امروز جمعه
قضای #نماز_آیات
بعد از هر نماز قضا خواندن دعای فرج(الهی عظم البلا...) برای سلامتی و فرج و مقدر شدن ظهور آقا جانمون حضرت مهدی (روحی لک الفدا) اجباری است🌹🌹🌹
سلام عزیزانم
کسانیکه تمایل دارند در ختم قرآن هفتگیمون شرکت کنند لطف کنید بعد از ساعت ۱۱ در گروه ختم قرآن اسم و فامیل و جزء درخواستیتون را بنویسید
خواهشا زودتر ننویسید حتما ساعت ۱۱ ظهر بنویسید ان شاءالله بعد از اذان مغرب وارد لیست میشه
لینک کانال قرآن داروخانه معنوی
شامل متن قرآن و صوتها و پی دی اف ها ی سوره ها
@manavi_kgoran_1
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
«عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلَا تُرىٰ»؛
⇇بیـــآ کہ جــٰـا؎ تــُـو
در چشـــمِ دوستـــٰان خـــالیـــست!⇉
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#صاحبنا
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#داستان_کرامت
#امام_جعفر_صادق ﷺ
غلام «صفوان بن يحيي» از علاقهمندان امام صادق عليهالسلام بود و همسرش نيز همانند وي به آن حضرت ارادت خاصي داشت. روزي زوجهاش به وي گفت: «اگر مقدور بود به زيارت خانه خدا شتافته و به محضر جعفر بن محمد مشرف مي شديم، زيرا مدت زيادي است كه آن سرور را زيارت نكردهايم.»
شوهرش به وي گفت: «ما چيزي نداريم كه هزينهي راه خود بنماييم.»
زنش به او گفت: «بيا اين لباسها و زيورآلات مرا بفروش، تا بدين وسيله به ديدار آن حضرت بشتابيم.»
شوهرش با فروختن لباس و زيورآلات همسرش، با وي عازم مدينه شد. نزديك بود به ديدار امام عليهالسلام موفق گردند كه آن زن بيمار شده و مرد از او مايوس گرديد. زن در حال احتضار و جان كندن بود، كه همسرش او را به اميد دعاي امام عليهالسلام رها ساخت و عازم حضور آن حضرت گرديد و جريان احتضار همسرش را به اطلاع آن سرور رسانيد! امام ششم فرمودند:
«مثل اينكه خيلي محزون و دلگير هستيد؟»
آن مرد جواب داد: «بلي» .
حضرت فرمودند: «نگران مباش، از خداوند خواستم او را عافيت دهد. هم اكنون به خيمهات برگرد، كنيزت به او شكر مي خوراند و او كاملا سالم است!!»
او با عجله به خيمهاش برگشت و همسرش را سالم يافت و همان طور كه امام عليهالسلام فرموده بود، مشغول خوردن شكر بود، مرد از حال همسرش جويا شد و زن گفت: «من در حال احتضار بودم، عزراييل را ديدم كه از من قبض روح مي كرد، در اين حال مردي با اين كيفيت و خصوصيات وارد شد و از احوال من سوال نمود و سپس به عزراييل گفت: «يا ملك الموت!»
او جواب داد: «لبيك ايها الامام» !
آن مرد بزرگ فرمود: «مگر خداوند شما را مطيع ما نساخته است؟»
جواب داد: «بلي» .
او فرمود: «قبض روح اين زن را تا بيست سال ديگر تاخير بيانداز!!»
عزراييل قبول كرد و من به سلامت برخاستم!!»
شوهر گفت: «او همان امام صادق است كه من هم او را با اين خصوصيت ديدار كردم …»
منبع.کتاب کرامات و مقامات عرفانی امام جعفر صادق علیه السلام
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2