از پله های یک ساختمان بلند بالا رفتم
حتی ، فکر برگشت خسته ام می کرد !
تو چطور ..
چطور از این همه
- دوست داشتن برگشتی ؟! (:💔
من اینجوریم که وقتی یکیو خیلی دوست دارم اینقدر زود ازش ناراحت میشم که خودمم باورم نمیشه ، حتی شاید طرف کاری نکنه ولی همین که دیر سین بزنه یا کم محلی کنه ناراحت و عصبی میشم . .
راست میگن وقتی یکیو خیلی دوس داری سر کوچیکترین چیزا هم ازش ناراحت میشی :)'
میدانی آدم اگر حس لامسه را از دست بدهد میمیرد
لامسه تنها حسی است که جانشین ندارد .
دست ها هیچوقت دروغ نمیگویند ؛
آنها را پیوسته زیر نظر بگیر ، تا به کُنه ی فکر انسان ها پی ببری !
تو گویش کوردی یه کلمههست به نام ؛ "چاوڕهشهکهم"
تقریبا معنیش میشه: :
[چشم مشکی قشنگ من]
زیبا نیست ؟ :))
دوست داشتن !
چیزی شبیه به گم شدنه ، توی یه آدم دیگه ..
حالا هرچی کسی رو بیشتر دوست داشته باشی عمیق تر گم میشی ،
یه جایی دیگه نمیدونی برای
خودت داری زندگی می کنی یا برای اون .. :)
+ از کی فهمیدی دوستم داری ؟
اصلا تا کی عاشقم می مونی ؟!
- میگن هیچ کس اولین قطره ی بارون رو ندیده ،
آخرین قطره ی بارون رو هم ..
از بارون اول و آخرش رو هیچ کسی به یاد نداره و ندیده
همه فقط خود بارون رو به یاد میارن .
- این که از کی و کجا عاشقت شدم رو نمی دونم ؛
تا کجا رو نمی دونم ..
من از تو فقط تو رو می دونم !