داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔸 انتقام علوی (علیه السلام) عالم زاهد و محب صادق مرحوم حاج شیخ محمد شفیع محسنی جمی ن
#داستان_کوتاه
کشیش سوار هواپیما شد. سمینارش تازه به پایان رسیده بود و او میرفت تا در سمینار بعدی شرکت کند و دیگران را به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد.
.
هواپیما از زمین برخاست. پاسی گذشت . همه به گفتگو مشغول بودند. کشیش در افکارش غوطهور که در جلسهی بعدی چه بگوید و چگونه بر مردم تأثیر بگذارد. ناگاه ، چراغ بالای سرش روشن شد : «کمربندها را ببندید!» اندکی بعد ، صدایی از بلندگو به گوش رسید : « لطفاً همگی در صندلیهای خود بنشینید . طوفان بزرگی در پیش است.» موجی از نگرانی به دلها راه یافت، امّا همه کوشیدند ظاهر خود را آرام نشان دهند.
.
کمی گذشت...
طوفان شروع شد. صاعقه زد و نعره ی رعد برخاست. کم کم نگرانی از درون دلها به چهرهها راه یافت. بعضی دست به دعا برداشتند. طولی نکشید که هواپیما در طوفانی خروشان بالا و پایین میرفت. گویی هماکنون به زمین برخورد میکند و از هم متلاشی میگردد.
.
کشیش نیز نگران شد. اضطراب به جانش چنگ انداخت. از آن همه مطالب که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند! سعی کرد اضطراب را از خود دور کند امّا سودی نداشت.
نگاهی به دیگران انداخت. همه آشفته بودند و نگران که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد!؟
.
ناگاه نگاهش به دخترکی خردسال افتاد. آرام و بیصدا نشسته بود و کتابش را میخواند. آرامشی زیبا چهرهاش را در خود فرو برده بود.
هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه میکرد، انگار طوفان مشتهای خود را به هواپیما میکوفت. امّا هیچکدام اینها در دخترک تأثیری نداشت. گویی در گهواره نشسته و آرام تکان میخورد و در آن آرامش بیمانند به خواندن کتابش ادامه میداد.
کشیش ابداً نمیتوانست باور کند. او چگونه میتوانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند؟
.
بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد و فرود آمد. مسافران شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا کشیش میخواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند. او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و سپس از آرامش او پرسید و سؤال کرد که چرا هیچ هراسی در دلش نبود زمانی که همه آشفته بودند؟؟
دخترک به سادگی جواب داد: «چون خلبان پدرم بود. او داشت مرا به خانه میبرد . اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند.»
گویی آب سردی بود بر بدن کشیش. سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!
به خدا اعتماد کنیم حتی در سهمگین ترین طوفانها
او خلبان ماهری است!........
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
«لٰا اِله اِلاّ اللّه۔۔♡»
«لٰا اِلٰه اِلاّ اللّه» بِہ ظاهــِـــر ،
مَعنےسٰاده ا؎ دٰارد،
أمّا خِيلے پــُـــرمُحتوٰاست!!!
«لٰا اِله اِلاّ اللّه» يَعنے:
"خُـــᰔــدا يكے¹۔۔
"رٰاه يكے¹۔۔
"فَرمـــــآنده يكے¹۔۔۔
"هَـــــدَف يكے¹۔۔۔
أگر مٰا بِتوٰانيم،
حَقيقت ڪَلمِہ «لٰا اِلٰه اِلاّ اللّه» رٰا؛
دَر زِندگےخُود پيـــــآده ڪُنيم۔۔
قَدم بُزرگے دَر مَسير ،
يـــٰــار؎ ﴿امآم زمآنﷻ۔۔✿﴾ أرواحنٰافِداه و ظُهور آنْ حَضرتْ بـــَــرداشتِہ ایمْ.
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#امام_زمان ﷻ
#تلنگرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه۴۸ 🔹هنگام لشكركشي به شام 🎇🎇🎇#خطبه۴۸🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ضرورت آمادگي رزمي 🌷ستايش خداوند را سزاست، هر ل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه۴۸ 🔹هنگام لشكركشي به شام 🎇🎇🎇#خطبه۴۸🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ضرورت آمادگي رزمي 🌷ستايش خداوند را سزاست، هر ل
خطبه۴۹
صفات خداوندي
🎇🎇🎇#خطبه۴۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇
خداشناسي
🌺ستايش خداوندي را سزاست كه از اسرار نهانها آگاه است، و نشانه هاي آشكاري در سراسر هستي بر وجود او شهادت مي دهند، هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمي گردد، نه چشم كسي كه او را نديده مي تواند انكارش كند، و نه قلبي كه او را شناخت مي تواند مشاهده اش نمايد، در والايي و برتري از همه پيشي گرفته، پس از او برتر چيزي نيست، و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديكتر چيزي نمي تواند باشد. مرتبه بلند او را از پديده هايش دور نساخته، و نزديكي او با پديده ها، او را مساوي چيزي قرار نداده است. عقلها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، اما از معرفت و شناسايي خود باز نداشته است. پس اوست كه همه نشانه هاي هستي بر وجود او گواهي مي دهند و دلهاي منكران را بر اقرار به وجودش واداشته است، خدايي كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#چگونه به خدا شبیه شویم (۴) 🦋🍀راه ارتباط با اهل بیت #استاد حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مـــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه به خدا شبیه شویم ۵.m4a
10.67M
🍃❀ ﷽ ❀🍃
#حدیث
【 امآم ؏َــلےعَلیہ السّلٰام۔۔۔:】
«مَثَل دنیـــــآ مٰانند مـــٰــار أست ڪِہ،
پوستِ آن نــَـــرم۔۔
وَلےدَر دُرونش سَمّےڪُشَنـــــده أست.
«نـــٰــادٰانِ فـَــــریبخُورده۔۔»،
بِہ آن مےگِرایَد وَ
« هوشمَند؏ــٰاقل۔۔۔✤ »،
أز آن دور؎مےگُزینَد»
#سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2