eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
758 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
پس از ، هم خود را با ارز ملی می‌فروشد 🔹روزنامه نیوایندین اکسپرس: منابع آگاه می‌گویند که ایران می‌خواهد به‌ زودی یک نرخ مبادله و ارزش‌گذاری بین ریال و طلا ایجاد کند که باعث تشویق روی آوردن مشتریان نفت و گاز این کشور به استفاده از ریال یا طلا شود. این تصمیم ایران می‌تواند ضربه دیگری به دلار آمریکا باشد. eitaa.com/fatemiioon_news
🥀 روحانی شیعه، داماد اهل بود 🌹نکته قابل توجه در سیره عملی و زندگی شهید بزرگوار حجت‌الاسلام دارایی، در بحث اهل سنت و تشیع این است که ایشان داماد اهل سنت بودند. 🔻به فضل الهی تیر دشمنان مسلمین، در این خصوص هم به سنگ خورد. eitaa.com/fatemiioon_news
💫معنای چیست؟ ✍«رمضان» در لغت از «» به معنای گرفته شده و به معنای سوزانیدن می باشد. چون در این ماه گناهان انسان بخشیده می شود، به این ماه مبارک رمضان گفته اند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب؛ ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می سوزاند. 📚مفردات الفاظ ص 209 📚بحارالانوار، ج 55، ص 341 eitaa.com/fatemiioon_news
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩 کوچک نشماردن گناه 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: یکی از مشکلات ما این است که گناه‌های خودمان را نمیشناسیم. آن کسی که مثلاً به غیبت کردن؛ دروغ‌گویی؛ ایذاء مردم؛ شهوات گوناگون جنسی و حیف و میل بیت‌المال یا اموال مردم عادت کرده، توجه ندارد که چه گناه بزرگی مرتکب میشود؛ نه این‌که نمیداند؛ یعنی غفلت در انسان یک انس به‌وجود می‌آورد. اول متوجه نیست که گناه کرده؛ وقتی هم متوجه بشود، گناه خودش به نظرش کوچک می‌آید و این خودش یک گناه است. ۱۳۶۶/۰۳/۰۷ 🌙 📥 نسخه قابل چاپ👇 https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=49993
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 🔺 🌹 امروز متعلق است به: 💎 امام حسن مجتبی (علیه السلام) 💎 امام حسین (علیه السلام) eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعاهای بعد از هر نماز در ماه مبارک رمضان eitaa.com/fatemiioon_news
🔅نکات کلیدی زندگی موفق در eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 : امیدواریم خداوند؛ عمر عزیز و بزرگوارمان را، این حکیم فرزانه و بزرگ را طولانی کند، برای همه ما حفظ بفرماید... 🌙 به‌ مناسبت eitaa.com/fatemiioon_news
(علیه السلام) گناهانی که کردی و وقتی یادت می آید، از خدا شرم میکنی؛ خدا آن را حتی از یاد و ذهن فرشته اعمال هم پاک میکند و به نیکی تبدیلش می سازد. eitaa.com/fatemiioon_news
🌹: دیندار آن است که در کشاکش بلا دین‌دار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین... eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1 🌱 تجربۀ‌ نزدیک‌به مــ♡ــرگ!🌱 از کنار درختی گذشتم، اما آب‌ی که ته لیوان بود، را پای درخت (که خاک‌اَش خشکیده بود) نریختم؛... درخت را شنیدم...! ✔️خالقِ آتش، غم، ترس و... خودم بودم!محال است، ♡خداوند برای من‌ی که از خودش هستم، خالق غم، خشم و..‌. باشد! 📺 فصل‌سوم برنامه‌ی جذاب "" ؛ هر روز، شبکه‌ ۴، ساعت ۱۸:۳۰ eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که ندای بین و را سر می دهد چه شیعه باشد چه سنی مزدور دشمن است چه بداند چه نداند eitaa.com/fatemiioon_news
فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. وقتی همه آمدند،گفت: شما به دستور من که یک سرباز کوچک هستم قبݪ از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ولی به امر خدا که هر روز با صدای اذان شما را به مۍ خواند، توجه نمۍ کنید؟! ❬🌹أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌹❭ eitaa.com/fatemiioon_news
روایتی زیبا از فال حافظ به نقل از مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب: روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی. نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم، ذهنم واقعاً مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همین‌طور که صحبت می‌کرد، دقیق نگاهش می‌کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره‌ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سوالی داشتم. گفتم: بفرما. پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد. گفت: ولی من اعتقاد ندارم. پرسیدم: من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی بر می‌آید؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می‌بردم) گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می‌کشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاید، حتماً، چرا که نه؟ گفت: یک فال برایم بگیرید. گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما. مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید. فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی‌خواهم، می‌خواهم ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟ برای لحظه‌ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ، عاشورا! اگر جواب نداد چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چه شد استاد؟ گفتم: هیچ، الان، در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه‌ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه‌ای را باز کردم: زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ‌ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون‌آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین (علیه‌السلام) و وقایع روز و شب یازدهم محرم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟ سالها خود را حافظ پژوه می‌دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم، از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه با من کرد و از حفظ با من همخوانی می‌کرد و گریه می‌کرد. طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید، انگار داشتم روضه می‌خواندم و او هم پای روضه من بود. متوجه شدم عده‌ای دارند ما را تماشا می‌کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم، دستم را گرفت. می‌خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد. معتقد بودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد. گریه امانش نمی‌داد. آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه‌ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. پیشنهاد می‌کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید. eitaa.com/fatemiioon_news
﷽ 🎇 ⏰ ⏰ نمازتان شما را از همسرداری باز ندارد ابراهيم بن عبد الحميد گويد: من و «سُكَيْن نخعى» با هم به حج میرفتيم، او زن را ترک كرده و بوى خوش استعمال نمی کرد، لباس نو نمی پوشيد، از غذاهاى لذيذ نمی خورد، مشغول عبادت شده و در مسجد ساكن شده بود و حتى سر به طرف آسمان بلند نمی كرد. او بعد از مناسک حج وارد مدينه شد و خدمت امام صادق (علیه السلام) رسيد، و در كنارش به نماز ايستاد، بعد از آن گفت قربانت گردم می خواهم از شما مسائلى بپرسم، فرمود: برويد آنها را بنويسيد و براى من بفرستيد. او بازگشت و نامه‏اى نوشت و سؤالات خود را مطرح كرد و نوشت که: قربانت گردم مردى خوف خدا در دلش جاى گرفته و او ترک زن و خوردن غذا را كرده است و توانايى ندارد سرش را به طرف آسمان بلند كند. امام (علیه السلام) در جواب او نوشتند اما درباره زن، خودت می دانى كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چه اندازه با زنان خود آميزش داشت و هرگز آنها را ترک نمی كرد «مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاءِ»، اما در مورد غذاهاى لذيذ بايد بدانى كه رسول خدا گوشت و عسل ميل می كردند. اما اينكه می گوئى خوف بر او وارد شده و توانائى ندارد سرش را به طرف آسمان بلند كند و اين آيات را زياد تلاوت كند: «الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ». ⏰ رجال‏الكشي، ص370 💥《الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ》 (البقره، ۳) ترجمه: ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍی ﭘﻨﻬﺎﻥ‌ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ‌ﻫﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ می ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ می ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﻭﺯی‌ﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺰﻳﻨﻪ می ﻛﻨﻨﺪ. eitaa.com/fatemiioon_news