ملکـــــــღــــه
#یاشاییش دو روز دیگه هم پول رهن خونه رو ازش دریغ میکنند، فقط دلم برای پریسا میسوزه قرار نبود اینجو
#یاشاییش
این دیگه مثل حرفها و رفتارای قبلش نبود که سکوت کنم عصبانی گفتم: من پرت و پلا میگم یا تو میفهمی داری چی میگی!! حمید عصبانی تر گفت:آره میفهمم مگه من خرم!!
با بغض گفتم:حمید از این حرفت نمیگذرم اون شب مهدی اومده بود خونمون دیدن پریسا نمیخواستم سرو صدا بشه الهه تو آشپزخونه مشغول درست کردن غذا بود رفتم پیشش الهه نگاهی به مادرم که داشت سبزی پاک میکرد کرد و آروم گفت: گفتی به حمید آقا؛ لبخند تلخی زدمو گفتم: بریم خونه میگم همون موقع حمید از تو هال گفت:پروانه من تو ماشینم بیا بریم، الهه گفت: عههه کجا شام درست مردم الان کاظمم میاد گفتم: نه بریم حمید هم جایی کار داره الهه گفت: مواظب خودت باش نگاهی به مادرم کردم از بعد از دزدی طلاها و کاری که برادرام کرده بودند افسرده شده بود و تو خودش بود دیگه اصلا کاری به هیچکس و هیچ چیز نداشت آهی کشیدمو خداحافظی کردم
حمید تو ماشین نشسته بود تا سوار شدم جوری حرکت کرد که ترسیدم گفتم:داری چیکار میکنی!! گفت:روزگاری برات درست کنم که روی نون کنی سگ بو نکنه گفتم: مگه چیکار کردم این عوض خوشحال شدنت حمید ما داریم بچه دار میشیم بخاطر خدا بخاطر این بچه دست بردار از این رفتارات فریاد زد خفه شو؛ بچه دار میشیم!! چطوری داریم بچه دار میشیم!!من خر رو بگو مادرم هر چی گفت:این زن برات زن بشو نیست به حرفش گوش نکردم حرفهاش داشت دیوونه ام میکرد اما چون پشت فرمون بود و میترسیدم تصادف کنه حرفی نزدم اشکام جاری شده بود؛
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
سلام یاس خانم عزیز
خانمی که گفتن دخترشون ۶سالشون خارش بالای واژن داره
خواهر عزیز،لباسهای الان اکثرا پلاستیکی هستند،براش لباس زیر و شلوار نخی و پنبه ای تهیه کنید،اگه مشکلی ندارید دامن بدون شورت و شلوار بپوشه،دستشویی که میره با آب نمک بشوره و حتما خشک کنه،لباس زیرش هم با صابون رختشویی یا صابون پیچ های قدیمی بشورید و با آفتاب یا اطوی داغ خشک کنید
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
🔴 دلایل حرام بودن #غیبت کردن
🔰 غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. خداوند متعال میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیبتِ همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و رحیم است.»*۱
🔆 رسول خدا نیز فرموده است: «از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید، زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگتر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد ولی غیبتکننده آمرزیده نمیشود مگر اینکه غیبتشونده از او راضی شود.»۲
📖 همچنین در روایتی دیگر میفرماید: «همانا بدگویی و غیبت بر هر مسلمانی حرام است و بدگویی کردن، کردار شایستهٔ انسان را نابود میکند همانگونه که آتش، هیزم را نابود میکند.»۳
📚 ۱. آیهٔ ۱۲ سورهٔ حجرات
۲. ارشاد القلوب، ص ۱۰۷
۳. مکاسب شیخ انصاری، ص ۴۰
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#یاشاییش این دیگه مثل حرفها و رفتارای قبلش نبود که سکوت کنم عصبانی گفتم: من پرت و پلا میگم یا تو م
#یاشاییش
اما حمید دست بردار نبود یه دفعه گفت: شب عروسی چرا نمیذاشتی بهت دست بزنم هان!!چه نقشه ای تو سرت بود!!
با گریه گفتم: از خدا بترس خوبه خودت همه چیز رو میدونی محکم زد تو دهنمو گفت: اسم خدا رو نیار دیوونه شده بود و حال طبیعی نداشت نمیتونستم باهاش برم تو خونه
تا رسید در خونه و نگه داشت از ماشین پیاده شدمو دویدم سمت در خونه ی پدرش و در زدم حمید از ماشین پیاده شد و اومد سمتم و گفت:بی ابرو میخوای جار چی رو بزنی و شروع که به زدنم پدرش در خونه رو باز کرد و منو از زیر دست حمید کشید بیرون و حمید رو حل داد و گفت:چه خبرته هار شدی!! با گریه گفتم: بابا تو رو خدا نجاتم بده حمید اومد سمت من پدرش گرفتشو هلش داد تو خونه، رفتیم داخل اشکم بند نمیومد مادرش یه گوشه نشسته بود و با تمسخر منو نگاه میکرد؛پدر حمید تا فهمید چی شد و حمید چی گفته:جوری زد تو دهن حمید که سرش چرخید و بهش گفت:بی غیرت تو مرد نیستی یه بار دیگه بشنوم به زنت از اینحرفا بزنی اسمتو از شناسنامه ام در میارم مادرش گفت: حتما حمید یه چیزی میدونه پدرش فریاد زد لجن بگیر دهنتو.
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تقویم نجومی اسلامی
👈 یکشنبه 👈16 دی / جدی 1403
👈4 رجب 1446👈5 ژانویه 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید وسیله سواری.
✅داد و ستد و تجارت.
✅صلح دادن بین افراد.
✅خواستگاری عقد و عروسی.
✅و خرید کردن خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب و همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد مبارک و صالح است.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج حوت است و امور زیر خوب است:
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️آغاز امور آموزشی و تعلیمی.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️دعوت گرفتن از افراد.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و دیدار بزرگان خوب است.
🔵مناسب نوشتن و بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قران شود.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث درد در سر می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب دوشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 5 سوره مبارکه "مائده " است.
الیوم احل لکم الطیبات...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و یا به شکلی خوشحال شود. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
مرغ شب آمد و در لانه ی تاریک
خزید
نغمه اش را به دلم هدیه کند بال نسیم
آه ،
بگذار که داغ دل من تازه شود
روح را نغمه ی همدرد فتوحی ست عظیم
#مهدی_اخوان_ثالث
شبتون به مهر
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#رسوایی پس غیرتی شدی؟ تازه یادت اومد غیرت داری؟ گوش کن داداش با غیرتم میدونی الان من زن کیم؟ زن
#رسوایی
نمی تونه حسی نداشته باشه و فقط واسه این که عقدشو خالی کنه تو رو پیشش نگه
داره !
بازی بی رحمانه ای با قلبم شروع کرده بودم و زبانم یکه تازی می کرد در برابر قلبی که
مدام سعی داشت عمرانی که گاه گاه خوب بود را در یادم پر رنگ تر کند تا آن دیو سه
سری که حرف هایم از او می ساخت، پوچ شود.
-دقیقا همین بود داداش، عمران قلبش پره عقده و کینه ست جایی برای دوست داشتن
تو وجودش نیست نگاهم به پارکت ها بود و نمی دانستم حرف هایم تا چه حد مرد کناری ام را آزار می
داد .
این روزها تلخی و گسی حرف های مانده روی دلم نه تنها خودم را که بلکه کام اطرافیانم
را نیز تلخ کرده بود .
آن شب به لطف بهزاد خواب به چشمانم نیامد و بهنامی که مسکن خورده بود با تمام
مقاومت هایش بالاخره هنگام اذان چشم هایش پیروز شد و به خواب رفت .
**
کلافه پا به کانتر کوبیدم و لیوان را رویش رها کردم .
بهم ریختگی خانه از یک سو و کم خوابی و گرسنگی از سوی دیگر حسابی زیر دیگ
اعصابم را داغ کرده بود که مدام غلغل می کرد و می جوشید و زورم جز واسه خانه به
چیزی نمی رسید .
بهنام از ساعت هشت و نیم برای انجام کارهای کارگاه رفته بود.
راه اندازی کارگاه جدید در شهر بزرگی چون تهران سختی های خودش را داشت که
حتی در مغزم خطور هم نمی کرد .
بهنام صبح هنگام رفتن تاکید کرده بود استراحت کنم و قول داده بود خودش جواب
بهزاد و همه کسانی که گردن کشی می کردند را می دهد و دیگر نیاز نبود تا من خودم
را آزار دهم اما خب ممکن نبود همه ی این ها بر سر زندگی من بود و دور ماندن و
سکوت کردن خودم به هیچ عنوان جایز نبود دست به کانتر پاکت شیر کاکائو را سر کشیدم و بی اهمیت به قار و قور شکمم، با سری
سنگین شده به سوی اتاق رفتم. حمام رفتن و تمیز کردن خانه و حتی غذا خوردن همه
بعد از خوابم انجام می دادم .
خوابی که بنای یک ساعت برایش گذاشته بودم اما بیشتر طول کشید و وقتی چشم باز
کردم تمام تنم عرق کرده بود و این بار با حالی آشفته تر راهی حمام شدم .
بهنام آمده بود و بی آن که ببینم در چه حالی است صدایش کردم و خبر دادم که به
حمام می روم .
حمامی که حسابی به آن نیاز داشتم و تمام تنم را جلا داد و بوی الکل و بیمارستان را از
تنم زدود .
🌼🌼🌼🌼🌼🌼