мαɴαreм
اینکه بشینم چتمو با یکی بخونم و لبخند بزنم برام قفل بود ولی الان چندروزیه لبخندیم:))
من وقتی میگم قفل میکنم روت واقعا قفل میکنم رو چشمات رو تمام حرکاتت که پیرم میکنه صدبار میزنم عقب صدبار مرور میکنم عین دیوونهها با خودم میگم شاید اشکال از چشمای منه اره ؟ اره چشمای من اشتباه دیده اشتباه دیده کنار اونی اشتباه دیده واسش میخندی اشتباه دیده زل زدی تو چشماش((:
نمیدونی چقدر لبخندم عمیق و قشنگ
میشه وقتی اسم و نوتیف تورو بالا این
ماسماسک میبینم(((:
мαɴαreм
خواستم بگم منه آروم میتونم یه دختر شیطون بشم اما بستگی به طرفم داره ! (:
از شیطون بودنم همینقدر بگم که طفلی از الان برای ده روز دیگه استرس داره که جلو جمع شیطنتم گل نکنه و کار دستش ندم((:😂🤝
شاید فقط من دوسش داشتم . شاید اون فکر میکرد که دوسم داره اما در حقیقت نداشت ؛
شاید فقط یه زمانی مال من بود ، شایدم از اول مال من نبود ؛ شاید همش خواب بود ، اصن شاید خیلی وقت بود که رفته بود ولی من خبر نداشتم ! شایدم داشتم فقط نمیخواستم به روی خودم بیارم ، شاید اصلا نبود و من فکر میکردم هست ؛ شاید ، نمیدونم((:
میدونی من ترجیح میدم یکی بهم بگه دیگه نمیخوام باهات حرف بزنم تا اینکه بیمحلی کنه و حرف نزنه ، خودم برم به نظرم انسانی تر هم هست:)🚶🏿♂
هی میرم تو صفحهاش تایپ میکنم
حقیقتو بهش بگم باز دستام یخ میکنه
میترسم که بگم ، با یه لبخند میام بیرون:))
وقتی یهسری حرفارو میخوام بگم
حس میکنم یه سرنگ تو قلبمه و داره
ذره ذره وجودمو میکشه بیرون ،
- تو خیلی قشنگیا ! ولی . . (:💔🚶🏿♂
мαɴαreм
ولی من از واکنشش بعد فهمیدن ماجرا ترس دارم واقعا نگرانم ببینم چیکار میکنه :))😂💔
حالا که ماجرارو فهمیده از واکنشش که هیچی از شنبه هم میترسم از روزی که قراره مرگ من باشه و واقعا جای ترس داره ..🚶🏿♂