نصف شب اومدم تو بالکن و با دیوار حرف میزنم و دستم کبود ، چقدر آدم بیدفاع میشه برای آدمی که دوسش داره و دلش میرنجه ..
الان من تا تایم استراحت بعدی مردم که :)🚶🏿♂
از لذتهای بیپایان میشه به مرتب کردن موهاش و بردنشون پشت گوشاش ،
نشستن جلوش و بستن بند کفشش ،
تکوندن خاک روی لباسش و
درنهایت بوسیدن پیشونیش اشاره کرد ..
درسته زندگی قشنگیهاشو داره
ولی عاشقی کردن یه چیز دیگه است : )
دوست داشتن این نیست که طرفو
بدون اشتباه و اخلاق بد و ضعف ببینی
دوست داشتن وقتیه که تو با تمام بد بودن
و اشتباهاش بپذیریش و بازهم
- دوستش داشته باشی ..(:
روز به روز بیشتر به این نتیجه میرسم
که چقدر -[کاژه]- منی *
میدونی یعنی چی ؟
یعنی پناهگاه ،
یعنی همون وقتی که با هیچکس
جز پناهآوردن به تو نمیتونم آروم شم ..(:
تو به همه گفتی تقصیر من بود که رابطهمون خراب شد ، همهام حقُ به طُ دادن :)
و همھ اینا بخاطر اینھ که من راز نگهدارتر از تو بودم ، وگرنه هم تو میدونی هم من که
کی کم گذاشت و کی کم برداشت'(:
یه روزی که مثل کوالا حلقه شده بودم دورِ بازوهات ، گوشیم رو می ذارم رو تایمر که عکس بگیره ازمون ، بعد واسه اون عکس مینویسم :
ذوق ِ آغوش تو ، پروای گنه بُرد ز یاد ..
و رسالتم رو تموم می کنم(:
هیچ وقت نگفتم لیاقت دوست داشته شدن رو نداری ! همهی آدما چه بد چه خوب باید دوست داشته بشن ، ولی مسئله اینه تو لیاقت اون حجم از دوست داشتن من رو نداشتی ، اون احساسات واقعیترین چیزی بود که دیدی '(: