eitaa logo
ملاردی ها
79 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
17.8هزار ویدیو
198 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha https://eitaa.com/karizno
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد... صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» نویسنده نامعلوم... ولی خوندنیِ..
🌎رهبر انقلاب: دعوت بعثت همچنان ادامه دارد. رشد و پیشرفت دنیا و سعادت آخرت در گرو اجابت به این دعوت است. ▪️مصیبت مصیبت بشریت است و نشان می‌دهد نظم کنونی جهانی نظم باطلی است و این قابل دوام نیست.۱۴۰۲/۱۱/۱۹ @akh_moq_is
ملاردی ها
🔴🔴🔴 وقتی نروی سر کار 😂😂😂 😂😂😂 😂😂😂
😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه عالم به تسبیح و تحمید پروردگاری مشغول است؛ که آسمان ها و زمین را به تسخیر تو در آورده ! تو به چه مشغولی ؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اعتراف شاه به قتل عام مخالفین سیاسی از طریق اعدام کشته شدن ۵۸۱ نفر از مخالفین سیاسی در چهار سال و وجود ۱۰۰ هزار زندانی! ببینید چیجوری خبرنگار آمریکایی داره بازجوییش میکنه! و میخواد علیه ایران پرونده حقوق بشری باز کنه! نوکر آمریکا بوده و اینجوری میزدن تو سرش ها!
هدایت شده از باهم
| دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۱۱/۱۹ 🔹️در خجسته عید مبعث حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص)، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم، اجابت دعوت و بعثت نبوی را باعث رشد و سعادت دنیوی و اخروی خواندند و با اشاره به حادثه تلخ غزه و ادامه جنایت‌های رژیم صهیونیستی گفتند: مصیبت غزه، مصیبت بشریت است و نشان می‌دهد نظم کنونی جهانی کاملاً باطل و غیرقابل دوام است و از بین خواهد رفت. 🔹️رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تبریک عید مبعث به ملت ایران و همه مسلمانان، بعثت را مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین حادثه تاریخ بشریت خواندند و گفتند: با بعثت پیامبر اعظم، نسخه کامل و نهایی و همیشگی سعادت دنیوی و اُخروی بشر ارائه شد... 🔹️ایشان سربرآوردن بعثت در محیط ظلمانی و سراسر کجی و انحراف جاهلیت و آشکار شدن نشانه‌های انحراف و سقوط در همه تمدن‌های بزرگ آن روز جهان را حادثه‌ای خارق‌العاده برشمردند و افزودند: برنامه بعثت باز کردن راه ارتباط بشر محصور در چارچوب تنگ مادی با عالَم غیب و اولوهیت یعنی ایمان و سپس تزکیه انسان یعنی تعالی و رشد دادن او از طریق رفع نواقص و زدودن زشتی‌ها، بدی‌ها و باطل است... 🔍 از اینجا بخوانید👇 khl.ink/f/55191
8.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰پنج کیلومتر جنازه‼️ ✍هر روز تعداد شهدای فلسطین اعلام می شود و حالا بعد از ۴ماه حدود ۳۰هزارنفر در این روزها به شهادت رسیده اند. البته خیلی از ماها بی حس شده ایم و این عددها برای ما عادی شده است و آن قدری که برای توپ به تیرک خورده بازی ایران و قطر ناراحتیم، برای کشته شدن این انسانهای بی گناه ناراحت نیستیم!! اما انگار برخی از مردم دنیا اولین بار است که صدای جنایت را شنیده اند و غزه را رها نکرده اند. نکند آنها مسیحیانی باشند که قرار است به «مهدی آل الله» بپیوندند و ما شیعیانی باشیم که قرار است از او جدا شویم. خدا به «غفلت» ما رحم کند. پ ن: مردم در بورنموث در انگلستان، در ساحل ۱۱۵۰۰ لباس کودکانه به یاد ۱۱۵۰۰ کودک فلسطینی که توسط اسرائیل در غزه به خاک و خون کشیده شده اند، روی شنهای ساحل کنار هم قرار دادند(طول این لباسها روی ساحل به ۵ کیلومتر رسیده است).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ازدواج شما به کجا رسید ⁉️ 😂😂😂 ╭━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╮ @shaheadaneh ╰━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╯