eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.5هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه های قدیمی را دوست دارم چونکه... چایی همیشه دم بود روی سماور توی قوری در خانه همیشه باز بود مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواست غذاها ساده و خانگی بود بویش نیازی به هود نداشت عطرش تا هفت خانه می رفت کسی نان خشکه نداشت نان برکت سفره بود. مهمانِ ناخوانده، آب خورشت را زیاد می کرد بوی شب بو ها و خاک نم خورده حیاط غوغا میکرد خبری از پرده های ضخیم و مجلسی نبود نور خورشید سهمی از خانه های قدیم بود دلخوری ها مشاوره نمی خواست دوستی ها حساب و کتاب نداشت سلام ها اینقدر معنا نداشت ‍خانه های قدیمی را دوست دارم تاریخ در آنها به زیبایی درحرکت است همه چیز عمر داردحرف دارد برکت دارد 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 حرفهااای فاطمه جونم♥️ ✅به سان يك پرنسس به پوست خود اهميت بدهيد هميشه مرطوب كننده مناسب پوستتان همراهتان باشد آن را در جعبه شيك و مجللي قرار دهيد تا هر وقت آن را از جعبه در مي اوريد از احترامي كه براي خودتان قائل شده ايد لذت ببريد ✅اگر گروهي از دوستان يا اقوام در گوشه ای خلوت کرده اند و مشغول صحبت با یکدیگر هستند، به هیچ عنوان در کنار ایشان توقف نداشته باشید مگر از شما دعوت شود تا به جمع ایشان بپیوندید ✅خواستید سرفه کنید سرتان را به چپ یا راست در امتداد شانه تان بچرخانید و با دستمال کاغذی یا دستمال جیبی بيني و دهانتان را بپوشانید ✅نوشيدني كه به شما تعارف ميشود را با يك دست وبه آهستگي بلند كنيد .بعد ازتشكر كردن بلافاصله شروع به نوشيدن نكنيد، نوشيدني را كم كم و با طمأنينه بنوشيد، بگذاريد مقداري از آن نوشيدني در ليوان باقي بماند در غير اين صورت باعث ايجاد صدايي نابهنجار از ني شما ميشود. ✅هيچكس درون خودش فكر نميكند كه من آدم بي ادبي هستم، اكثر ما فكر ميكنيم افراد مودبي هستيم ولي وقتي عجله داريم يا با غريبه ها سروكار داريم هميشه از آدابي كه ميدانيم استفاده نميكنيم . لطفا از همين الان تصميم بگيريد و ادب و نزاكت را به بخشي از خودتان تبديل كنيد. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام اوایل زندگیمون همیشه وقتی آقایی میخواست از خونه بره بیرون منم پشت سرش میرفتم تا دم در و بیشتر اوقات منو میبوسید و میرفت.حتی وقتی خونه مادر شوهرم بودیم تا دم در میرفتم .کنار در خونه یه پرده آویزان بود پشت اون پرده همیشه منو می بوسید و میرفت سر کار. یه روز مادر شوهرم گفت پسرش (یعنی برادرشوهر کوچکترم)گفته منم یه زن اینجوری میخوام که تا دم در باهام بیاد 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ‍ تکنیک هایی برای رفتار با کودکان ⚜اگر نمی توانید جلوی یک رفتار بد را بگیرید پس با آرامش و خونسردی با آن رودررو شوید. سعی کنید از یک لحن صدای آرام و بی تشویش و کلماتی که مثبت یا حداقل خنثی هستند استفاده کنید و به یاد داشته باشید که بیان خواسته هایتان در قالب پیشنهاد (چرا دستهایت را از الآن نمی شوری تا موقع شام راحت باشی ) بیشتر از دستور (همین الآن برو دستهایت را بشور) یا انتقاد (دست ها و صورتت واقعاً کثیف هستند!) همکاری آنان با شما را برمی انگیزد. ✅همچنین بهتر است جملات و یا عبارات خود با واژه «تو» را به عبارات و پیام هایی با واژه «من» تبدیل کنید. به جای گفتن: «تو آنقدر خسیسی که حتی حاضر نیستی اسباب بازی هایت را به دوست صمیمی ات بدهی» بگویید «من دوست دارم ببینم بچه ها اسباب بازی هایشان را با هم قسمت می کنند.» یک شیوه خوب و مؤثر دیگر استفاده از افعال مثبت به جای افعال منفی است. اگر به یک کودک سه ساله بگویید که نباید دوچرخه اش را سر راه بازی بچه های دیگر بگذارد با شما بحث خواهد کرد اما روش بهتر این است: «اگر دوچرخه ات را از سر راه برداری، بچه ها روی آن نمی افتند و دوچرخه ات خراب نمی شود.» ✅در نهایت اطمینان حاصل کنید که کلمات و جملات شما طوری برداشت نشوند که کودک حس کند او را دوست ندارید. به عنوان مثال به جای گفتن «من این رفتار تو را نمی توانم تحمل کنم.» بگویید «دوست ندارم که تو در فروشگاه همه قفسه ها را به هم بریزی». این جواب به کودک نشان خواهد داد که شما از کدام رفتار او (برداشتن جنس از قفسه ها و به هم ریختن آنها) راضی نیستید و خود او را دوست دارید. 🍃🍃🍃🌼🍃 *
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 خاطرات عقد و عروسی... 🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 خاطرات عقد و عروسی... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 من از روز خواستگاری چندتا خاطره ی جالب داشتم که خواستم بگم ✅منو اقایی چندسال همدیگه رو دوست داشتیم و طول کشید بهم برسیم😅😅 اولین بار برا خواستگاری مادرشوهرو پدرشوهرم اومدن ولی دفعه بعد که حدود 3ماه بعدش بود (البته این سه ماه اسم اقایی رو من بود ولی بدون هیچ نشونی کل شهرمون خبردارشده بودن) پدرشوهر و مادرشوهر و خود شوهری اومدن اولی اینکه خانواده شوهرم شیرینی فروشی داشتن اقامون به من گفت من خودم شیرینی رو میبندم میارم برات یه چیزی گذاشتم تو جعبه حواست باشه خودت باز کنی جعبه رو گفتم چشم اومدن با اینکه دفعه اولش بود خانواده مو میدید جلو همشون شیرینی رو اورد داد دستم چشمک زد منم به روی خودم نیاوردم بی خیال رفتم زود جعبه رو باز کردم دیدم یه دفتره باز کردم دیدم توش برام کلی شعر نوشته بود (اخه قبل ازدواج یه دستی برقلم داشتن و شعر میگفتن ولی حالا که به مراد رسیدن ذوق شعرشون کور شده😂😂😂) 🍀دومی اینکه اقایی چون کارشون تو شهر دیگه ای بود و حدود 14 ساعت دورتر و با رفیقا خونه مجردی داشتن شب قبل اینکه بخواد بیاد شهرمون پشه تو خونه زیاد میشه اقا خوابش نمیبره پامیشه کل اَفکَنو خالی میکنه تو خونه و تاصبح بیدار میمونه و کلی حساسیتو سرفه حالا میان خونه ما برا خواستگاری بس که سرفه کرد دلم داشت میترکید یه بار براش شربت بردم خوب نشد اب بردم خوب نشد چای بردم خوب نشد ابجوش بردم خوب نشد یعنی یه وضعی بود روی پیش میز. پراز استکان و لیوان بود. 🍀سومی هم اینکه شب بعد خواستگاری و اینا که میخواستن خانواده شوهری برن خونشون پدرشوهرم و شوهرم سوار ماشین میشن پدر شوهرم که صدای بسته شدن در ماشینو میشنون حرکت میکنن و بعد شوهرم میگه مامان سوار نشده و وامیسن 🤦‍♀مادرشوهرمو جاگذاشته بودن دم درخونه ما😂😂  چون هرسه خاطره مال شب خواستگاریم بود یه جا فرستادم ممنون که خوندین. یاس جونی ندیده خیلی دوست دارم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
20.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 این کتلت گوشت رو تا امتحانش نکنی متوجه فرقش با بقیه ی کتلتا نمیشی 😍 یبار درستش کن بعد ببین چه مزه خوشمزه ایی داره مواد لازم: 👇👇 گوشت چرخ کرده ۴٠٠ گرم سیب زمینی ۱ عدد بزرگ پیاز ۱ عدد بزرگ قارچ ۳ عدد فلفل دلمه ای نصف پودرسوخاری ۲ قاشق غ تخم مرغ ۱ عدد ادویه:  نمک،  فلفل سیاه، آویشن، زردچوبه، پاپریکا، پودر تخم گشنیز و پودرسیر همه ی مواد رو رنده ی ریز میکنیم،  بعد گوشت، پودرسوخاری، تخم مرغ و ادویه ها رو هم اضافه میکنیم👌 یکم ورز میدیم ویک ساعت میزاریم یخچال بعد در روغن داغ سرخ میکنیم😊 برای سس کتلت ابتدا پیاز نگینی رو تفت میدیم وقتی سبک شد نمک و زردچوبه میزنیم، حالا پوره ی گوجه رو اضافه میکنیم بعد از چند دقیقه آماده ست🤗 نوش جان عزیزای دلم 💞🥰 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس جااان نیلوفرم ما اهل افغانستانیم ، ممنون بابت کانال بی نظیرت. نوشتم که بدونی خیرت به ما هم میرسه انشالله خدا خیرت بده داستان انگشتر نشون من اینکه من و آقاییم ۲ سال با هم دوست بودیم بعد ۲ سال عروسی دختر عموی آقام بود توی شهر ما آخه آقامون یه شهر دیگه هستن من یک شهر دیگه، آقام خودش میره عجله یی یک انگشتر میخره میاره میده ب مامانش که اومدن شهر ما بیان خواستگاری و حتما نشون کنن،خلاصه اومدن و خواستگاری و...... انگشترو ک دادن دستم اونقدر بزرگ بود اندازه شصت پاااااام😂😂😂 سال بعدش خودش امد و خانوادش برای عقد رفتیم حلقه بخریم و البته اون انگشتر بزرگم عوض کردیم و یک حلقه من انتخاب کردم دوتایی بود خییییلی ناز بود ولی گرون در میامد آقا نداشت بعد یک حلقه خیلی ناز خودش انتخاب کرد گفت مطمئن باش بعدا اینو بیشتر خوشت میاد ولی من چشمم قبلی رو گرفته بود ولی الان بعد از ۶سال عاشق حلقمم خیلی نااااازه ممنون که خاطره منم خوندین دوستتون دارم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#آرامش -پناه,بابا رو ببین,به اخماش توجه نکن,فقط ببینش و رفع دلتنگی کن. قصد داشت من رو نابود کنه؟
سری تکون داد و خیلی آروم دستی به لبش کشید و سعی کرد لبخندش رو کنترل کنه که حضور رییس باعث شد هر سه تامون آماده باش قرار بگیریم. حتی با تیپ اسپرت هم ذره ای از جذابیتش کاسته نمیشد. جگوار در هر شرایطی جگوار بود! نگاهی به ما کرد و من با لبخند گفتم: -بریم رییس؟ کلافه دستی به موهاش کشید و گفت: -یکم صبر کنید. قراره یکی بهمون اضافه بشه. گیج نگاهش کردم اما خب هیچکس حق سوال پرسیدن از جگوار رو نداشت. بنابراین خودم رو به اون سایه نزدیک کردم,فشاری به بازوش دادم و گفتم: -باز از تیم خزت یکی قراره بیاد؟ سر بلند کرد و نگاه تمسخر آمیزی حواله ام کرد که با غیظ گفتم: -ببین چی میگم من دیوونم,میزنم یه بلایی سرت میارم که تا آخر عمرت سایه بودن که هیچ. حتی قدرت چیز کردن رو ازت بگیرم پس مثل آدم دهن باز کن بگو کی قراره بیاد. لبخندش مثل یک فحش ناموسی بود و اگه میشد میخواستم سرم از تنش جدا کنم. -جدا؟پس شاید بتونی فکری برای یبوستم بکنی؟ ببینم,داشت منو مسخره میکرد؟ دهن باز کرده تا جد و آبادش رو از یبوست خارج کنم که صدای "سلام رفقا" آشنایی باعث شد به عقب برگردم ولی با دیدن دو فردی که مقابلم ایستاده بودن,متحیر باقی موندم. کاوه مثل این ای جی احمق بی تفاوت بود اما آرامش لبخند زیبایی زد,کت چرم مشکی جلو بازش رو تکونی داد و گفت: -بابت تاخیر معذرت میخوام. تا پرستار پناه بیاد. مجبور شدم بمونم. تیپ اسپرت مشکیش بی نهایت جذاب ترش کرده بود. مثل یک زن قهرمان قدم بر میداشت,نزدیک رییس قرار گرفت و با احترام گفت: -عذر تقصیر رییس. قضیه چی بود؟ رییس کلافه نگاهش کرد و با لحن عاصی ای گفت: -اینم همکار جدیدمون. بی اختیار خنده ام گرفت. چفت هم ایستاده و با نگاه خاصی بهم خیره بودن...لعنتی خودش بود!!! این دختر‌این زن قدرتمند و جدی و مادر فداکار لایق ملکه بودن قصر جگوار بود. زنی که,ملکه شاه نشین بود!! **آرامش -حرص نخور, نگاهم نکرد و با دقت رانندگی میکرد که با خوشحالی گفتم: -وای یه ذوقی دارم که نگو. اولین باره دوتایی میریم یه کار خفن انجام بدیم. دنده رو جابجا کرد و غرید: -فقط دهنتو ببند آرامش. مستانه قهقه زدم و گفتم: -بابا چرا سختش میکنی؟خودتم میدونی که حضور من نیاز بود. وقتی خرخر کرد,سکوت کردم. چند روز پیش متوجه شده بودم که همایون یک رفتار های مشکوکی داره. پیگیر شدم و متوجه شدم یک سری مدارک خیلی سری و محرمانه رو امروز قراره به دست کسی برسونه. اطلاعات دقیقی نداشتیم,نمی دونستیم اون اطلاعات کجاست و به دست کی قراره برسه اما هر چی بود اونقدر مهم بود که همایون و داریوس شخصا برای انجام این کار رفته بودن. کاوه دیشب ردیابی در گوشی داریوس به جا گذاشته بود و توسط اون ردیاب سعی می کردیم به اون ها برسیم. دقیقا یک خیابون از ما بالاتر بودن و ما از طریق جی پی اس دنبالشون بودیم. من و حامی در ماشین حامی و اون چهار نفر,‌در پشت سرمون با فاصله مشخصی حرکت میکردن. شیطنتم گل کرده و با شرارت گفتم: _خیلی سکوته,میدونی به چی فکر می کنم؟ سکوت,پاسخم شد که من به در ماشین تکیه دادم و سمتش چرخیدم و گفتم: -خب به این فکر می کنم داخل ماشین ميشه چه فانتزی هایی پیاده کرد! سفت شدن عضلاتش رو دیدم و با تغییر گفت: -خیلی بد تنت میخواره آرامش‌. نخودی خندیدم و تایید کردم: -خیلی بد. دست روی لبم کشیدم و با طنازی گفتم: .... همون طور که با یک دستش رانندگی می کرد گفت: -خب,فانتزی میخوای نه؟ کشیدگی هر لحظه بیشتر می شد و من واقعا داشتم غرق می شدم. لب هام رو بین دندونم کشیدم و با نفس بلندی گفتم: -آره. سمتم متمایل شد‌وحشیانه دستش دراز شد بین مشتش گرفت و سمت خودش کشید. به تندی سمتش کشیده شدم و وقتی نزدیکش قرار گرفتم,حسگر های رون هام فعال شد و من رو آنچنان لذت و قلقلک در بر گرفت که با خنده و لذت,پیچ و تاب خوردم و گفتم: -حامی..حامی تمومش کن. تموم تنم به قلقلک افتاده بود و با خنده و نیاز گفتم: -حااامی باشه,فقط تمومش کن. ویبره تند تر شد و فشار و کشیدگی که به بالاتنه ام وارد میشد‌جنون انگیز شد. تند دست دراز کرده و خواستم از روی شلوار حسگر های لعنتی رو از پام جدا کنم که پای راستم رو بلند کرد و روی داشبور گذاشت و من با عجز و نیاز ای کردم که با بر آشفتگی گفت: -که ذهن من رو بهم میریزی آره؟ دست هام رو روی دستش گذاشتم و با خنده و التماس گفتم: -باشه ببخشید,تورو خدا تمومش کن. که خشمگینانه گفت: -هیسسس,ناله نمیکنی. ناله نمیکی آرامش‌. سریع دست روی دهنم گذاشته و تند تند سری تکون دادم. ادامه دارد ... ❤️❤️
.
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
⏰کمتر از دوازده دقیقه ___ خواهرا چله زیارت عاشورا رو فراموش نکنید چله زیارت عاشورا، دوستان من آخر شب انتخاب کردم چون این موقع همه خونه هستن و معمولا دیگه کارای روزمرشون تموم شده هر روز هم صوتی با صدای زیبای آقای فانی و هم تصویری براتون میفرستم با هر کدوم که راحتترین ادامه بدین التماس دعا🤲🏻 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
💚✨زیارت عاشورا✨💚 🌺«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَاَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ * سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ