وقتی تیکه کلام‌هاش می شه تیکه کلام‌هات ، نوع خندیدنتون شبیه به هم می شه، نوع حرف‌زدنتون ، نوع رفتارتون ، علایق و سلیقه هاتون یکی می‌شه ؛ در واقع دارین وارد یه لول جدیدی فراتر از صمیمیت می شید ، شما دارید باهم یکی می شید و حقیقتاً این یکی از زیباترین چیزاییه که میتونه برای هر دونفر اتفاق بیوفته ..(:

خودش میگفت وقتی گریه میکنی باید دستای خودش اشکاتو پاک کنه و بله این‌چنین'((((((:

یه حرفی که استاد زیستمون همیشه ورد زبونش بود این بود که ، دریچه‌های قلب موقع هیجان دچار اختلال میشن ، مثل هیجان قبل دیدنش که منجر به تپش قلب میشه((:

نگاهم کرد ، نگاهشو دوست داشتم لبخند زد ، لبخندشو دوست داشتم خوشحال شد ، خوشحالیشو دوست داشتم همین قدر ساده دوسش داشتم : )))

قتل با چه روشی دردناک‌تره ؟(:🙂

منی که میتونم پایِ صداش جون بدم((((((:

تا حالا دقت نکرده بودم یا شاید مهم نبود ، هر گوشی 3 تا اسکنر انگشت قبول میکنه:/ تا چند دقیقه قبل که فهمیدم فقط یکیش منم و اون دو تا به نام یکی دیگه ثبت شده:!!!!!!!!!!!

+ اگھ دوسم دارۍ ، خودتو نگیر ازم . . × متوجه نشدم ! + تو کھ میدونۍ چقدر حرف‌زدن برام سختھ چرا انقدر پیکسی وار شیطونی میکنی و اذیت × اوکۍ نمیخوام دیگه نگو .. + گفتم کہ . . × نمیخوام نگو اصلا مهم نیست ! + اعه بزار حرفمو بزنم بچه * اگھ دوسم دارۍ ، خودتو نگیر ازم :) [لبخند تا خودِ قیامت با وهمِ دل‌انگیزِ دل]

دوست دارم برات اون آدمي باشم که وقتي خسته‌ای و فشار روته ، غمگينی يا خوشحالی ، ذوق زده‌ای و دلت دیوونه‌بازی ميخواد ، یا وقتایی که نیاز به هم‌صحبت داری اولین نفر رو من حساب كنی ! ایناس که واسه من ارزش داره . . (:

یکی از قشنگ‌ترین نامه‌هایی که خوندم نامه دکتر علی شریعتی به همسرش ، موقعی که دعوا کرده بودن بود : عزیزِ مهربانِ بداخلاقِ صبورِ تندجوشِ پرحرفِ حرف نشنو ، بدترین بد و خوب‌ترین خوب ، با وی نتوان زیستن ، بی وی نتوان بودن ، یک جور درهم برهم شلوغ پلوغ قروقاطی عزیزی که تورا نمی‌توانم تحمل کنم و بی تو نمیتوانم زندگی کنم ..(:

خب قرار به این بود بعد از ۳ روز بیدار بمونم و درس بخونم ولی انگار قرار نیست هیچوقت بزاره من بخونم و مدام باید حرف بزنم ، پس به این نتیجه میرسم گوشیو یه جا تنظیم کنم و خودم یکساعت بخوابم تا نمردم:))))))))))

ولی دیگه به این نتیجه رسیدم .. تو رگای من بجای خون سر درد جریان داره:)