بِخوٰان !
﴿دُ؏ــآ؎فَـــــرج۔۔✿ ﴾رٰا ؛
کِہ صُبح نــَـــزدیک أست۔۔۔
کِہ شــــٰـام خَستهدلٰان۔۔۔
« مـُــــژدۀ سَحر۔۔ 𔘓»دٰارد!
#دعای_فرج #امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
⇦وَقتے چِشم هـــــآیت را بَر حــَـــرٰام مےبَند؎....
⇦وَقتے بٰا آهَنـــــگ «نِجٰابت و وقـــــآر....✤»
أز جـــٰــادّه تَلخ" گنــٰـــاه " ؛
↶پیروزمَنـــــدٰانہ میگُذر؎....↷
⇦وَقتےپٰاکےوُجـــــودَت رٰا ...
أز نگاه هـــــآ؎ چِرکین مےپوشٰانے!
کہ حیٰایَت ،
فَریـــــآد " ﴿لَبیک یٰا مَهـــــد؎ﷻ..𔘓﴾ سَر مےدَهَد...➛
و تُو مےمــــٰـانے و
⇦«حِس زیبـــــآ؎ بَندگے۔۔۔✿»
#حجاب
#چادرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#خانواده_آسمانی ۷۷ #استاد_شجاعی 🔥. جهنمّ، یک سرزمین پر از آتش نیست❗️ گاهی یک مراسم معنوی، یا یک م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5888680546871020568.mp3
12.29M
#خانواده_آسمانی ۷۸
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
♨️ میگویند آرزوهای دراز، انسانها را تباه میکنند!
مگر میشود بدون آرزو زیست؟
اگر آرزوهای دراز نداشته باشیم؛ پس با چه انگیزهای باید برای آینده تلاش کنیم؟
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🌻 مرگ، حمّام روح على بن محمّد (امام هادى) عليهما السلام نزد يكى از اصحاب خود كه بيمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🌻 مرگ، حمّام روح على بن محمّد (امام هادى) عليهما السلام نزد يكى از اصحاب خود كه بيمار
#داستان_کوتاه
🔸 شکایت خدا نزد مردم
امام صادق علیه السلام در حضور مردم فرمود: یعقوب (علیه السلام) نزد پادشاهی رفت و از او درخواست کمک کرد.
پادشاه به او گفت: تو ابراهیمی؟ یعقوب گفت: نه. پادشاه گفت: اسحاق بن ابراهیم هستی؟ یعقوب گفت: نه. پادشاه گفت: پس چه کسی هستی؟ یعقوب گفت: من یعقوب بن اسحاق هستم.
پادشاه گفت: چه مصیبتی به تو رسیده است که در جوانی این اندازه پیر به نظر میرسی؟ یعقوب گفت: اندوه از دست دادن یوسف. پادشاه گفت: ای یعقوب اندوه بزرگی به تو رسیده است.
یعقوب گفت: بیشترین چیزی که به انبیاء میرسد، بلاست. پس هر کس، از جهت ایمان به پیامبران نزدیکتر باشد به نسبت ایمانش به بلا گرفتار میشود. پس پادشاه حاجتش را برآورده کرد.
هنگامی که یعقوب از نزد پادشاه بیرون آمد، جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای یعقوب، پروردگارت به تو سلام میرساند و میگوید، از من به مردم شکایت کردی.
پس یعقوب به سجده افتاد و گفت: پروردگارا، لغزشی بود، آن را ببخش. پس دیگر تکرار نمی شود. سپس جبرئیل گفت: ای یعقوب، سرت را بلند کن. پروردگارت به تو سلام میرساند و میگوید: تو را بخشیدم. پس دیگر دوباره از من به مردم شکایت نکن.
از آن پس هرگز دیده نشد که یعقوب، حتی کلمهای نزد مردم شکایت کند. تا این که فرزندانش، گروگان گیری بنیامین توسط عزیز مصر (حضرت یوسف علیه السلام) را به پدرشان خبر دادند.
در این هنگام یعقوب گفت: «من غم و اندوه خود را تنها به خدا میگویم و از خدا چیزهایی میدانم که شما نمی دانید.» (۱)
--------------------------------
(۱): سوره یوسف: آیه ۸۶
📔 بحار الأنوار، ج۱۲، ص۳۱۱
#حضرت_یعقوب #داستان_بلند
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
مَن هَر وقـــــت کٰارد بہ اُستخوٰانم
مےرسید و َ
⇦مُشـــــکلٰات بَرمَن غَلبہ مےکَرد،
_صَد¹⁰⁰ مرتَبہ "صَلـــــوٰات " تَقدیم⇩⇩⇩
_مـــــٰادر ﴿حَضرت عبٰاسﷺ۔۔﴾
_«حَضرت اُمالْبـَــــنین ۜ۔۔۔𑁍» ؛
مےفِرستٰادَم و حـــــآجَت مےگرفتَم.↷
↶•آیّتﷲسیّدمَحمودشآهرود؎•↷
#سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه۹۱ خطبه اشباح فراز ۲ 🎇🎇🎇#خطبه۹۱🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🍃نقش پديده هاي جوي در زمين و بين زمين و جو فاصله افكن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه۹۱ خطبه اشباح فراز ۲ 🎇🎇🎇#خطبه۹۱🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🍃نقش پديده هاي جوي در زمين و بين زمين و جو فاصله افكن
خطبه۹۲
پس از كشته شدن عثمان
🎇🎇🎇#خطبه۹۲🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🌿علل كناره گيري از خلافت
مرا بگذاريد و ديگري را به دست آريد، زيرا ما به استقبال حوادث و اموري مي رويم كه رنگارنگ و فتنه آميز است، و چهره هاي گوناگون دارد و دلها بر اين بيعت ثابت و عقلها بر اين پيمان استوار نمي ماند، چهره افق حقيقت را (در دوران خلافت سه خليفه) ابرهاي تيره فساد گرفته، و راه مستقيم حق ناشناخته ماند. آگاه باشيد! اگر دعوت شما را بپذيرم بر اساس آنچه كه مي دانم با شما رفتار مي كنم، و به گفتار اين و آن، و سرزنش سرزنش كنندگان گوش فرا نمي دهم، اگر مرا رها كنيد چون يكي از شماها هستم، كه شايد شنواتر، و مطيع تر از شما نسبت به رئيس حكومت باشم، در حالي كه من وزير و مشاورتان باشم بهتر است كه امير و رهبر شما گردم.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
_دَر زَمین قَلــــᰔـب مٰا ،
چون بَذر ؏ـِشقَت کٰاشتَند۔۔۔
تٰا أبد ۔۔
مٰا ؏ٰــاشق و دیوٰانہ رو؎ تُوایم ۔۔
﴿ یَأبن ألْحَسنﷻ...﴾
#امام_زمان ♥️
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
سلام عزیزانم از امروز ثبت نام میکنیم برای ماه رمضان قراره هر روز قرآن را ختم کنیم هر کس مایله که د
دوستان به پیام سنجاق شده توجه کنید
حدود هشتاد نفر دیگه برای کامل شدن ختم حزب قرآنمون باقی مونده
دو لیست ختم قرآن روزانمون کامل شده
داروخانه معنوی
#غم_و_شادی 💫 قسمت (پنجاه وششم ) دوذکر مهم🍂 #استاد حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎
#درخواستی
به نقل از استاد رستمی فر:
برای از بین رفتن #غم
پیامبرﷺمیفرمودند:
بعد از هر نماز واجب دست را بروی سر میگذاشتند و میفرمودند:
بسم الله الذی لا اله الا هو ، عالم الغیب و الشهادة الرحمن الرحیم صل علی محمد وال محمد واذهب عنی الهم والحزن
گنج پیامبر برای از بین رفتن #غم و #حزن
لا حول و لا قوة الا بالله ، لا ملجاء و لا منجا من الله الا الیه
برای موفقیت در سر #امتحان
۷۵ بار یا سلطان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_حاجت
🔴 نمازی برای برآورده شدن هزار حاجت
🔵 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
🌕 هركس در شب سی ام ماه شعبان ⇦دو ركعت نماز ⇩⇩⇩
در هر ركعت سوره
⇦حمد یک《1》 بار و
⇦سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» را ده《10》 بار بخواند.
و بعد از پایان نماز،
⇦صد《100》 بار بر پیامبر اکرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- صلوات بفرستد،
سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برانگیخت، خداوند یک میلیون شهر در بهشت نعیم برای او بالا می برد و اگر همه اهل آسمانها و زمین برای شمارش ثواب او گرد هم آیند، نمی توانند ثواب آن را به شماره درآورند و افزون بر این خداوند هزار حاجت او را برآورده میکند.
📚 اقبال الاعمال ج۲ ص ۷۲۴
🟢 خوشا به احوال کسانی که این نماز را با حاجت فرج امام عصر ارواحنا فداه بخوانند.
#امام_زمان
#ماه_شعبان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 ۹ توصیه فوق العاده برای مهمانانِ ویژه ماه خدا
از مرحوم آیت الله کشمیری
🌟حتما گوش کنید🌟
خیلی عالی و جامع هست
ان شاءالله اگر عامل باشیم این نکات زندگی دنیا و آخرتمون روتغییر میده...
____________
#امام_زمان #ماه_رمضان
#اعمال_منتظران
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_دوم صدای پچ پچ های خفیف و پرتعدادی به گوشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_دوم صدای پچ پچ های خفیف و پرتعدادی به گوشم
✹﷽✹
#رمان
#رهایی_از_شب
ف_مقیمی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_سوم
حاج کمیل آه بلندی کشید و گفت:به هرحال دیگه همه چیز تموم شد.دیگه کسی برای آزار دادن و آسیب زدن به شما وجود نداره.
با تعجب پرسیدم: یعنی اون دوتا رو پلیس گرفت؟
او آهسته پشت دستم رو زد: بله!! ما و پلیس پشت در بودیم وقتی اونها بیرون اومدند.
آه کشیدم.
_چه فایده وقتی متهم اصلی فرار کرد.
حاج کمیل پرسید:کی رو میگید؟ نسیم.؟؟؟
سرم رو به حالت تایید تکون دادم.
او با لبخندی رضایت بخش گفت:نگران نباشید اونم دستگیر شده!
خودم رو از روی بالش با هیجان بالا کشیدم. بازوی چپم درد گرفت.
از ناله ی من حاج کمیل ایستاد و کمکم کرد بنشینم.
پرسیدم:نسیم چطوری دستگیر شد؟!
او صندلیش رو جلوتر آورد و نزدیک صورتم نشست!
گفت:مفصله!
التماس کردم:نه خواهش میکنم برام تعریف کنید.من احتیاج دارم به دونستنش!! اونم کل ماجرا..نسیم میگفت براتون نامه میفرستاده در این مدت! حقیقت داره؟
او سرش رو با تاسف تکون داد:بله حقیقت داره
_پس چرا به من نگفتید؟؟! وااای باورم نمیشه!! این دختر با آتش کینه وحسدش منو نابود کرد.
او کمی مکث کرد و گفت:
در حقیقت خودشو نابود کرد.میدونید یاد یک حدیث از حضرت علی افتادم.که فرمود:
آفرين بر حسادت ! چه عدالت پيشه ست ! پيش ازهمه صاحب خودش را مى كشه.
این خانوم به خیالش شما رو نابود کرد ولی در حقیقت خودش زودتر هلاک شد.
مکثی کردم.
_حاج آقا چجوری منو پیدا کردید؟
او آهی کشید و روی صندلی نشست.
_والله من سرکلاس بودم که شما پیام دادید.براتونم نوشتم آدرس رو ارسال کنید ولی شما ننوشتید.هرچه هم بعد از کلاس تماس گرفتم شما تلفنت خاموش بود.خیلی دلم شور افتاد.ساعت حدودا یک ونیم بود حاج آقا تماس گرفتن پرسیدند از شما خبر دارم یا خیر.پرسیدم چطور؟ ایشون گفتند یکی دوباره براشون نامه انداخته تو حیاط خونه که رقیه سادات امروزبا.. شرمش میشد متن نامه رو کامل توضیح بده.
بدون اینکه محتوای نامه رو کلا شرح بده ادامه
داد:خلاصه اینکه یک آدرس زیرش نوشته بود که اگه باور نمیکنید برید خودتون ببینید. من به حاجی گفتم شما جات امنه مشکلی نداری.ولی راستش یک دفعه اتفاقات رو کنار هم چیدم دلم گواهی خوبی نداد.حاج آقا هم دلش شور میزد.خیلی نگران حال شما شدیم.از اون ور فکر میکردیم شاید این آدرس یک طعمه باشه و اهداف شوم تری برای من وحاجی پشتش باشه. از طرف دیگه هم میدیدیم از شما خبری نیست.تا دو صبر کردم خبری نشد.
از بیم آبرو هم نمیشد بی گدار به آب زد و پلیس رو خبردار کرد.من و حاج آقا مثل اسپند رو آتیش بودیم سادات خانوم.
با بغض گفتم:میترسیدید که من واقعا شما رو فریب داده باشم؟
حاج کمیل بهم اطمینان داد:معلومه که نه!! این چه حرفیه سادات خانوم؟ ما هردومون مطمئن بودیم یکی برای شما تله پهن کرده!و یقین داشتیم یه سر داستان همین خانومه.اگر میگم بیم آبرو بخاطر اینه که مردم دنبال حرفند.من یکیش به چشمهام اعتماد دارم یکی به شما.
آدرس وشماره تلفن آقا کامران رو از قبل داشتم.رفتم سراغش و با چیزهایی که او تعریف کرد دیگه شکم به یقین تبدیل شد.آدرس هم بهش نشون دادم گفت بله آدرس خونه ی اوناست.
دیگه ما زنگ زدیم پلیس و به تاخت خودمونو رسوندیم به آدرس. تو کوچه ی همین خانوم بودیم که برام از یه شماره ی ناشناس پیام اومد که عجله کنید.اگه دیر برسید جون عسل در خطر میفته.بعدش هم چشمم افتاد به یک خونه که یک زن و یک مرد رو ویلچر ازش بیرون اومدن.دقت کردم دیدم بله خودشونند.خدا خیلی لطف کرد بهمون که قبل از اینکه فرار کنند گرفتیمشون.همه چی خدایی بود..
او به فکر رفت و دیگه ادامه نداد.
مهم هم نبود چون حدس باقی ماجرا کار سختی نبود.
پرسیدم:آخه نسیم شماره ی شما رو از کجا داشت؟ از طرفی او تمام مدت با من بود چطوری به دست پدرتون نامه رسونده!؟
او شانه هاش رو بالا انداخت و گفت:کسی که اینقدر حساب شده عمل کرده قطعا کسانی هم اجیر کرده تا این کارها رو انجام بدن براش.از طرفی شماره ی ما روحانیون خیلی راحت به دست اینا میرسه.شاید تو مسجد از کسی گرفته.شایدم یواشکی از گوشی خودتون برداشته.کسی که آدرس خونه ی پدرم و بلد باشه قطعا شماره منم از یک جایی گیر آورده! حالا اینها به زودی مشخص میشه.مهم اینه که این دختر چقدر نفس پلیدی داشته!و برای ضربه زدن به آبروی شما تا کجا پیش رفته!
دوباره آه کشید:وقتی داشتند میبردنش گریه میکرد میگفت من نمیخواستم بلایی سرش بیاد.بخاطر همین هم بهت اسمس دادم ..
سری با تاسف تکون داد:هییی! ! شاید واقعا پشیمون شده بود از کارش ولی خیلی بد کرد خیلی!
ادامه دارد. .
═════ ೋღ🕊ღೋ════
هرگونه کپی و اشتراک گذاری بدون نام نویسنده و درج منبع اشکال شرعی دارد.
آیدی نویسنده👈 @moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
💠حضرت رسول اکرم ﷺ:
🔸بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه :
▪️ نماز شب ،
▪️ تسبیح و تهلیل گفتن ،
▪️استغفار و گریه های نیمه شب ،
▪️ خواندن قرآن تا طلوع فجر ،
▪️متصل نمودن نماز شب به نماز صبح ،
🔸 پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید .
📚 ارشاد القلوب ، ج ۲ ، ص ۱۷
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2