﴿اِ؎پیآمبــــَـر۔۔۔𑁍!﴾
بِههَمسرانـــَــت،
دُخترانَتوزنـــــآنمؤمنبِگو:
«چآدرهـــــآ؎»خُودرا۔۔۔
بَرخویشفُروأفگنند.
یــَـــ؏ـــنے:
بٰاآنسَروَصورت،
وَگردنهـــــآیشٰانرابپوشاِنند.
اینڪارمناسبتراست...
تابٰا..«حِجـــــآبو؏ـِــفت۔۔»
شِناختہ شَوند...
پَسمُوردآزارقَرارنگیَرند.
«اللّہ مُتـــــ؏ـــٰال
آمُرزندهومِهربـــــاِنأست.»
#حجاب
#چادرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
خِیلےبہ اینْ جُملہ بادقّت فِڪرڪُنیم:
قَضیـــــہ ﴿فِلسطیـــــنْ۔۔۔𑁍﴾ ؛
ڪِلید رَمز آلـــــودِ فَرج أست۔۔!
«_اِمٰام خٰامِنہ ا؎۔۔𔘓»
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#مقاومت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
سه دقیقه در قیامت قسمت7⃣8⃣ 🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مداف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5767128033181829941.mp3
35.33M
سه دقیقه در قیامت
قسمت8⃣8⃣
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه هشتاد و هشتم
* زیارت قبور علما و مؤمنین
* ماجرای جالب دیدار مرحوم انصاری همدانی با سلمان فارسی
* قبرستان وادیالسلام ملکوت چه حقیقتی است؟
* ارواح مؤمنان و ارواح کفار کجا محشور میشوند
* توضیحات پیرامون منطقه قبرستان وادیالسلام
* گفت و شنود برزخی
* طیالزمان چیست؟
* احوالپرسی اهالی برزخ از اهالی دنیا
* امام بر امام ولایت دارد
* نسبتها در برزخ و قیامت
* آیا بعد از مرگ نسبتهای خانوادگی برقرار است؟
* تفاوت جنس درخواست در دنیا و برزخ
* نسبت اعتباری در برزخ نداریم
* آقازادگیهای بیفایده در برزخ
* در برزخ، در کارهای دیگران سهیم هستیم؟
* افتخار شیعیان در قیامت به چیست؟!
⏰ مدت زمان: ۱:۲۲:۵۹
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#مقاومت
🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
سلام عزیزانم خدا را صد هزار مرتبه شکر
《4》ختم قرآن هدیه شد به مولا جان صاحب عصر و الزمان حضرت مهدی عجل الله
ان شاءالله که این هدیه را از همگی ما قبول کنند و ان شاءالله برای حاجت روایی و عاقبت بخیری همه شرکت کنندگان دعا بفرمایند❤️❤️❤️❤️
از همگی قبول باشه🌹🌹🌹
داروخانه معنوی
#دعا_برای_رفع_نحسی_قمر_در_عقرب #قمر_در_عقرب بطور کلی برای رفع نحسی قمر در عقرب بهتر است در روز شرو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دعا_برای_رفع_نحسی_قمر_در_عقرب
#قمر_در_عقرب
بطور کلی برای رفع نحسی قمر در عقرب بهتر است در روز شروع قمر_در_عقرب
سه《3》 مرتبه ، دعای #حوقله_سبعه را بخواند که اگر در ایام قمر در عقرب مضطر به پیگیری و انجام مهماتی از زندگی اش گردید، نحوست قمر در عقرب را بطور کامل دفع کرده باشد. دعای حوقله سبعه برای دفع نحسی قمر در عقرب این است :
بسم الله الرحمن الرحیم، لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ الاّ بِاللهِ اُفرِّجُ بِها کُلِّ کُربَهِ لا حَولَ و لا قُوَّهِ الاّ بِالله اُحِلُّ بِها کُلِّ عُقدَهِ، لا حَولَ و لا قُوَّهَ الاّ بِالله اَجلو بها کلّ ظلمه، لا حول و لا قُوَّهَ اِلاّ بِالله؛ اَفتَحُ بِها کُلِّ باب، لا حَولَ و لا قُوَّهِ الاّ بالله اَستَعینُ بِها عَلى کُلِّ شِدَّهِ و مُصیبَهِ، لا حَولَ و لا قُوَّهِ الاّ بِالله اَستَعینُ بِها عَلى کُلِّ اَمرِ یَنزُلُ بی، لا حَولَ و لا قُوَّهِ الا بالله اَعتَصِمُ بِها مِن کُلِّ مَحذُور اَحاذِرهُ . اَسئَلُکَ یا رَبِّ اَن تُصَلِّیَ عَلى محمّد و آل محمد و أهلِ بَیتِهِ الطّاهِرین بِخَفیِّ لُطفِکَ یا ذاالجَلالَ و الاِکرام، آمین آمین یا ربّ العالمین.
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه ♨️همه چیز را از خداوند بخواهيد... 🔹روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته
#داستان_کوتاه
✅عنایت خاص حضرت بقیه الله (عج) به ایران
در جنگ جهانی اول که مشکلات مسلمانها بخصوص کشور ایران زیاد شده بود.
مرحوم آیة اللّه میرزا حسین نائینی استاد بسیاری از مراجع تقلید گذشته فرمودند: من خیلی نالیدم و متوسل به امام زمان علیهالسلام شدم و شکایت کردم.
یک روز همینطور که متوسل بودم، بر من مکاشفهای شد و حضرت بقیةالله را زیارت کردم. دیدم حضرت ایستادهاند و دیواری مرتفع در حدود ده بیستمتری و سر به فلک کشیده در آنجا بود.
حضرت با انگشت به من اشاره کردند که نگاه کنم. دیوار به طرز وحشتناکی کج شد، و نیم مورّب شده بود، اما بالای آن حدود پنج شش متری از جای اصلیاش حرکت کرده است. بعد دیدم انگشت امام زمان علیهالسلام بهطرف دیوار است؛ و به من اشاره کردند که نگاه کن!
بعد فرمودند: این دیوار ایران است، کج میشود اما با انگشتمان نگهش داشتهایم، نمیگذاریم خراب شود. اینجا شیعه هستند، خانه ماست، کج میشود اما نمیگذاریم خراب شود.
📚فتوحات ؛ استاد سید علی اکبر صداقت
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
«فِر؏ـُــون »۔۔۔!
أز تَرس سَرنگونے حُڪومَتش؛
نــُـــوزادها را در بَغل مـــــآدر و در شِڪم مـــــآدرشان ڪُشت۔۔!.
أز همٰانے ڪِہ مےتَرسید بہ سَرش آمَد.۔۔!
﴿اودَرخـون پٰاک بےگناهآن غَرق شُد۔۔ꕤ﴾
#طوفان_الاقصى
#فلسطین
#غزه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
بسم الله الرحمن الرحیم✨
با سلام و احترام
ان شاءالله هر روز بخشی از مطالب کتاب نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی در کانال قرار داده میشه ابتدا همه خطبه ها و بعد نامه ها و حکمتها.( البته فقط متن فارسی)
و در ادامه شرح حکمتها و خطبه ها
و...
هر روز بخشی از مطالب گذاشته میشه برای راحتی کار و خواندن سریعتر کتاب نهج البلاغه هست
با امید به اینکه کار بنده حقیر مورد قبول درگاه احدیت قرار بگیرد.
از همه دوستان عزیز التماس دعا دارم
#نهج_البلاغه
لطفا ما رو را همراهی بفرمائید🙏
#اجرکمعندالله 💚✨🌺
📌 فراز ١
✍ #خطبه ١ نهج البلاغه دشتي
🎇🎇🎇🎇🎇#خطبه١🎇🎇🎇🎇🎇
آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش انسان
✔️ عجز انسان از شناخت ذات خدا
🔷 سپاس خداوندی که سخنوران از ستودن او عاجزند،
و حسابگران از شمارش نعمتهای او ناتوان،
و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند،
خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید.
پروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود ندارد، و تعریف کاملی نمی توان یافت
و برای خدا وقتی معین، و سرآمدی مشخص نمی توان تعیین کرد.
مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد....
#نهج_البلاغه
#طوفان_الاقصی
⛅️اللهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج⛅️
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#غم_و_شادی 💫 قسمت (سی وسوم) آثاری که می ماند🍂 #استاد حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مـــــ؏ــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غم و شادی ۳۴.mp3
9.67M
#غم_و_شادی
💫 قسمت
(سی وچهارم)
حمله شیطان ازپشت وجلو🍂
#استاد حاجیه خانم رستمی فر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
•°🌷✨
بهقولحـٰاجحُسینیِڪتا؛
شَباولقَبربہخاطرفِشار؎ڪِہ،
ازگُناهانمونبِھمونمیاد۔۔!
بِہقَدر؎فِشـــــارهَست،
شیر؎ڪِہ دربَچگےخوردیمازگوشو
دَهنمونمیزَنہبیرون ۔۔۔
اونجااگِہ۔۔﴿امـــــامحُسیـــــنﷺ۔۔❋﴾ نَیاد،
و﴿امامزَمانﷻ۔۔۔✿﴾نَیاد،
وَنگنایناازماهَستن۔۔!
أگر«شُھدٰا۔۔۔𔓘»نیان۔۔؛
ووٰاسِطہنَشن۔۔!
بیچـٰارهایم۔۔،بیچـــــآرِه۔۔۔.˼
#تلنگرانه⚡️
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب
نمـــــآز شَب،
بِهترین شآهـــــد اِخلٰاص و صفآ؎ قَلــᰔـــب و دَ؏ـــو؎ صِدق ایمآن
🔅إنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا
(آیہ ⁶سوره زمل)
🔸﴿پيـــــآمبر أڪَرمﷺ ۔۔۔𔘓﴾فَرمود: بهتريـــــن شُمآ ڪَسےأست ڪِہ،
ڪلٰامش نيـــــڪو بٰاشد۔۔،
گرسنگٰان رٰا سير ڪُند۔۔ و
بہ هِنگامے ڪِہ؛
مَردم دَرخٰوابند،
«نمآز شب۔۔❀ »بخوٰاند.
🔸آن حَضرت سہ³ بٰار بہ؛
؏ـَـلے بن أبيطالِب ﷺ فَرمود:
بر تُو باد بہ نمآز شَب. ۔۔
«؏ـَليك بِصلاة الْليل،
؏َــليك بِصلاة الْليل،
؏َــليك بِصلاة الْليل»
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانيم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_پنجاه_و_دوم حاج مهدوی خطاب به اونها گفت:اجازه بدید من برسونمتون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_پنجاه_و_دوم حاج مهدوی خطاب به اونها گفت:اجازه بدید من برسونمتون.
#رمان
#رهایی_از_شب
ف_مقیمی
#قسمت_پنجاه_و_سوم
تماما چشم شدم.! بدون اینکه صدای راننده ی سمج رو بشنوم.وبدون اینکه بترسم از اینکه او دوباره نگاه بیحیای من عصبانیش کند.
او نردیکم آمد.پرسید :هنوز اینجا هستید؟؟ گمان کردم با خانوم بخشی رفتید!!
با من من گفتم:نههه..من مسیرم با اونها یکی نیست!
او پشت گوشش رو خاراند و دوباره به زمین گفت:مگه شما هم محلی نیستید؟؟
خوش بحال زمین!! کاش من زمین بودم و او به بهانه ی حرف زدن با نامحرم، همش به من خیره میشد!
با مکث گفتم: نه..
نگاهی به اطراف انداخت.گفت کسی دنبالتون نیومده؟
چقدر امشب این سوال تلخ تکرار میشد!
گفتم:من کسی رو ندارم.
گفت:خدارو دارید..
تو دلم گفتم خدارو دارم که شما الان در اوج نا امیدی و دلشکستگیم کنارم ایستادی.
گفت:مسیرتون کجاست؟
گفتم : پیروزی
با تعجب نگاهم کرد و دوباره سرش را پایین انداخت.
بعد از کمی مکث رو کرد به یکی ازجوونهایی که همراهش بودند و گفت:رضا جان شما اول خواهرمونو برسون.این از هرچیزی ارجح تر وافضل تره.
رضا جوانی قدبلند و چهارشانه بود که ازنظر ظاهری خیلی شباهت به حاج مهدوی داشت.سریع سوییچ رو از جیبش در آورد و گفت:رو چشمم داداش.پس شما با کی میرید؟ حاج مهدوی گفت.ما چهارتا مردیم یه ماشین میگیریم میریم.
من که انگار قرار نبود خودم نقشی در تصمیم گیری داشته باشم خطاب به آن دو گفتم:نه ممنون.من داشتم ماشین میگرفتم. اصلا نمیخوام کسی رو تو زحمت بندازم.
رضا ساکم رو از رو زمین برداشت و با مهربونی گفت:نه خواهرم. صلاح نیست.این راننده ها رحم و مروت ندارن.کرایه رو اندازه بلیط هواپیما میگیرن.
میخواستم مقاومت بیشتری کنم که حاج مهدوی گفت:تعلل نکنید خانوم.بفرمایید سریعتر تا اذان نشده برسید منزل.
من درحالیکه صدام میلرزید یک قدم نزدیکتر رفتم و با شرمندگی گفتم:من در این سفر فقط به شما زحمت دادم.حلالم کنید.
حاج مهدوی گفت:زحمتی نبود.همش خیرو رحمت بود.در امان خدا..خیر پیش!!
چاره ای نبود.باید از او جدا میشدم.رضا جلوتر از من راه افتاد و در کمال تعجب به سمت ماشین مدل بالایی رفت وسوییچ رو داخل قفل انداخت!!
سوار ماشین شدم و او هم در کمال متانت آدرس دقیق را پرسید وراه افتاد .
در راه از او پرسیدم :ببخشید فضولی میکنم. شما با حاج مهدوی نسبتی دارید؟
او با همان ادب پاسخ داد:
_ایشون اخوی بزرگم هستند.
حدسش زیاد سخت نبود.چون رضا هم زیبایی او را به ارث برده بود.ولی لباسهای رضا شبیه جوانان امروزی بود و رنگ موهایش تیره تر از برادرش بود.
گفتم:خوشبختم ..من فکر نمیکردم ایشون برادری داشته باشند.
رضا جواب داد:عجیبه که نمیدونید. خوب البته ظاهرا شما در محله ی ما زندگی نمی کنید.وگرنه همه خانواده ی ما رو میشناسند
با چرب زبانی گفتم:بله بر منکرش لعنت! طبیعیه! خانواده ی سرشناس ترین امام جماعت اون محل ، باید هم، شناس باشه.
او تشکر کرد و باقی راه، در سکوت گذشت.بخاطر خلوتی خیابانها سریع رسیدیم.از اوتشکر کردم و باکلی اظهار شرمندگی پیاده شدم.او صبر کرد تا من وارد آپارتمان کوچکم بشم و بعد حرکت کند. چه حس خوبی داره کسی نگرانت باشه و نسبت به تو حس مسئولیت داشته باشه.!!
اذان میگفتند.ساکم رو گذاشتم و رفتم وضو گرفتم. ناگهان لبخند مسرت بخشی زدم!! راستی راستی من نماز خون شده بودم!
ادامه دارد....
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی👆👆
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2