31.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قضا_حوائج_و_وسعت_رزق
#حاجت
#رزق
از مجربات در قضاء حوائج و وسعت رزق صد 《100》مرتبه این تعقیبات است .
بعد از نماز صبح : لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِکُ الْحَقُ الْمُبِینُ
بعد از نماز ظهر : اللَّهُمَ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ َّبَارِکْ وَ سَلَّم
بعد از نماز عصر : أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ کُلِ ذَنْبٍ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
بعد از نماز مغرب : لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌ وَلِیُ اللَّهِ
بعد از نماز عشاء : سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
و هم چنین بعد از نماز صبح
سوره یس
و بعد از نماز ظهر
سوره انا فتحنا ( فتح )
و بعد از نماز عصر
سوره عم یتساء لون ( نباء )
و بعد از نماز مغرب
سوره واقعه
و بعد از نماز عشاء
سوره تبارک را بخواند.
📚 راهنمای گرفتاران
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت پنجم):
💥من مسجد جمکران را میعادگاه عشق نامیده ام، وقتی که به جمکران میرسم، خودم را می شکنم و می افتم روی زمین و خاک را می بوسم. یکبار در مقابل درب شماره ۳ این کار را می کردم، یک آقایی آمد دست مرا گرفت و کشید کنار و گفت: آقا قبول دارید که این خاک کثیف است؟ گفتم: بله. گفت: مگر وقتی به این خاک بوسه می زنی، میکروب این خاک وارد دهانت نمی شود؟ گفتم: همه اینها را قبول دارم، اما به این عشق بوسه میزنم که شاید یکی از دوستداران آقا، -چون خودش را که لیاقت ندارم،- یکی از دوستدارانش از اینجا گذشته باشد و من بر خاک پایش بوسه بزنم.
✨💫✨
خادم مسجد به او گفت: متوجه شدی چه گفت، من هفت سالی است که اینجا هستم، افراد زیادی مثل ایشان، اینطوری روی خاک می افتند و ابراز ادب می کنند، من این آقا را نمی شناسم اما حتما یا مریض بوده و آقا شفایش داده یا فقیر بوده ومشکل مالیش را حل کرده یا نمی دانم، به هر حال از اینجا جواب گرفته، من رفتم و در برگشت دیدم که این آقا کنار درب نشسته و هنوز گریه می کند.
✨💫✨
یک بار قضیه ای شنیدم که کسی چهل شب چهار شنبه به مسجد جمکران رفته بود که آقا را زیارت کند، یک شب آقا را در خواب می بیند که فرموده بودند: "از من چه می خواهی؟" گفته بود: "می خواهم بدانم شما از من چه می خواهید؟" آقا فرموده بودند: "دل! من دلت را می خواهم."
بهرحال این شفای جسمی من بود.👈 اما معجزهٔ بالاتر از شفای جسمیم، شفای #روحی من است. تحول زیادی در من ایجاد شده، تمام نوارهای #موسیقی را به کلی کنار گذاشته ام و دیگر اصلا موسیقی گوش نمی دهم، خیلی مقید هستم که نماز را اول وقت بخوانم و از خواندن دعای فرج لذت خاصی میبرم، همیشه امام زمانم را ناظر بر اعمال خود می بینم و مراقب هستم که گناه نکنم.
📗مجله منتظران شماره ۱۴
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماز
#کلام_نورانی_استاد
🌟یک #سالک_الی_الله باید در نمازش بسیار دقیق باشد، نمازش را باشکوه بخواند. نماز را طوری بخوانید که امام زمان ارواحنا فداه بگوید: آفرین، نماز خوبی خواندی!
🌟از نظر ظاهری هم قرائت نمازتان را نزد دیگران چک کنید تا صحیح باشد.
🌟گاهی صورت ظاهری نمازت را حفظ کردی ولی این نماز اثر نگذاشته! مقرب تو نبوده، نماز که می خوانی می گویی: «قربة الی الله» پس باید اثر بگذارد، بعد از نماز باید فکر کنی به خدا نزدیکتر شدی یا نه؟!
🌟حداقل اثری که نماز باید در روح انسان بگذارد این است که «تَنهَی عَن الفَحشاءِ وَ المُنکَر» انسان را از بدی و گناه حفظ کند.
🌟از در مسجد که بیرون می روی دیگر #دروغ نگویی، به نامحرم نگاه نکنی، آثار #تقوا در تو ایجاد کند.
بعد از هر نماز فکر کنید این نماز چقدر مرا رشد داد؟!؟!
⚜استاد حاج آقا زعفری زاده
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💛
مگو که بی خردم هیچکس نمیخردم
کرامت تو به بالای دست میبرمم
اگر جداکنی از خود مرا کم از صفرم
اگر کنار تو باشم فزون تر از عددم
#استوری
#امام_رضا
@Manavi_2
🔴لطفاتصویر باز شود
طرح میلیونی ختم صلوات
✅ سهم شما ۱۴ صلوات و انتشار
#در_ثواب_انتشار_شریک_باشیم
@Manavi_2
به جـایاینـکه عابـد باشی ، عبد باش!
شیــطان هـم قـریب به ۶۰۰۰ سـال عبادت کرد؛
اما عبـد نـشد!
تـا عـبد نشـوی ، عـبـادت سـودی به حـالـت
ندارد.
عبد بودن یعنی ببین خدایت چه میخواهد،
نه دلت.!
@Manavi_2
🕎خواب شیطانی اجانب برای چادر زنان ایرانی!
✡مارتین ایندیک
مارتین ایندیک، از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه در اظهاراتی آورده: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم، بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد.
✡میشل هوئلیک
میشل نویسنده اسلام ستیز فرانسوی می گوید: جنگ بر ضد اسلام گرایی، با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آن ها میتوان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن ها ی کوتاه فرو بریزیم.
✡جیمز لادن
خبرنگار رادیو ملی آمریکایی طی گزارشی با خوشحالی اعلام کرد: مردم ایران برای آزادی بیشتر فشار آورده اند. اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود، عمومیت یافته و زن ها حجاب را تعدیل می کنند و کت های آنان کوتاه و کوتاه تر می شود.
✡دیوید کیو
دیوید کیو مامور سابق سیا: مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم.
✡کنت دمارانش
کنت دمارانش رئیس سابق جاسوسی فرانسه در اظهاراتی به ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا گفت: شما نمی توانید با یک عقیده به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید. شما باید با هر عقیده ای به وسیله عقیده بجنگید. این بار دشمن ما مذهب(اسلام ناب محمدی) است.
✡بنیامین نتانیاهو
به کمیته اصلاح دولتی آمریکا گفت: آمریکا می تواند با پخش سریال هایی که افراد زیبارویِ جوان را در وضعیت های متنوعی از برهنگی نشان می دهند و زندگی های فریبنده و مادی گرایانه دارند و رابطه های بی قید جنسی برقرار می کنند یک انقلاب را علیه حکومت ایران به راه اندازد. این[سریال ها] واقعا براندازانه هستند. جوانان ایرانی دلشان از لباس های دلپسندی که دراین سریال ها می بینند خواهد خواست. آن ها استخرها و زندگی های پرزرق و برق راخواهند خواست.
✡مستر همفر
جاسوس معروف انگلیسی: زنان مسلمان دارای حجاب محکم هستند و نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله ای شده باید آن ها را از حجاب اسلام خارج کرد. آنگاه مردان و جوانان فریفته می شوند و فساد در کانون خانواده ها رخنه می کند.
✡مقامات آمریکا
یکی از جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود آورده است: ما موفق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گل دار تبدیل کنیم چادر را هم به مانتو و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین تنگ و خیلی کوتاه. اکنون از حجاب برخی زنان مسلمان فقط یک روسری مانده است.
یکی از مقامات بلند پایه آمریکا در ارتباط با پوشش در ایران گفت: هر زن چادری در کوی و برزن ایران، به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا ما برای براندازی این نظام، باید حجاب را سست نماییم.
حجاب پرچم مبارزه با تهاجم فرهنگی است.
🔷خوب است بدانیم که:
🌀در کل جهان تنها 300 ماهواره تلویزیونی فعال است که از این تعداد، رقم بالا و تعجب برانگیز 116 ماهواره، فضای ایران را پوشش می دهند.
🌀شگفت آور اینکه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان که فقط برای ایرانی ها برنامه پخش می کنند به رقم حیرت آور 260 کانال می رسد و عجیب تر اینکه تماما توسط دولت های آمریکا و انگلیس و اسرائیل و آلمان و جدیدا سعودی و ترکیه با هزینه های گزاف تولید و سپس بطور رایگان برای ملت ایران پخش می شود!
🌀نکته جالب توجه اینکه این دولت های یاد شده برای تماشای تلویزیون و فیلم های خود، از هموطنان خودشان پول می گیرند و در صورت عدم پرداخت، حق اشتراک آنان را باطل می کنند ولی با سخاوتمندی تمام، تولیدات خود را مجانی در اختیار ما می گذارند!!
یادمان نرود که پنیر مفت فقط در تله موش پیدا می شود!
🇮🇷امام خامنهای: خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند نمیدانند این را؛ اگر بدانند، بدانند که پشت این کاری که اینها دارند میکنند چه کسانی هستند، قطعاً نمیکنند.من میدانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دیناند، اهل تضرعاند، اهل ماه رمضاناند، اهل گریه و دعا هستند؛ توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن دنبال این قضیه است. اگر بدانند حتماً نمیکنند. به هر حال این مسئله قطعاً حل خواهد شد. امام در اولین هفتههای انقلاب، مسئلهی حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند. جزو کارهای اوائل امام راحل (رضواناللهعلیه) این بود. حالا هم حل خواهد شد انشاءالله.
#چادر_جلوه گر_شکوه _زن_مسلمان
♻️نشر_حداکثری
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر به چیزی که خواستی نرسیدی، حتما گوش کن
#محمد_شجاعی
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫گفتم که گناه من عظیم است، عظیم
⚪️💫در حشر جزای من جحیم است، جحیم
🌸💫ناگاه به گوش جان شنیدم از غیب
⚪️💫نومید مشو "حسن" کریم است، کریم
🌸💫پــیــشـــاپــیــش
⚪️💫میلاد کریم اهل بیت مبارک🎉🎊🎉
@Manavi_2
داروخانه معنوی
بسم_رب_العشق ❤️ #رمان #قسمت_صدوشصت_وشش #جانمــ_مےرود #فاطمه_امیری مراسم با همه سختی ها و خستگی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم_رب_العشق ❤️
#رمان
#قسمت_صدوشصت_وهفت
#جانمــ_مےرود
#فاطمه_امیری
ــ جانم شهاب
ــ مهیا کجایی؟
ــ اومدم باور کن اینبار اومدم.
گوشی را قطع کرد و به طرف در رفت سریع کفش هایش را پا کرد و از پله ها پایین آمد.
در را باز کرد شهاب خیره به در بود با دیدن مهیا لبخندی زد،مهیا سریع سوار شد.
ــ شرمنده دیر شد !
ــ دشمنت شرمنده عزیزمـ
مهیا سرش را به صندلی تکیه داد و تا رسیدن به دانشگاه به مداحی گوش میداد"
با ایستادن ماشین نگاهی صدای شهاب را شنید؛
ــ رسیدیم
مهیا از ماشین پیاده شد.
همه کنجکاو به مهیا و شهاب نگاه می کردند،شهاب به طرف مهیا آمد و دستش را گرفت و به سمت سالن آمفی تئاتر
رفتند
ــ چرا اینجا شهاب؟
ــ بچه ها گفتن اینجا جمع بشیم.
مهیا سری تکان داد،با وارد شدن مهیا و شهاب همه از جایشان بلند شدند
بعد از سلام واحوالپرسی همه مشغول کار شدند ،پگاه و مهیا که مسئولین طراحی پوستر و بنرهارا به عهده داشتند
همانجا بساط خودشان را باز کرده بودند و درحال کار بودند.
مهیا سخت مشغول کار بود و هر از گاهی نگاهی به شهاب می انداخت که جدی مشغول کار بود.
هر وقت که شهاب بالا می رفت تا چیزی را نصب کند او دست از کار می کشید و نگران نگاهش می کرد تا پایین می
آمد.
نگاهی به ساعتش انداخت این ساعت با استاد اکبری کلاس داشت میدانست اگر نرود برایش بد می شود، از جایش
بلند شود
ــ من باید برم کلاس دارم اگه استاد اجازه داد میام ولی بعید میدونم
ــ برو عزیزم ما هستیم انجام میدیم کارارو
مهیا دستی برای بقیه تکان داد و به طرف کلاس رفت
با دیدن شلوغی کلاس نفس راحتی کشید ،روی صندلی نشست که استاد وارد کلاس شد .
همه به احترام استاد سر پا ایستادند
استاد اکبری بعد از اینکه مطمئن شد همه سرکلاس هستند شروع به تدریس کرد.
مهیا با احساس لرزش نگاهی به گوشیش می اندازد با دیدن اسم شهاب پیام را باز می کند!
ــ کجایی خانمی
لبخندی می زد و تند تند برایش تایپ می کند
ــ سرکلاسم آقا
دکمه ارسال را لمس می کند که با صدای استاد اکبری دستانش روی صفحه گوشی خشک شدند.
ــ خانم رضایی الان وقته پیامک بازیه!!
ادامه دارد...
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
بسم_رب_العشق ❤️
#رمان
#قسمت_صدوشصت_ونه
#جانمــ_مےرود
فاطمه_امیری
مهیا با احساس وجود کسی در کنارش سرش را بالا آورد با دیدن شهاب که در کنارش زانو زده بود لبخندی که اصلا
شبیه لبخند نبود بر لبانش نشاند.
شهاب که متوجه ناراحتی همسرش شده بود آرام پرسید:
ــ چی شده مهیا؟؟
ــچیزی نیست شهاب
ــ یعنی چی چیزی نیست؟؟انکارتو باور کنم یا دست و صدای لرزون و چشای سرخت
ــ شهاب چیزی نیست سرم درد میکنه همین
شهاب اخم وحشتناکی میکند از این رفتار مهیا به شدت بیزار بود که چیزی آزارش می داد ولی به او نمی گفت با
همان اخم گفت:
ــ یا همین الان میگی چی شده یا برم سر کلاست بپرسم چی شده
ــ شهاب باو..
ــ باور نمیکنم مهیا،سعی نکن قانعم کنی.میگی سر کلاسم بعد نیم ساعت برمیگردی اونم با چشمای سرخ ،اونوقت
توقع داری باور کنم که چیزی نیست؟؟
یا همین الان میگی یا میرم سرکلاست میدونی که اینکارو میکنم
مهیا که میدانست دیگر هیچ جوره نمی تواند شهاب را قانع کند با صدایی که سعی کرد نلرزد اما موفق نبود گفت:
ــ با استادم بحثم شد
اخم های شهاب بیشتر در هم فرو رفتند
ــ سر چی؟؟
ــ همینطوری بحث الکی
ــ مهیا سر بحث الکی الان چشمات پراز اشکن
ــ شهاب قسمت میدم بیخیال شو
ــ نه اینطور نمیشه، خودم برم بپرسم بهتره
از جایش بلند شد که مهیا دستش را گرفت
ــ شهاب جان من نرو
شهاب لحظه ای در چشمان اشکی همسرش خیره شد و آرام گفت:
ــ میگی با خودم برم؟
ــ میگم میگم!!
شهاب دوباره کنارش زانو می زند و دستانش را در دست می گیرد
ــ بگومهیا،اگه حرفاتو به من نگی به کی میخوای بگی ؟
مهیا که از حرفای استاد اکبری احساس می کرد دلش شکسته بود و نیاز داشت به یک دردودل و در این موقعیت چه
کسی بهتر از همسرش.
ادامه دارد..
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4