم امتحان و زودی برگه رو میدادیم و با دوستا تا دو سه ساعت تو خیابونا میچرخیدیم یه روز که داشتیم از امتحان بر میگشتیم در یه خونه رو زدیم و رفتیم قایم شدیم ببینیم چیکار میکنن بنده خدا پیر مردم بود اومد جلو در یه نگاه اینور اونور کردو رفت ما دوباره زنگ و زدیم دوباره بنده ی خدا اومد نگاه کرد دید خبری نیست رفت داخل و ما دوباره زدیم فک کرده بود زنگ خرابه اتصالی کرده😂 دیدیم اینسری با پیچ گوشتی اومد زنگ و باز کرد یکم دستکاری کرد و دوباره بست و رفت داخل و ما دوباره تکرار کردیم 😂 بنده خدا اومد کلا زنگ و باز کرد برد داخل ماهم از خنده تو کوچه ریسه میرفتیم خب اونموقع کلمون داغ بود نفهمیدیم بیچاره پیر مرد و چقدر اذیت کردیم 😁
هنوزم با دوستام یادمون میفته یه ساعت میخندیم ممنون خوندین😁😁
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 من یه مادر بی فکرم😔.... 🍃🍃🍂🍃
سلام یاسی جان ممنون از این دورهمی که باعث بانیش هستی خودم خیلی از تجربیات خانوما استفاده میکنم و میخوام تجربه تلخ خودمم براتون بفرستم
من یه مادر بیفکرم که هم خودمو بدبخت کردم هم بچههامو
داستانم از اونجا شروع شد که قصد داشتم برای دو تا دخترام برادر یا خواهر دیگه ای بیارم همسرم آدم منطقی بود براش زیاد فرقی نمیکرد حتی دختر بیشتر از پسر دوست داشت.من احمقم برای کم کردن روی جاریم که بهم میگفت دختر زایی رفتم دکتر و دکتر خدانشناس ۶تا آمپول دور ناف داد تا بچم پسر بشه
خیلی خوشحال بودم همش به فکر لحظه ای بودم که همه بدونن من پسر باردارم
ولی کاش میمردم و اینکار نمیکردم.۳ماهه بودم که دکتر برام سونوگرافی نوشت و من همراه همسرم به مطب دکتر رفتم
وقتی دکتر از پسر بودن فرزندم بهم گفت روی ابرها بودم
از خووشحالی نمیدونستم چیکار کنم
و فقط میخندیدم
یه مهمانی بزرگ گرفتم و همه جاریها و خواهر شوهرهایم را دعوت کردم
از قبل کادوی گران قیمتی خریدم و به همسرم گفتم که در جمع باید کادو رو به من بده
شوهرم خیلی عصبانی بود و ازین کارا خوشش نمیومد
کلی بریز و بپاش کردم و همسرم با کلی خجالت کادو رو به من داد
و باردار شدن دوبارهام رو به من تبریک گفت
وقتی جاریهایم از جنسیت بچه پرسیدن با افتخار تمام طوری که خدا رو فراموش کرده باشم گفتم که پسر است
جاریم پرسید که آیا رژیم درمانی یا دکتر تعین جنسیت رفتهام یا نه و من به دروغ گفتم که هیچ کاری نکردم و این خواست خداوند بوده که فرزندم پسر باشه
قطع به یقین خواست خداوند بود ولی من زیادی مغرور شده بودم
تا شش ماهگی بچهام روی ابرها بودم
به خودم میرسیدم و انواع خوراکیها میوههای گران قیمت و همه چیز میخوردم
دوست داشتم زیباترین پسر دنیا رو به دنیا بیارم
گذشت تا شش ماهه شدم
تو سونوگرافی ۶ماهگیم مورد مشکوکی دیده شد
خیلی ترسیدم و دکتر بهم گفت که باید سونوگرافی را تکرار کنم
بالاخره چیزی رو که هرگز فکرش رو نمیکردم شنیدم
احتمال سندروم داون وجود داشت
باور نکردم
مادرم برایم سر کتاب باز کرد اسپند دود کرد صدقه داد نذر کرد تا حدس دکترم اشتباه باشد
دکتر حتی به من گفت که میتوانم بچه را با مجوز پزشکی سقط کنم
ولی من گفتم هرگز این کار رو نمیکنم
البته دلیلش گناه بودن این کار نبود
بلکه باور نکرده بودم پسر من پسری که با این همه مشقت باردار شده بود مشکل عقلی داشته باشد
یک شب تا صبح ضجه زدن و گریه کردم
خیلی تحت فشار بودم
همسرم میخواست که بچه را سقط کنیم
چون با همه آزمایشاتی که داده بودیم دکتر گفته بود قطع به یقین سندروم دارد
من هیچ کار بدی نکرده بودم فقط دلم یک پسر میخواست
فکر م کشیده شد به آمپولهایی که میزدم
هنوز کارتون یکی از اون آمپولهای گران قیمت رو داشتم
وقتی بروشور رو خوندم تازه فهمیدم چه بلایی سرم اومده
این داروها علاوه بر احتمال چند قلوزایی احتمال سندروم و عقب افتادگی ذهنی را هم بسیار بالا میبرد
دقیقاً همان اتفاقی که برای من افتاده بود
خلاصه که سرتون رو درد نیارم ۹ ماهه که شدم با تولد فرزندم معلوم شد که حدس دکتر اشتباه نبوده و پسرم سندروم داشت
الان ۹ سال دارد
اوایل برایم خیلی سخت بود
زندگیم از روال عادی گذشته بود
نه تنها پسر سالمی نداشتم بلکه باعث عبرت جاریهایم هم شده بودم
اشتباهی غیر قابل جبران
میبینم که تو گروه خانمهایی هستند که به هر روشی دوست دارند بچهدار بشند
حالا چه دختر چه پسر
از خدا بخواهید فرزند سالمی به شما بده
جنسیت فرقی نمیکند
و اینکه آدمهای سمی زندگیتون رو خیلی به موقع از زندگیتون بیرون بیندازید
اگه طعنه و کنایههای جاریم نبود من هرگز به فکر پسر آوردن نمیافتادم که همچین بلایی سر خودم و بچه بیچارهام بیارم
منم باشم مامان یوسف😔😭
🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#حس_خوب
خونه های قدیمی🌸
چی داشت
که با چند تا اتاق گلی
این همه عشق و صفا داشت
عشق و صفای اون روزها رو
برای قلبتـون آرزومندم🍃🌸
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💎 هرگز فرزندان خود را نفرین نکنید.
📎پدر و مادر گرامی!
وقتی در اوج عصبانیت به فرزندتان می گویید: خدا نابودت کند، آیا اگر مطابق دعایتان نابود شود، راحت می شوید؟
🔸#هـــرگز.
👈 بددعایی و نفرین، گذشته از آنکه شرعا روا نیست، حتی فشار روانی را هم کاهش نمی دهد.
💡از یاد نبریم که مسؤولیت ما در قبال فرزندانمان بس مهم و اساسی است.
⬅ که در رأس این مسؤولیتها، آموزش #توحید به آنهاست.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
کباب تابه ای خفن رژیمی بدون روغن 😋🥩
گوشت چرخکرده
اسپری کره یا روغن
پیاز و سیر رنده شده
نمک و فلفل سیاه
گوجه فرنگی
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 زندگی با بهترین عشق دنیا... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
طولانیه ولی قشنگه🌺👌
زندگی با بهترین عشق دنیا
ق در یکی از دوستان صمیمی ام در تعطیلات پیش من آمد و چند روزی را در خانه ام مهمان بود. همزمان شوهرم به ماموریت رفت و متاسفانه پسر پنج ساله ام هم به شدت سرما خورده بود.این روزها، از صبح تا شب مشغول کار و مواظب بچه ام بودم و فوق العاده گرفتار شدم.
دوستم با دیدن چهره استخوانی من، شوخی کرد و گفت: «عزیزم، زندگی تو رو که می بینم دیگه جرئت نمی کنم بچه دار بشم.» از حرف های دوستم بسیار تعجب کردم و پرسیدم: «عزیزم، چرا چنین احساسی داری؟»
دوستم با همدردی به من گفت: «چون این روزها دیدم که هر روز از صبح تا شب مثل یه روبات کار می کنی. غذا می پزی، لباس می شوری، بچه را به مدرسه و بیمارستان می بری، چه روز بارونی چه آفتابی ، کار یه مادر هیچ وقت تعطیل نمی شه. از قبل خیلی لاغرتر شدی و توی صورتت چین وچروک پیدا شده.»
دوستم آهی کشید و باز گفت: «بهترین روزها برای یک زن در همین روزمرگی ها و کارهای فرعی به هدر میره. عزیزم، منو نگاه کن. چه برای کار چه برای مسافرت هیچ بار خاطری ندارم و زندگی آسانی دارم.» از حرف های دوستم بسیار خندیدم و گفتم: «درسته عزیزم اما همه چیز رو دیدی به جز خوشحالی من.» دوستم خدنیاست.
گفت: «خوشحالی؟ داری خودتو فریب می دهی؟»
جواب دادم: نه و چند خاطره کوچک درباره ی پسرم براش تعریف کردم. گفتم: چند سال پیش که پسرم تازه وارد کودکستان شد، در ناهارخوری برای اولین بار بال مرغ سرخ کرده می خورد. خیلی خوشمزه بود و پسرم ازش خیلی خوشش اومد. اما فقط نصفش رو خورد و نصف دیگه رو در آستینش پنهان کرد. چون می خواست اونو به خونه بیاره تا منم مزه اش رو امتحان کنم. هنوز صحنه ای که او نصف بال مرغ رو از آستینش درآورد و با هیجان منو صدا کرد، تو ذهنم باقی مانده و هر بار با دیدن لکه زرد روغن روی آستینش دلم گرم می شه.»
دوستم از حرف های من کمی سکوت کرد و انگار به خاطراتی دور فرو رفت. من ادامه دادم:
پریروز، برای معالجه ،پسرم را به بیمارستان بردم. دکتر بهش گفت: پسرم گروه خونی تو با مادرت یکیه. پسرم پرسید: دکتر، پس اگر مادرم مریض بشه می تونه از خون من استفاده کنه، درسته؟ دکتر جواب داد: آره پسر باهوش. پسرم بی درنگ به من گفت: مامان خیالت راحت باشه اگه مریض بشی از خون من استفاده می کنی و زود خوب می شی.
با شنیدن حرف های پسرم، آدم های اطرافم با غبطه به من نگاه کردند و گفتند: با همین بچه دوست داشتنی چه زندگی خوبی دارید. حرف هایم که تمام شد، دیدم صورت دوستم از اشک خیس شده است. به او گفتم: «ندیدی که در خستگی هم از سعادت و خوشحالی زندگی لذت می برم. تو نمی توانی عمیق ترین دلگرمی منو در روزهای عادی درک کنی. اما عزیزم باور کن که زندگی با بچه ها زندگی با بهترین عشق در دنیاست
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
ولی من گوشم بدهكار نبود. برای خانه داری و شوهرداری احتياج به درس نداشتم حدود دوماه از باز شدن مدرسه
خدا رحم كرده ما نرفتيم سر زندگيمون . تو اگه می ديدی و می دونستی بعضی ها با چه مشقتی اين راه رو طی می كنن،
چه زحمت ها می كشن تا اين دوره ای كه توی ناز و نعمت دل جنابعالی رو زده بگذرونن آن قدر راحت نمی گفتی ديگه
حوصله ندارم. يك نمونه اش همين دوست خودت مريم تا حالا فكر كردی اون حتی يك دهم آرامش و راحتی تو رو نداره؟
راست می گفت من اصلا به اين موضوع فكر نكرده بودم. محمد ادامه داد: يا خواهر جواد، ثريا . من بايد تو رو باهاشون
....آشنا كنم تا خودت
با كنجكاوی حرفش را قطع كردم و پرسيدم: ثريا كيه؟
.خواهر دوستم جواد. همون كه امير هم باهاش دوسته و با هم می ريم كوه
دوباره پرسيدم: تو خواهرش رو از كجا می شناسی؟
بی حوصله گفت: ممكنه اول به اصل مطلب توجه كنی بعد به حاشيه ها؟
باورم نمی شد محمد چنين عكس العملی نشان بدهد. پيش خودم فكر كرده بودم، ذوق هم می كند و حتما پيشنهاد می كند
زودتر عروسی كنيم ولی نخير باز تيرم به سنگ خورده بود و اشتباه فهميده بودم. از آن روز به بعد محمد سختگير تر از
هر معلمی حواسش به درس های من بود و با صبر و حوصله اول به درس های من می رسيد بعد به كارهای خودش و
بالاخره آن قدر با من سر و كله زد كه از نظر درسی تقريبا همسطح مريم شدم كه هميشه از من و زری درسش بهتر بود.
:زری مدام سر به سرم می گذاشت
مريم خبر نداری محمد چه خود كشانی داره می كنه تا خانم درسشون رو بخونن. اون وقت جواب سوال های منو اگه دو
.دفعه بگه و من نفهمم دفعه سوم از كوره در می ره
مريم گفت: خب اين قراره مادر بچه هاش بشه تو چی؟
...خاك بر سر، من هم مثلا عمه بچه هاش می شم ديگه
اگر كمی عاقل بودم بايد از آن روز به بعد لااقل يكخورده فكرم مشغول می شد و سعی می كردم سر از افكار محمد در
آورم و به جای اين كه راحت از كنار قضيه بگذرم در آن دقيق شوم. منتها همين كه مشكلی حل می شد فراموشش می
كردم، بدون اين كه حتی ذره ای فكرم مشغول شود يا پيش خودم حرف های محمد را تجزيه و تحليل كنم. آدم بايد بداند چه
می خواهد و چرا می خواهد؟ اگر جز اين باشد، مثل من می شود تركه ای در مسير باد كه به هر طرفی خم می شود. من
ادامه دارد،،،
🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
دمنوش خوشبختی
خوشبختی را دوست نداری، اما خوشبختی تو را دوست دارد. تو از خوشبختی فرار می کنی ، خوشبختی اما دنبالت می آید، خودش را به تو نزدیک می کند، خودش را برایت لوس می کند ، اما تو تحویلش نمی گیری!
می دانی خوشبختی چیست؟ خوشبختی دم نوش گل گاو زبان و برگ به لیموست که بخارش می پیچد در بینی ات، حیف اما زکام شده ای، سرما خورده ای، بویش را نمی شنوی.
دستت را دور فنجان می گیری، گرمایش از پوستت رد می شود، اسم این گرما که دستت را می بوسد، خوشبختی ست.
دمنوش به لیمو توی دهانت می چرخد، روی زبانت می لغزد، بین شیار دندان هایت می رقصد، می رود بالا و می رود پایین ، جست و خیز می کند و خودش را سر می دهد در سرسره گلویت، قلقلکت می دهد، می خواهد خوشحالت کند.
آخر می دانی تو هر روز غصه می خوری، گلویت تلخ است، دمنوش می خواهد ردپای تلخی غصه ها را از گلویت بشوید.
دمنوش به لیمو عاشقت می شود، می رود در بدنت.
دم نوش یک خوشبختی بازیگوش است توی رگهایت می دود و غصه هایت را حل می کند در خودش.
تو لبخند می زنی و می بینی برای خوشبختی حتی یک فنجان دمنوش هم کافی بود.
بلند شو
دمنوش خوشبختی دم کن
#عرفان_نظرآهاری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88