eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
4هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
صرفا چون برنامه‌ای برای امروز ندارید” با هرکسی قرار کافه و شام نذارید، “صرفا چون خوش می‌گذره” دورهمی و مهمونی هرکسی رو قبول نکنید، “صرفاً چون حوصله‌تون سر رفته” با هر کسی حرف نزنید چت نکنید، “صرفاً چون تنهایید” با هرکسی وارد رابطه نشید. اتفاقاً همین ارتباطات سادست که شخصیت شمارو تشکیل میده. «نه گفتن» نشونه‌ی غیر اجتماعی بودن نیست، فقط ثابت می‌کنه چقدر برای قلب و روح و افکار و شخصیت و خودتون ارزش قائلید. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
💞💞💞💞💞❤️💞💞 جدایی مهناز و محمد.... 💞💞❤️💞
ملکـــــــღــــه
.امير با خنده گفت: حالا که اومده، آش خاله س، فکر کن نمی بينيش. خود جواد هم از دستش کفريه ولی چاره ای
داند که سخت باشد قطع اميدواران با ساربان بگوييد احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد، محمل به روز باران چندين که بر شمردم، از ماجرای عشقت اندوه دل نگفتم الا، يک از هزاران بيش تر از همه صدای نی و يک ساز ديگر که نمی دانم چه بود، باعث می شد دل آدم بگيرد. دنباله اش خواننده، اين دو .بيت را لااقل تند خواند و شايد به همين علت همين دو بيت به دلم نشست سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بيرون نمی توان کرد الا به روزگاران چندت کنم حکايت، شرح اين قدر کفايت باقی نمی توان گفت: الا به غمگساران برای اولين بار در مفهوم اين چند بيت دقيق شدم و به فکر فرو رفتم. فکر کردم راست می گويد، مهری که توی اين مدت توی دل من رفته واقعا يک روزگار شايد اندازه عمر من طول بکشد تا.... مردد فکر کردم: يعنی آن وقت از دلم بيرون می رود؟ نه مطمئن بودم که اين طور نيست. آن قدر با خودم کلنجار رفتم و توی فکر غرق شدم که نفهميدم کی خوابم برد. وقتی بيدار شدم که ماشين ايستاد. کنار جاده نزديک سد بوديم. آقا رضا و امير دم ماشين آمده بودند و با محمد صحبت می کردند . حرف سر اين بود که امير می خواست کمی استراحت کنند، ولی آقا رضا و محمد ترجيح می دادند تا جايی که اسمش کجور بود يکسره بروند. آن طور که آقا رضا می گفت راه کجور از مرزن آباد می گذشت که حدود دو ساعت .ديگر با ما فاصله داشت. بالاخره هم حرف آقا رضا و محمد شد خسرو داشت از ماشين پياده می شد که محمد باز به امير گفت: بدو رفيقت داره پياده می شه. و خودش فوری راه افتاد. باز .سکوت بود و اخم های درهم او و دل گرفته من. اواسط مرداد ماه بود و هوا گرم، از تشنگی مجبور شدم حرف بزنم... ادامه دارد.... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 پنجشنبه 🔺 ۱۷ اسفند / حوت ۱۴۰۲ 🔺 ۲۶ شعبان ۱۴۴۵ 🔺 ۷ مارس ۲۰۲۴ 🌗 امروز قمر در «برج دلو» است. ✔️ روز مناسبی برای امور زیر است: جابجایی زراعت تجارت بنایی درختکاری ختنه نوزاد رفتن به خانه نو خرید منزل امور زراعی تعهد گرفتن امور حفاری ⛔️ ممنوعات امور ازدواجی 👶 زایمان نوزاد روزی‌دار، نویسنده و از او خیر انتظار می‌رود. ان‌شاءالله 🚘‌ مسافرت همراه با صدقه باشد. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب پنجشنبه) فرزند عالمی از عالمان شود. ان‌شاءالله 🔹 امروز (روز پنجشنبه) هنگام زوال ظهر، فرزند آقا، سیاستمدار، عاقل و‌بزرگوار باشد. 🩸 حجامت، خون دادن و فصد باعث خلاصی از مرض می‌شود. 💇💇‍♀ اصلاح سر و صورت باعث رهایی از بلا می‌شود. 💅 ناخن گرفتن روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕 بریدن پارچه روز خوبیست و باعث می‌شود شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق ایه ۲۶ سوره مبارکه "شعراء" است. ﴿﷽ قال ربکم و رب ابائکم الاولین﴾ فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود. ان شاءالله مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز پنجشنبه لا اله الا الله الملک الحق المبین 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان می‌گردد. ☀️ ️امروز متعلق است به علیه‌السلام اعمال نیک خود را در به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان می‌یابد. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ⭐ خدایا شکرت🙏 ⭐ دلم گرمِ خداوندیست که با دستان من ⭐ من گندم برای یاکریمِ خانه میریزد ⭐ دلم گرم است ، میدانم ⭐ بدونِ لطفِ او تنهایِ تنهایم ⭐ برایت من "خدا" را آرزو دارم... ⭐ خدا جونم صد هزار مرتبه شکرت که ⭐ در شادی و ناراحتی و مشکلات ⭐ به قلبمون آرامش میدی 🌙 شب قشنگتون در پناه خداوند مهربان    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌸 شبیه گوسفندی که توی قربانگاه بود و می‌دونست این‌جا براش ته راهه. هیچ توانی نداشتم که بخوام از خودم دفاع کنم فقط اون لحظه آرزو کردم بمیرم اما دست اون مرد بهم نخوره. لحظه‌ای تمام خاطراتم با احمد و رؤیاهایی که برای آینده تصور می‌کردیم از جلوی چشمم عبور کرد. سرانجام سقوط کردم. اشکم جاری شد. با التماس بهش چشم دوختم .و گفتم کاری بهم نداشته باش از این‌جا برو منم قول می‌دم به کسی نگم که تو امشب این‌جا بودی.تو رو خدا برو من نامزد دارم ..كاري نكن بي آبرو بشم و انگشت نما مردم ايل بشم...خنده مستانه ای کرد. _ جدی؟ اما دیر شده دیگه حالا که دیدمت حیفم میاد ... _ميشنوي چي ميگم .. من نامزد دارم قراره باهم ازدواج کنیم التماس می‌کنم دستت بهم نخوره.زندگیمو تباه نکن. اما انگار نمی‌فهمید انگار کر بود.... از حماقت خودم حرصم گرفته بود چرا تنها موندم؟ حالا بین جونم و آبروم باید یکی رو انتخاب می‌کردم.حتم داشتم اگر صدام دربیاد دستش روی ماشه می‌شینه و شلیک می‌کنه چون می‌دونست مردم ایل بهش رحم نمی‌کنن. اما اگه هم ساکت بمونم آبرو و زندگی و آینده‌ام تباه می‌شه.تو این فکرا بودم که فاصله‌ی بینمون رو پر کرد.همینکه خواست به طرفم دست دراز کنه، از زیر دستش فرار کردم. شبیه موشی شده بودم که داشت توی چنگال گربه اسیر می‌شد.با صدايي آرومي گفت بهتره زیاد اذیتم نکنی کوچولو، وگرنه من عصبی بشم خودت اذیت میشی، حالام مثل بچه‌ی آدم با دلم راه بیا تا تموم بشه و منم برم رد کارم. آب دهنم رو به سختی پایین دادم تو انتهایی‌ترین گوشه چادر کز کرده بودم و اون هر لحظه داشت بهم نزدیک‌تر ميشد..آخرش گیرم انداخت. موش بالاخره توی تله‌ی این گربه‌ی وحشی افتاد. کاش کسی سر می‌رسید و من رو نجات می.داد. چه احمق بودم که به احمد گفتم نیاد به چادر. حالا اونم این بار رو حرف گوش‌کن شده بود. بازومو گرفت و از جا بلندم کرد. آب دهنمو به سختی فرو دادم. خدایا کاش میمیردم ادامه دارد یه داستان ناب از جنس اصیل ایرانی👌👌 بزن رو لینک عزیزم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅◍⃟ بزن رو لینک گلی جانم تا در کنار هم باشیم ♥️https://eitaa.com/joinchat/637730937Cf42c0f7787
❤️🍃🍂 داستان آرامش.... ❤️🍃🍂
ملکـــــــღــــه
_یعنی چی متوج.. _بهت اجازه سوال پرسیدن دادم مگه؟ و دهانم بسته شد...چرا آنقدر بانفود حرف میزد که بی
شونه ام دقیقا جایی که مشت زده بود و من کله پا شده بودم تیر میکشید. بلند شو, با حرص نگاهی بهش کردم و تقریبا با غیض گفتم: _چرا اینجوری می کنید؟‌شونه ام شکست خب. با بیخیالی گفت: _اگه بلند نشی واقعا می شکنه. بلوف نبود..وقتی حرفی میزد عمل میکرد. فحشی زیر لب دادم و با احتیاط بلند شدم. _حالا منو ببین،ضربه بزن. خب چرا انقدر سختش میکنی.درد شونه سمت چپم باعث شد جیغی بکشم و بگم: _بابا یکم آروم..استخونام شکست. لعنتی دوباره بهم مشت زده بود و من احمق سه متر به عقب پرت شده بودم. _به جای ور ور حرف زدنت.ضربه بزن. حالت یک مربی رو نداشت. بیشتر با مسخرگی به من نگاه میکرد. حتی کتش رو از هم تنش بیرون نکشیده بود و من با هرضربه اش مثل یک عروسک پارچه ای از هم... لبم رومحکم گزیدم و با حرص گفتم: _خیله خب.خودتون خواستید.! و با غیض سمتش رفتم مشتم رو آماده کردم تا دقیقا به شکمش بزنم اما قبل اینکه حتی نزدیک بدنش بشه؛دست های کوچیکم مشت دست هاش شد بی هوا پیچیده شد و صدای جیغم به هوا پرتاب شد. _خیلی ساده ای بچه. و محکم پرتم کرد به عقب.،درد بدی توی آرنجم حس میشد. خدا لعنتت کنه...مثل یه دشمن با من برخورد میکرد. _جگوار مگه من دشمنتونم آخه؟چرا انقدر بی رحمانه برخورد میکنید؟ _چون فایت؛رحم نمی شناسه. حالام اگه یه ثانیه دیگه اونجا وایسی هر اتفاقی بیفته. عواقبش پای خودته. و من ترسیده بهش نزدیک شدم آرنجم درد میکرد و بی اختیار بغض داشتم اما قسم خوردم که گریه نکنم. ضربه زدم,ده برابر ضربه دیدم. حتی دستم نزدیک بدنش هم نمیشد تو مرز تنش ضربه ام رو دفع میکرد. حرصم در اومده بود. با خشم سمتش رفتم و خواستم لگدی سمتش پرت کنم اما زرنگ تر از این حرفا بود و مچ پایی رو که سمتش بلند کرده بودم به سادگی گرفت.فشاری وارد کرد و با سادگی دوباره پرتم کرد. صدای ناله تک تک استخون هام در اومده بود. روز اول اونقدر کتکم زد و اونقدر بدنم رو مورد عنایت قرار داد که شب از زور درد زیاد اشک ریختم. ظهر روز بعدش باز پارسا به دنبالم اومد و من رو به باغ کوفتی برد. دوباره روز از نوء‌روزی از نو. بی رحمانه ضربه میزد و ضربه های من رو دفع میکرد. بر می گشت. دقیقا سه روز.سه روز کامل ازش کتک خوردم. نقطه ای از بدنم باقی نمونده بود که زیر اماج ضربه هاش قرار نگیره. فریاد نمی کشید اما تا غرش می کرد بلند می شدم و دوباره از نو شروع می کردم. روز سوم،مچ دستم اسیر دستش شد و اونقدر درد گرفت که لبم رو گزیدم. اخ غلیظی گفتم و قطره اشکی از روی گونه ام چکید. خیره در چشم های هم شدیم و عصیان نگاهش به طوفان چشم های من خورد. برای لحظه ای مکث کرد و بعد مچم رو رها کرد و گفت: _برای امروز کافیه!!! و رفت.روز بعدش,استراژی عوض شده بود. بعد از کلی کتک خوردن و کیسه بوکس قرار گرفتن مشت های حضرت اقا شروع به آموزش کرد. وقتی ازش پرسیدم‌چرا از روز اول بهم آموزش ندادی جواب جالبی داد: _باید درد رو حسش میکردی می فهمیدیش..استخون به استخون باید درد بکشی تا انگیزه واسه یه جنگ رو داشته باشی. وچقدر جمله اش معنی خاصی میداد!! سمتم اومد و با حالت تعلیمی گفت: _پاهاتو به اندازه عرض شونه باز کن. دستاتو بیار جلوی صورتت,گاردتو حفظ کن. مشتامو دفع کن و اجازه نده به صورتت آسیبی برسه. وقتی با گیجی نگاهش کردم نزدیک شد و حین اين که با پاش ضربه های آرومی به مچ پاهام می زد تا پاهام رو به اندازه عرض شونه باز کنم گفت: _اول باید یاد بگیری درست وایسی اینکه چه شکلی جلوی رقیبت گارد بگیری.یه اصله. دستاش رو روی شونه هام گذاشت و گفت: _یجوری وایستا که شونه ات هدف حریفت باشه. اگه راست دستی.که متوجه شدم راست دستی شونه‌ چپتو بیار جلو. حالا که شونه سمت چپت سمت حریفه پای راستت ميشه عامل ضربه. میفهمی چی میگم؟ عطرش زیر بینیم بود و چشماش کمی بهمم‌ ریخته بود. جای دستاش روی شونه ام سنگینی میکرد. _بله. _پاشنه پای راستت باید با انگشتای پای چپت توی یه خط باشه ولی پاشنه های پات باید روی زمین باشه..اها ،آره این شکلی. خوبه. طبق گفته اش ایستادم,. _این کار تعادلتو حفظ میکنه, ارنجاتو ببر سمت پهلوت.ساعدتو بیار بالا..نه اونجوری نه. آرنجم رو گرفت و به شکلی که گفته بود در اورد و من نمیدونم چرا نمیتونستم نفس بکشم!! _سرتو جلو خم کن,دستات باید مقابل چونه و گونه ات باشه..اره. دقیقا این شکلی. دستم رو بین دستاش گرفت و فرمی رو که آموزش میداد اجرا کرد. لمس دست هام توسط دست های قدرتمندش تمرکزم رو بهم می ریخت. _کف دستت باید به سمت خودت باشه..خوبه حالا تو حالت دفاع قرار داری بچه. می تونی ضربه بزنی یا ضربه رو دفع کنی..حالا ضربه بزن!! مقابلم قرار گرفت و من با بسم اللهی دستامو تکون دادم و ضربه زدم..و خب به سادگی ضربه ام رو دفع کرد. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
تقویم نجومی اسلامی ✴️ پنجشنبه 👈 17 اسفند/‌ حوت 1402 👈26 شعبان 1445 👈7 مارس 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅تجارت و داد و ستد. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅و درختکاری خوب است. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید. 📛ولی ازدواج خوب نیست. 👩‍❤️‍👨مباشرت امروز: فرزند هنگام زوال ظهر اقا و سیاستمدار و عاقل و بزرگوار خواهد بود و مباشرت برای صحت بدن نیز مفید است. 🚘مسافرت: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶 زایمان مناسب و نوزاد متوسط الحال است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ختنه کودک. ✳️رفتن به خانه نو. ✳️خرید منزل. ✳️امور کشاورزی و زراعی. ✳️درختکاری. ✳️تعهد نامه گرفتن از رقیب. ✳️و حفر چاه و کانال نیک است. 🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت. مباشرت امشب شب جمعه: برای سلامتی مفید و فرزند پس از فضیلت نماز عشاء، از یاران امام زمان خواهد شد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث رهایی از بلا می شود. 💉💉 حجامت. فصد زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ،باعث خلاصی از مرض می شود 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 27 سوره مبارکه "نحل" است. قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که جاسوسی خبری به این شخص برساند و او در صدد تفحص در مورد این خبر شود و خبر صحیح باشد. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد. 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
دوستای همراه کانال طبق قرارمون چله زیارت عاشورا برای اول ظهور حضرت مهدی (عج) و بعد هر کسی هر نیتی تو دلش داره بخونه هم به صورت صوتی هم تصویری و هم متنی پست میکنم با هر کدوم که راحتین شروع کنین.منو هم از دعای خیرتون محروم نکنین🙏❤️ به امید ظهور آقامون❤️❤️❤️ روز۱۲ 🍃🍃🍃🍃🍂🍃