eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
♡┅═════════════﷽══┅┅ ﴿حَضرت محمّـــدﷺو آلِہ𔘓↬﴾ : ◇◇«لصَّـــوْمُ جُـــنَّةٌ مِـــنَ النَّـــار»◇◇ ⇦«سپــَـر آتـــش (جهنّم) أســـت». ↶يَعنے :بـــوٰاسطہ روزه گـــرفتَن ؛ ⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ انســـٰان أز آتـــش جهنّـــم ❍↲دَر أمــٰـان خوٰاهـــد بـــود.➩ ⇦كٰافے(ط-الاسلامیہ) ج⁴ص⁶²‌⇨ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ ﴿آیـّــت اللّٰه تقوٰایے𑁍⇉﴾: أگـــر در غَـــرب یا شَـــرق عـٰــالم بـــٰاشیـــد۔۔۔ ↫و بــَـدتریـــن حــٰـال را دٰاشـــتہ بـٰــاشید، و أز تہ قَلـــب «امـــآم رضـٰــاﷺ𔘓» رٰا ؛ ⇠صـــدٰا بـــزَنیـــد⇩⇩⇩ ⇦بہ سُـــرٰاغتـٰــان مےآیَنـــد و ◇◇گـِــره گـــشٰایے مےکـُــنند..↳❍ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
نامه ۲۹ به مردم بصره 🎇🎇 #نامه۲۹ 🎇🎇🎇 هشدار به مردم بصره شما از پيمان شكستن، و دشمني آشكارا
نامه‌۳۰ به معاويه 🎇🎇 🎇🎇🎇 ✅پند و هشدار به معاويه نسبت به آنچه در اختيار داري از خدا بترس، و در حقوق الهي كه بر تو واجب است انديشه كن، و به شناخت چيزي همت كن كه در ناآگاهي آن معذور نخواهي بود، همانا اطاعت خدا، نشانه هاي آشكار، و راههاي روشن. و راهي ميانه و هميشه گشوده، و پاياني دلپسند دارد كه زيركان به آن راه يابند، و فاسدان از آن به انحراف روند، كسي كه از دين سر باز زند، از حق رويگردان شده، و در وادي حيرت سرگردان خواهد شد، كه خدا نعمت خود را از او گرفته، و بلاهايش را بر او نازل مي كند، معاويه اينك به خود آي، و به خود بپرداز! زيرا خداوند راه و سرانجام امور تو را روشن كرده است. اما تو همچنان به سوي زيانكاري، و جايگاه كفرورزي، حركت مي كني، خواسته هاي دل تو را به بديها كشانده، و در پرتگاه گمراهي قرار داده است، و تو را در هلاكت انداخته، و راههاي نجات را بر روي تو بسته است. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ ﴿علّامِہ‌حَسن‌زٰاده آمُـــلے𑁍‌⇨﴾ «الـٰــهے۔۔۔✿»! ⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چِہ رُســـوٰایے أز ایـــن بیشتَـــر کہ، ⇇گـــدٰا أز گـــدٰایــٰـان، ↫◇گـــدٰایے کـُــند...◇↬ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ هَمیـــــن ألان نـَــزدیک افطٰار، سہ³ صـــــلّوٰات و یک¹ دُ؏ـــٰـا؎ فَرج بخـــــون و تٰا میتـــــونے این پـُــــست رٰا نَشر بِده۔۔۔۔۔ □بَـــــرا؎ ظُـــــهور ، آقـــــᰔـــــآ جــ𑁍ـــآنمون د؏ــــآ کُنیم ..◇◇ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
‍ ‍ ‍ ‍ #رمان #بانوی_پاک_من قسمت_بیست_و_چهارم تا آخرشب،سوار همه وسایل شد ولی من ترن رو که سوار شدم
‍ ‍ ‍ قسمت_بیست_و_پنجم "زهرا" تاوقتی برسیم‌خونه از ذوق عروسک داشتم سکته میکردم.خیلی نرم و بانمک بود.اما وقتی رسیدم خونه،توخلوت شبانه ام کلی پشیمون شدم از اینکه سبک بازی دراوردم و کلی شوق از خودم نشون دادم.باخودم گفتم نکنه عمه و کارن فکر کنن من دختریم که برعکس ظاهرم خیلی سبک و جلفم. کلافه شده بودم و نمیدونستم چیکار کنم.از خدا کلی طلب بخشش کردم و پشیمون شدم.نباید این کارا رو میکردم.خیلی پشیمون بودم و نمیدونستم چجوری جبران کنم. شب با فکرای درهم خوابیدم و نفهمیدم چجوری خوابم برد. صبح روز بعد موقع صبحانه بابام رفتار دیشبم رو بهم تذکر داد و گفت از دختر خانمی مثل تو بعیده این رفتارا منم کلی شرمنده شدم و قسم خوردم دیگه تکرار نشه. امروز کلاس نداشتم و گفتم درس بخونم برای امتحان فردام.امروز قراربود برن سینما و بعدشم برن رستوران شام بخورن اما من گفتم نمیرم و تو خونه میمونم.برای تنبیه کردن خودم باید میموندم توخونه و از فیلم مورد علاقه ام میزدم. شب موقع رفتن مامانم اینا کلی دپرس بودم و ناراحت اما بازم نرفتم. گوشیم زنگ خورد. _جانم آتی. _سلام گلی خوبی؟ _سلام عزیزم توخوبی چه خبرا؟ _ممنون خوبم واسه فردا گفتم من نمیام کار دارم برام حاضری بزن‌ _امتحانو چیکار میکنی؟میان ترمه ها _نمیتونم بیام واقعا کاردارم.بعدا میگم حالا. _باشه عزیزم برات حاضری میزنم. _مرسی خانمی فعلا _خداحافظ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2