eitaa logo
داروخانه معنوی
7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
130 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان ابو راجح و توسلش به امام زمان بسیار زیبا و شنیدنی برای عاشقان خاص شاهنشاه امام حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف یه توسلی به امامت کن «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ ھر ڪس《سوره شعراء》 را برای برآمدن حاجت بخواند حاجتش برآورده گردد چهل《40》 روز؛ هر روز یڪبار بخواند و چنانچه یڪ روز نخواند ختم را از سر بگیرد 📚 مشکل گشای معنوی ۱۴۷ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت اول): #امام_زمان ﷻ 💥آقای حاج میرزا محمد علی گلستانه اصفهانی فرمودند: عموی
(قسمت دوم): ﷻ 💥روز سوم که قافله خواست حرکت کند من راجع به او متحیر ماندم که چطور او را با این حال تنها بگذارم و نزد خدای تعالی مسئول شوم؟ از طرفی چطور اینجا بمانم و از زیارت عرفه که ۲۴ سال برای کسب آن جدیت داشته ام ، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فکر بسیار بنایم بر رفتن شد، لذا هنگام حرکت قافله پیش او رفتم و گفتم: من می روم و دعا می‌کنم خداوند تو را هم شفا مرحمت فرماید. ✨💫✨ این مطلب را که شنید اشکش سرازیر شد و گفت: من یک ساعت دیگر می‌ میرم، صبرکن وقتی از دنیا رفتم خورجین و اسباب و الاغ من مال تو باشد ، فقط مرا با این الاغ به کرمانشاه ببر و از آنجا هم هر طوری که راحت باشد، به کربلا برسان. وقتی این حرف را زد و گریهٔ او را دیدم دلم بحالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانی که گذشت آن زائر یزدی از دنیا رفت. من هم او را بر الاغ بستم و حرکت کردم. وقتی از کاروانسرا بیرون آمدم دیدم از قافله هیچ اثری نیست، جز آنکه گرد و غبار آنها از دور دیده میشد. ✨💫✨ تا یک فرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ می‌بستم ، همینکه مقداری راه می‌رفتم، می‌افتاد و هیچ قرار نمی‌گرفت. با همه اینها به خاطر تنهایی، ترس بر من غلبه کرد. بالاخره دیدم نمی‌توانم او را ببرم، حالم خیلی پریشان شد همان جا ایستادم و به جانب حضرت‌ سیدالشهدا (علیه‌السلام) توجه نمودم و با چشم گریان عرض کردم: آقا من با این زائر شما چه کنم؟ اگر او را در این بیابان رها کنم نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بیاورم، توانایی ندارم. ناگهان دیدم، چهار نفر سوار پیدا شدند... ادامه دارد... 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم در چشمِ ولی ... سکوتی حیرت‌آور در دفاع از اهل‌بیت! ، خط مقدم بصیرت! 🎙برشی از سخنرانی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿مـُــــولٰایَم ،مَهـــــد؎جـــــآنﷻ ...﴾ نــــَـظر ز رٰاه نَگیرم ،مَگرکِہ بـــــآز آیے، دوبـــــآره پنجره‌هـــــآ را۔۔۔ بِہ صُبـــــح بُگشآیے... تمـــــآم شَب بہ هَـــــوا؎ طُلـــــوع تـــُــو خوٰانم، کِہ آفتـــــآب مَنے۔۔۔ آبِرو؎ فَـردایے...◇♧◇ ﷻ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿بـــــآنو۔۔﴾ ڪٰاش اینْ بـــــآطن پٰاڪے کِہ مےگویے.. ظٰاهِـــــرش هَم خُدٰایے بودْ۔۔ ڪٰاش مےدٰانِستے! خُدٰایے ڪِہ دِلَــᰔـــت بٰااوستْ۔۔۔ «حِجـــــآب۔۔𔘓» راچِقَدر دوستْ مےدٰارد.. ومےدٰانم ڪِہ مےدٰانے ... خُدا تُو راچگونہ بیشتَر دوستْ دٰارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2