تا حالا دقت نکرده بودم یا شاید مهم نبود ، هر گوشی 3 تا اسکنر انگشت قبول میکنه:/ تا چند دقیقه قبل که فهمیدم فقط یکیش منم و اون دو تا به نام یکی دیگه ثبت شده:!!!!!!!!!!!

+ اگھ دوسم دارۍ ، خودتو نگیر ازم . . × متوجه نشدم ! + تو کھ میدونۍ چقدر حرف‌زدن برام سختھ چرا انقدر پیکسی وار شیطونی میکنی و اذیت × اوکۍ نمیخوام دیگه نگو .. + گفتم کہ . . × نمیخوام نگو اصلا مهم نیست ! + اعه بزار حرفمو بزنم بچه * اگھ دوسم دارۍ ، خودتو نگیر ازم :) [لبخند تا خودِ قیامت با وهمِ دل‌انگیزِ دل]

دوست دارم برات اون آدمي باشم که وقتي خسته‌ای و فشار روته ، غمگينی يا خوشحالی ، ذوق زده‌ای و دلت دیوونه‌بازی ميخواد ، یا وقتایی که نیاز به هم‌صحبت داری اولین نفر رو من حساب كنی ! ایناس که واسه من ارزش داره . . (:

یکی از قشنگ‌ترین نامه‌هایی که خوندم نامه دکتر علی شریعتی به همسرش ، موقعی که دعوا کرده بودن بود : عزیزِ مهربانِ بداخلاقِ صبورِ تندجوشِ پرحرفِ حرف نشنو ، بدترین بد و خوب‌ترین خوب ، با وی نتوان زیستن ، بی وی نتوان بودن ، یک جور درهم برهم شلوغ پلوغ قروقاطی عزیزی که تورا نمی‌توانم تحمل کنم و بی تو نمیتوانم زندگی کنم ..(:

خب قرار به این بود بعد از ۳ روز بیدار بمونم و درس بخونم ولی انگار قرار نیست هیچوقت بزاره من بخونم و مدام باید حرف بزنم ، پس به این نتیجه میرسم گوشیو یه جا تنظیم کنم و خودم یکساعت بخوابم تا نمردم:))))))))))

ولی دیگه به این نتیجه رسیدم .. تو رگای من بجای خون سر درد جریان داره:)

تو فکر نمیکنی ما همدیگر را جایی دیگر ، دیده باشیم ؟ جایی در میان یک موسیقی؟(:

میدونی من اصلنم تلاش نمیکنم که گریم نگیره :) اصلنم دلم نمیشکنه .. میدونی که!(:

خب خب صدای ما را از سکوی سه شب بی‌خوابی میشنوید ، هعی ..😂🚶🏿‍♂

- میشه لطفا یِ فاتحه بخونید؟(:

اومدن از اون اتاق کوفتی بیرون و با یِ جمله ، که ما تمام تلاشمون کردیم ولی نشد .. پایان دادن به شیطنتنا و خنده‌های فرزند وابسته‌اش ، همه نگاهش کردیم توقع اشک و گریه بود از ما ولی با سن کمش رو کرد به آسمونُ گفت لابد حکمتی داری دیگه !(: و ما از عمق وجودمون سوختیم برای این اعتقاد برای این درد بزرگ که قرار گذاشته تنهایی بگذرونش و حتی منِ همدم همیشگیش نتونم آرومش کنم :) و این باعث درد خودمم بشه ؛)

دیوونگیِ من به همه داره سرایت میکنه:)