دیگر کار از هزار و یک سال
یا ابد و یک روز گذشته
باید تو را تا خط ممتد مرگ آسمان
- دوست داشت!(:🐈
بعد چند سال دستخطت رو شد
با همون خودکار صورتی که دوسش داشتی !
همونی که هنوز نگهش داشتم
همونی که فقط مخصوص حرفزدنامون بود
داشتم میخوندم ، خط به خط
رسیدم به یه جمله : [نمیخوام دیوارباشم]
بگم با قلبم چیکارا کرد .. ؟(؛
بیخیال ولی کاش دوباره یه جایی همون حرفا ، و بغلا رو داشته باشیم نه ؟! مثلا از دور همون ببینیم و با ذوق بریم ! نمیدونم ولی یکاری کنیم که قلبا بدونیم طرفمون خوشحال میشه
مثلا همینکه من با همون خودکار صورتی روی برد اسمتو بزرگ نوشتم (:
شما زمانی معنیِ واقعیِ جبرِ جغرافیایی رو متوجه میشید، که سالها منتظرِ وجود آدمی از جنس آرامش تو زندگیتون بودید و الان پیدا شده، اما از هم کیلومترها فاصله دارید =)))
سادهـ لوحِ من ،
مبادا گولِ دوستت دارم هاى
پفكىِ اين آدمها را بخورى !
مبادا با يك دوستت دارمِ سادهـ
بروى براىِ خودت خيالبافى كنى !
مبادا براىِ آيندهـ تان برنامهـ ريزى كنى !
اين آدمها عادتشان است ،
تا حوصلهـ شان سر ميرود ،
يا وقتى تنها ميشوند ،
دوستت دارم را بهـ زبان مى آورند ..
بدونِ هيچ حساب كتابى !
سادهـ لوح جان ،
مبادا گولِ اين آدمها را بخورى
كهـ بعدا اگر من هم بگويم دوستت دارم
ديگر حرفِ مراهم باور نكنى .. !
گفت:
خیلی برام وحشتناکه
گفتم:
چی وحشتناکه ؟!
گفت:
میدونی؟! اگه تو رو پیدا نمیکردم
اگه تو رو نمیدیدم
الان من تو چه حالی بودم؟!
گفتم:
دیوونه ای بخدا
این فکرا چیه میکنی؟!
گفت:
نه جدی!
همیشه از این میترسم
اگه عاشقت نمیشدم چی میشد؟!
صورتمو به سمتش برگردوندم
و آهسته بهش گفتم:
اونوقت خودم عاشقت میشدم ..
[🩹🙂]