мαɴαreм
فقط این وسط دلم میخواد به خیلیا بگم ..
ببخشید من عروسک خیمهشببازی شمام ؟
هر وقت خواستین باشم و برین باز برگردین من باشم ؟ متاسفانه اشتباه میکنید اون عروسکی که توی دکور منتظر مینشست چند هفته است که رفته بازیافت :) الان از اون عروسک فقط لباسش مونده برای صاحبش و تمام .. گاهی فکر آخرشو نمیکنیم دیگھ((:
میدونی توی اینروزا که غم زیاد شده دلم میخواد حال خوب کن باشم ! برای رفیقام ، خانوادم ، اطرافیانم ، حداقل یه من اینوسط بتونم یه لبخند کوچولو روی لباشون بیارم .. حالا به هر نحوی :) این ما بین لابلای تمام سختیاش خوشحالم که یکی پیدا شد کنارم باشه و تحت هر شرایطی با همه بداخلاقیام کنار بیاد و حتی با تمام مغایرتش با رفتارش نازمو بکشه و سعی کنه همیشه خوب باشم و بخندم .. و میدونم یروزی این فنچ کوچولورو توی وجودم حل میکنم که همیشه کنارم باشه(:
چشمامو بسته بودم یه بوی آشنا توی فضا پخش شد نگاش کردم یه شیشه عطر جلوم گرفت خندید گفت مال تو :) منی که فکر میکردم به جای اینکه وقتاییکه کنارشم تنم بوی عطرشو بگیره بیستچهاری مچم کنار بینیم میره و به قول مامانم مست میشم 🙂
من همون کوآلا تنبلی هستم که حتی برای مهمونی رفتن میزبان باید بیاد لباسمو تعیین کنه به همین اندازه پاندا طور .. :/😐😂
ساعت دوازده که میشه درد این ماهیچه لعنتی که سمت چپ بدنم نشسته شروع میشه و نمیزاره نفس بکشم حتی بدنم میلرزه:)))🚶🏿♂
یه شب که خیلی حالم بد بود ..
وقتی بخاطر کارش کلی گریه کردم
و نفسم میرفت انقدر بالشتمو بین دندونام گذاشتم ، وقتی که دستم از درد کبود شده بود ، همون موقعی که همه طعنه میزدن من فقط دلتنگ روزای خوبم با اون بودم ! من یه شب نه !! هزار تا از اون شبارو گذروندم :) اون چی ؟ مگه گذاشتم خم به ابروش بیاد ؟ مسلما خودمو تیکهتیکه کردم تا درد نکشه :) ولی تهش اون چیکار کرد ؟ عاشق شد . .
من این وسط نقشم تماشای رابطهای بود که لحظه لحظهاش جونمو میبرد ولی بالاخره بعد اون شبا قوی شدم یاد گرفتم آدمی اگه واقعا دوست داشته باشه کنار تو میمونه نه اینکه احساس ناکافی بودن بهت منتقل کنه ! ((: