eitaa logo
داروخانه معنوی
5.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
115 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه ۱۹۲ (اين خطبه را «قاصعه» يعني تحقير كننده ناميدند كه در آن ارزشهاي جاهلي را كوچك و خوار شمرد و از طولانيترين سخنرانيهاي امام است كه در سال ۴۰ هجري در حاليكه سوار بر اسب بود ايراد فرمود) ✅فرازهای ۱ و ۲ 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ۱_ والايي پروردگار ستايش خداوندي را سزاست كه لباس عزّت و بزرگي پوشيد، و آن دو را براي خود انتخاب، و از ديگر پديده ها باز داشت. آن دو را مرز ميان خود و ديگران قرار داد، و آن دو را براي بزرگي و عظمت خويش برگزيد، و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوي عزّت و بزرگي با خدا به ستيزه برخيزد، از اين رو فرشتگان مقرّب خود را آزمود، و فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود. با آن كه از آنچه در دلهاست، و از اسرار نهان آگاه است، به فرشتگان فرمود. «من بشري را از گل و خاك ميآفرينم، آنگاه كه آفرينش او به اتمام رسيد، و روح در او دميدم، براي او سجده كنيد، فرشتگان همه سجده كردند مگر ابليس» كه حسادت او را فرا گرفت. ۲ _نكوهش تكبر و خودپسندي شيطان شيطان بر آدم عليه السّلام به جهت خلقت او از خاك، فخر فروخت، و با تكيه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شيطان دشمن خدا و پيشواي متعصّبها و سر سلسله متكبّران است، كه اساس عصبيّت را بنا نهاد، و بر لباس كبريايي و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگي را بر تن پوشيد و پوشش تواضع و فروتني را از تن در آورد. آيا نمينگريد كه خدا به خاطر خود بزرگ بيني، او را كوچك ساخت و به جهت بلند پروازي او را پست و خوار گردانيد پس او را در دنيا طرد شده قرار داد و آتش جهنّم را در قيامت برای او مهیّا فرمود. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ خطبه قاصعه ✅فراز ۳ 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 💥آزمايشها درمان تكبّر خداوند اگر اراده ميكرد، آدم عليه السّلام را از نوري كه چشمها را خيره كند، و زيباييش عقلها را مبهوت سازد، و عطر و پاكيزگياش حس بويايي را تسخير كند ميآفريد، كه اگر چنين ميكرد، گردنها در برابر آدم فروتني ميكردند، و آزمايش فرشتگان براي سجده آدم عليه السّلام آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با اموري كه آگاهي ندارند آزمايش ميكند، تا بد و خوب تميز داده شود، و تكبّر و خودپسندي را از آنها بزدايد، و خود بزرگ بيني را از آنان دور كند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوششهاي مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص ميباشد از سالهاي دنيا يا آخرت است، امّا با ساعتي تكبّر همه را نابود كرد، چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگري همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند نه، هرگز خداوند هيچ گاه انساني را براي عملي وارد بهشت نميكند كه براي همان عمل فرشتهاي را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است«»، و بين خدا و خلق، دوستي خاصّي وجود ندارد كه به خاطر آن، حرامي را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه۱۹۲ فراز ۴ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 💥 هشدار از دشمنيهاي شيطان اي بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيماري خود مبتلا سازد، و با نداي خود شما را به حركت در آورد، و با لشكرهاي پياده و سواره خود بر شما بتازد به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكي براي شكار شما بر چلّه كمان گذارده، و تا حد توان كشيده، و از نزديكترين مكان شما را هدف قرار داده است، و خطاب به خدا گفته: «پروردگارا به سبب آن كه مرا دور كردي، دنيا را در چشمهايشان جلوه ميدهم، و همه را گمراه خواهم كرد» امّا تيري در تاريكيها، و سنگي بدون نشانه روي رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندي، و برادران تعصّب و خود خواهي، و سواران مركب جهالت و خود پرستي، او را تصديق كردند. افراد سركش شما تسليم شيطان شدند، و طمع ورزي او را در شما كارگر افتاد، و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد، و حكومت شيطان بر شما استوار شد، و با لشكر خويش به شما يورش برد، و شما را به ذلّت سقوط كشانيد، و شما را به مرز كشتار و خونريزي كشاند، و شما را با فروكردن نيزه در چشمها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد، تا شما را به سوي آتشي بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد. پس شيطان بزرگترين مانع براي دينداري، و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد براي دنياي شماست شيطان از كساني كه دشمن سر سخت شما هستند و براي در هم شكستنشان كمر بستهايد خطرناكتر است. مردم آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد، و ارتباط خود را با او قطع كنيد. به خدا سوگند، شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت، و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عيب گرفت، و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد، و با لشكر پياده راه شما را بست، كه هر كجا شما را بيابند شكار ميكنند، و دست و پاي شما را قطع ميكنند، نه ميتوانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد، و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد. زيرا كمينگاه شيطان ذلّت آور، تنگ و تاريك، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختيهاست، پس شرارههاي تعصّب و كينههاي جاهلي را در قلب خود خاموش سازيد، كه تكبّر و خود پرستي در دل مسلمان از آفتهاي شيطان، غرورها، و كششها و وسوسه هاي اوست. تاج تواضع و فروتني را بر سر نهيد، و تكبر و خود پسندي را زير پا بگذاريد، و حلقههاي زنجير خود بزرگ بيني را از گردن باز كنيد، و تواضع و فروتني را سنگر ميان خود و شيطان و لشكريانش قرار دهيد، زيرا شيطان از هر گروهي لشكريان و ياراني سواره و پياده دارد. و شما همانا قابيل«» نباشيد كه بر برادرش تكبّر كرد، خدا او را برتري نداد، خويشتن را بزرگ ميپنداشت، و حسادت او را به دشمني واداشت، تعصّب آتش كينه در دلش شعلهور كرد، و شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد، و سر انجام پشيمان شد، و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه۱۹۲ خطبه قاصعه ✅فراز ۵ 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 💥پرهيز از تكبّر و اخلاق جاهلي آگاه باشيد در سركشي و ستم زياده روي كرديد، و در زمين در دشمني با خداوند فساد به راه انداختيد، و آشكارا با بندگان خدا به نبرد پرداختيد. خدا را خدا را از تكبّر و خودپسندي، و از تفاخر جاهلي بر حذر باشيد، كه جايگاه بغض و كينه و رشد وسوسه هاي شيطاني است، كه ملّتهاي گذشته، و امّتهاي پيشين را فريب داده است، تا آنجا كه در تاريكيهاي جهالت فرو رفتند، و در پرتگاه هلاكت سقوط كردند، و به آساني به همان جايي كه شيطان ميخواست كشانده شدند. كبر و خود پسندي چيزي است كه قلبهاي متكبّران را همانند كرده تا قرنها به تضاد و خونريزي گذراندند، و سينه ها از كينه ها تنگي گرفت. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۶ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 💥 پرهيز از سران متكبّر و خود پسند آگاه باشيد زنهار زنهار از پيروي و فرمانبرداري سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود مينازند، و خود را بالاتر از آنچه كه هستند ميپندارند، و كارهاي نادرست را به خدا نسبت ميدهند، و نعمتهاي گسترده خدا را انكار ميكنند، تا با خواسته هاي پروردگاري مبارزه كنند، و نعمتهاي او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلي، و ستونهاي فتنه، و شمشيرهاي تفاخر جاهليّت هستند. پس، از خدا پروا كنيد، و با نعمتهاي خدادادي درگير نشويد، و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد، و از فرومايگان اطاعت نكنيد، آنان كه تيرگيشان را با صفاي خود نوشيديد، و بيماريشان را با سلامت خود درهم آميخته ايد، و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد، در حالي كه آنان ريشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شيطان آنها را براي گمراه كردن مردم، مركبهاي رام قرار داد، و از آنان لشكري براي هجوم به مردم ساخت، و براي دزديدن عقلهاي شما آنان را سخنگوي خود برگزيد، كه شما را هدف تيرهاي خويش، و پايمال قدمهاي خود، و دستاويز وسوسه هاي خود گردانيد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۷ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔴ضرورت عبرت از گذشتگان مردم از آنچه كه بر ملّتهاي متكبّر گذشته، از كيفرها و عقوبتها و سختگيريها، و ذلّت و خواري فرود آمده عبرت گيريد، و از قبرها و خاكي كه بر آنچه ره نهادند، و زمينهايي كه با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد، و از آثار زشتي كه كبر و غرور در دلها ميگذارد به خدا پناه ببريد، همانگونه كه از حوادث سخت به او پناه ميبريد اگر خدا تكبّرورزيدن را اجازه ميفرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پيامبران و امامان عليهم السلام اجازه ميداد، در صورتي كه خداي سبحان تكبّر و خودپسندي را نسبت به آنان ناپسند، و تواضع و فروتني را براي آنان پسنديد، كه چهره بر زمين ميگذارند و صورتها بر خاك ميمالند، و در برابر مؤمنان فروتني ميكنند، و خود از قشر مستضعف جامعه ميباشند كه خدا آنها را با گرسنگي آزمود، و به سختي و بلا گرفتارشان كرد، و با ترس و بيم امتحانشان فرمود، و با مشكلات فراوان، خالصشان گردانيد. پس مال و فرزند را دليل خشنودي يا خشم خدا ندانيد، كه نشانه ناآگاهي به موارد آزمايش، و امتحان در بينيازي و قدرت است، زيرا خداوند سبحان فرمود: «آيا گمان ميكنند مال و فرزنداني كه به آنها عطا كرديم، به سرعت نيكيها را براي آنان فراهم ميكنيم نه آنان آگاهي ندارند» 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۸ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌻فلسفه آزمايشها پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با دوستان خود كه در چشم آنها ناتوانند ميآزمايد، وقتي كه موسي بن عمران و برادرش هارون عليهم السّلام بر فرعون وارد شدند، و جامه هاي پشمين بتن، و چوب دستي در دست داشتند، و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد، فرعون گفت: «آيا از اين دو نفر تعجّب نميكنيد كه دوام عزّت و جاودانگي حكومتم را به خواسته هاي خود ربط ميدهند در حالي كه در فقر و بيچارگي به سر ميبرند اگر چنين است چرا دستبندهاي طلا به همراه ندارند» اين سخن را فرعون براي بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسي از پشم گفت، در حالي كه اگر خداي سبحان اراده ميفرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاي گنجها، و معدنهاي جواهرات، و باغات سرسبز را به روي پيامبران ميگشود، و پرندگان آسمان و حيوانات وحشي زمين را همراه آنان به حركت در ميآورد. امّا اگر اين كار را ميكرد، آزمايش از ميان ميرفت، و پاداش و عذاب بي اثر ميشد، و بشارتها و هشدارهاي الهي بيفايده ميبود، و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نميشد، و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمييافتند، و واژه ها، معاني خود را از دست ميداد. در صورتي كه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوي، گرچه با ظاهري ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتي كه دلها و چشمها را پر سازد، هر چند فقر و نداري ظاهري آنان چشم و گوشها را خيره سازد. اگر پيامبران الهي، داراي چنان قدرتي بودند كه مخالفت با آنان امكان نميداشت، و توانايي و عزّتي ميداشتند كه هرگز مغلوب نميشدند، و سلطنت و حكومتي ميداشتند كه همه چشمها به سوي آنان بود، از راههاي دور بار سفر به سوي آنان ميبستند، اعتبار و ارزششان در ميان مردم اندك بود، و متكبّران در برابرشان سر فرود ميآوردند، و تظاهر به ايمان ميكردند، از روي ترس يا علاقه اي كه به مادّيات داشتند. در آن صورت نيّتهاي خالص يافت نميشد، و اهداف غير الهي در ايمانشان راه مييافت، و با انگيزه هاي گوناگون به سوي نيكيها ميشتافتند. امّا خداي سبحان اراده فرمود كه پيروي از پيامبران، و تصديق كتب آسماني، و فروتني در عبادت، و تسليم در برابر فرمان خدا، و اطاعت محض فرمانبرداري، با نيّت خالص تنها براي خدا صورت پذيرد، و اهداف غير خدايي در آن راه نيابد، كه هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۹ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌸 فلسفه حج آيا مشاهده نميكنيد كه همانا خداوند سبحان، انسانهاي پيشين از آدم عليه السّلام تا آيندگان اين جهان را با سنگهايي در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان ميرسانند، و نه نفعي دارند، نه ميبينند، و نه ميشنوند اين سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايداري مردم گردانيد. سپس كعبه را در سنگلاخ ترين مكانها، بي گياهترين زمينها، و كم فاصله ترين درّهها، در ميان كوههاي خشن، سنگريزه هاي فراوان، و چشمه هاي كم آب، و آباديهاي از هم دور قرار داد، كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند. سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد كه به سوي كعبه برگردند، و آن را مركز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها، به سرعت از ميان فلات و دشتهاي دور، و از درون شهرها، روستاها، درّههاي عميق، و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روي آورند، شانه هاي خود را بجنبانند، و گرداگرد كعبه لا اله الا اللّه بر زبان جاري سازند، و در اطراف خانه طواف كنند، و با موهاي آشفته، و بدنهاي پر گرد و غبار در حركت باشند. لباسهاي خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند، و با اصلاح نكردن موهاي سر، قيافه خود را تغيير دهند، كه آزموني بزرگ، و امتحاني سخت، و آزمايشي آشكار است براي پاكسازي و خالص شدن، كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش، و مكانهاي انجام مراسم حج را، در ميان باغها و نهرها، و سرزمينهاي سبز و هموار، و پردرخت و ميوه، مناطقي آباد و داراي خانه ها و كاخهاي بسيار، و آباديهاي به هم پيوسته، در ميان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، داراي مناظري زيبا و پر آب، در وسط باغستاني شادي آفرين، و جادّههاي آباد قرار ميداد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبكتر ميشد. اگر پایه ها و بنيان كعبه، و سنگهايي كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز، و ياقوت سرخ، و داراي نور و روشنايي بود، دلها ديرتر به شك و ترديد ميرسيدند، و تلاش شيطان بر قلبها كمتر اثر ميگذاشت، و وسوسه هاي پنهاني او در مردم كارگر نبود. در صورتي كه خداوند بندگان خود را با انواع سختيها ميآزمايد، و با مشكلات زياد به عبادت ميخواند، و به اقسام گرفتاريها مبتلا ميسازد، تا كبر و خود پسندي را از دلهايشان خارج كند، و به جاي آن فروتني آورد، و درهاي فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد، و وسائل عفو و بخشش را به آساني در اختيارشان گذارد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۱۰ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ۱۰پرهيز از ستمكاري پس، خدا را خدا را از تعجيل در عقوبت، و كيفر سركشي و ستم بر حذر باشيد، و از آينده دردناك ظلم، و سر انجام زشت تكبّر و خود پسندي كه كمين گاه ابليس است، و جايگاه حيله و نيرنگ اوست، بترسيد، حيله و نيرنگي كه با دلهاي انسانها، چون زهر كشنده ميآميزد، و هرگز بياثر نخواهد بود، و كسي از هلاكتش جان سالم نخواهد برد: نه دانشمند به خاطر دانشش، و نه فقير به جهت لباس كهنه اش، در امان ميباشد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۱۱ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 فلسفه عبادات اسلامي خداوند بندگانش را، با نماز و زكات و تلاش در روزه داري، حفظ كرده است، تا اعضا و جوارحشان آرام، و ديدگانشان خاشع، و جان و روانشان فروتن، و دلهايشان متواضع باشد، كبر و خودپسندي از آنان رخت بربندد، چرا كه در سجده، بهترين جاي صورت را به خاك ماليدن، فروتني آورد، و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمين، اظهار كوچكي كردن است. و روزه گرفتن، و چسبيدن شكم به پشت، عامل فروتني است، و پرداخت زكات، براي مصرف شدن ميوه جات زمين و غير آن، در جهت نيازمنديهاي فقرا و مستمندان است. به آثار عبادات بنگريد كه چگونه شاخه هاي درخت تكبّر را در هم ميشكند و از روييدن كبر و خودپرستي جلوگيري ميكند 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۱۲ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔴تعصّب ورزيدن زشت و زيبا من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم، هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت در باره چيزي تعصّب ورزد، جز با دليلي كه با آن ناآگاهان را بفريبد، و يا برهاني آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند، جز شما زيرا در باره چيزي تعصّب ميورزيد كه نه علّتي دارد و نه سببي، ولي شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم عليه السّلام تعصّب ورزيد، و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند»، و سرمايه داران فساد زده امّتها، براي داشتن نعمتهاي فراوان تعصّب ورزيدند و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد»«» پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، براي اخلاق پسنديده، افعال نيكو، و كارهاي خوب تعصّب داشته باشيد، همان افعال و كرداري كه انسانهاي با شخصيّت، و شجاعان خاندان عرب، و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشي ميگرفتند، يعني اخلاق پسنديده، بردباري«» به هنگام خشم فراوان، و كردار و رفتار زيبا و درست، و خصلتهاي نيكو پس تعصّب ورزيد در حمايت كردن از پناهندگان، و همسايگان، وفاداري به عهد و پيمان، اطاعت كردن از نيكيها، سرپيچي از تكبّر و خود پسنديها، تلاش در جود و بخشش، خود داري از ستمكاري، بزرگ شمردن خونريزي، انصاف داشتن با مردم، فروخوردن خشم، پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شوید. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز۱۳ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌿 علل پيروزي و شكست ملّتها از كيفرهايي كه بر اثر كردار بد و كارهاي ناپسند بر امّتهاي پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد، و حالات گذشتگان را در خوبيها و سختيها به ياد آوريد، و بترسيد كه همانند آنها باشيد پس آنگاه كه در زندگي گذشتگان مطالعه و انديشه ميكنيد، عهده دار چيزي باشيد كه عامل عزّت آنان بود، و دشمنان را از سر راهشان برداشت، و سلامت و عافيت زندگي آنان را فراهم كرد، و نعمتهاي فراوان را در اختيارشان گذاشت، و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد، كه از تفرقه و جدايي اجتناب كردند، و بر وحدت و همدلي همّت گماشتند، و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند. و از كارهايي كه پشت آنها را شكست، و قدرت آنها را در هم كوبيد، چون كينه توزي با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد، به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن، و دست از ياري هم كشيدن، بپرهيزيد، و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد، كه چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند، آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود و آيا بيش از همه مردم در سختي و زحمت نبودند و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند فرعونهاي زمان، آنها را به بردگي كشاندند، و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند، و انواع تلخيها را به كامشان ريختند، كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت نه راهي وجود داشت كه سرپيچي كنند، و نه چاره اي كه از خود دفاع نمايند، تا آن كه خداوند، تلاش و استقامت و بردباري در برابر ناملايمات آنها را، در راه دوستي خود، و قدرت تحمّل ناراحتيها را براي ترس از خويش، مشاهده فرمود. آنان را از تنگناهاي بلا و سختيها نجات داد، و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگواري، و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود، و آنها را حاكم و زمامدار و پيشواي انسانها قرار داد، و آن قدر كرامت و بزرگي از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نميپروراندند. پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه: وحدت اجتماعي داشتند، خواسته هاي آنان يكي، قلبهاي آنان يكسان، و دستهاي آنان مدد كار يكديگر، شمشيرها ياري كننده، نگاهها به يك سو دوخته، و اراده ها واحد و همسو بود آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند و رهبر و پيشواي همه دنيا نشدند پس به پايان كار آنها نيز بنگريد در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگي روي آوردند، و مهرباني و دوستي آنان از بين رفت، و سخنها و دلهايشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروهها پيوستند، خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد، و نعمتهاي فراوان شيرين را از آنها گرفت، و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقي ماند. از حالات زندگي فرزندان اسماعيل پيامبر، و فرزندان اسحاق پيامبر، فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد، راستي چقدر حالات ملّتها با هم يكسان، و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است در احوالات آنها روزگاري كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زماني كه پادشاهان كسري و قيصر بر آنان حكومت ميكردند، و آنها را از سرزمينهاي آباد، از كناره هاي دجله و فرات، و از محيطهاي سر سبز و خرّم دور كردند، و به صحراهاي كم گياه، و بي آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمينهايي كه زندگي در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را در مكانهاي نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند،خانه هاشان پست ترين خانه ملّتها، و سرزمين زندگيشان خشكترين بيابانها بود، نه دعوت حقّي وجود داشت كه به آن روي آورند و پناهنده شوند، و نه سايه محبّتي وجود داشت كه در عزّت آن زندگي كنند. حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراكنده، و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود. در بلايي سخت، و در جهالتي فراگير فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بتها را پرستش ميكردند، و قطع رابطه با خويشاوندان، و غارتگريهاي پياپي در ميانشان رواج يافته بود. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز۱۴ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌸رهآورد بعثت پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم حال به نعمتهاي بزرگ الهي كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بر آنان فروريخت بنگريد، كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد. و با دعوتش آنها را به وحدت رساند چگونه نعمتهاي الهي بالهاي كرامت خود را بر آنان گستراند، و جويبارهاي آسايش و رفاه بر ايشان روان ساخت و تمام بركات آيين حق، آنها را در بر گرفت در ميان نعمتها غرق گشتند، و در خرّمي زندگاني شادمان شدند، امور اجتماعي آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزّتي پايدار آرام گرفتند، و به حكومتي پايدار رسيدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند، و سلاطين روي زمين گرديدند، و فرمانرواي كساني شدند كه در گذشته حاكم بودند، و قوانين الهي را بر كساني اجراء ميكردند كه مجريان احكام بودند، و در گذشته كسي قدرت در هم شكستن نيروي آنان را نداشت، و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نميپروراند. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۱۵ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌿علل نكوهش و سقوط كوفيان آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد، و با زنده كردن ارزشهاي جاهليّت، دژ محكم الهي را در هم شكستيد، در حالي كه خداوند بر اين امّت اسلامي بر «وحدت و برادري» منّت گذارده بود، كه در سايه آن زندگي كنند، نعمتي بود كه هيچ ارزشي نميتوان همانند آن تصوّر كرد، زيرا از هر ارزشي گران قدرتر، و از هر كرامتي والاتر بود. بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد، و پس از وحدت و برادري به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد، از اسلام تنها نام آن، و از ايمان جز نشاني را نميشناسيد شعار ميدهيد: آتش آري، ننگ هرگز گويا ميخواهيد اسلام را واژگون، و پرده حرمتش را پاره كنيد و پيماني را كه خدا براي حفظ حرمت مسلمين در زمين، و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد. آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را ياري دهند، و چاره اي جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. مردم از مثلهاي قرآن در باره كساني كه عذاب و كيفر شدند، و روزهاي سخت آنان، و آسيبهاي شديدي كه ديدند آگاهيد، پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد، و به عذر اينكه آگاهي نداريد خود را گرفتار نسازيد، و انتقام خدا را سبك، و خود را از كيفر الهي ايمن مپنداريد، زيرا كه خداي سبحان، مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر براي ترك امر به معروف، و نهي از منكر. پس خدا، بيخردان را براي نافرماني، و خردمندان را براي ترك باز داشتن ديگران از گناه، لعنت كرد. آگاه باشيد شما رشته پيوند با اسلام را قطع، و اجراي حدود الهي را تعطيل، و احكام اسلام را به فراموشي سپرده ايد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز۱۶ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🍃 قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان آگاه باشيد خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار، پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد: با ناكثان پيمان شكن جنگيدم، و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم، و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم، و رهبر خوارج (شيطان ردهه)«» بانگ صاعقهاي قلبش را به تپش آورد و سينهاش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكي از سركشان و ستمگران باقي ماندند، كه اگر خداوند مرا باقي گذارد با حمله ديگري نابودشان خواهم كرد، و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامي پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ فراز ۱۷ خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام عليه السّلام من در خردسالي، بزرگان عرب را به خاك افكندم، و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در خويشاوندي نزديك، در مقام و منزلت ويژه ميدانيد، پيامبر مرا در اتاق خويش مينشاند، در حالي كه كودك بودم مرا در آغوش خود ميگرفت، و در بستر مخصوص خود ميخوابانيد، بدنش را به بدن من ميچسباند، و بوي پاكيزه خود را به من ميبوياند، و گاهي غذايي را لقمه لقمه در دهانم ميگذارد، هرگز دروغي در گفتار من، و اشتباهي در كردارم نيافت. از همان لحظهاي كه پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته (جبرئيل) خود را مأمور تربيت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم كرد تا شب و روز، او را به راههاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند، و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است،«» پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هر روز نشانه تازهاي از اخلاق نيكو را برايم آشكار ميفرمود، و به من فرمان ميداد كه به او اقتداء نمايم. پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم چند ماه از سال را در غار حراء«» ميگذراند، تنها من او را مشاهده ميكردم، و كسي جز من او را نميديد، در آن روزها، در هيچ خانه اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم. من نور وحي و رسالت را ميديدم، و بوي نبوّت را ميبوييدم من هنگامي كه وحي بر پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرود ميآمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم اي رسول خدا، اين ناله كيست گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «علي تو آنچه را من ميشنوم، ميشنوي، و آنچه را كه من ميبينم، ميبيني، جز اينكه تو پيامبر نيستي، بلكه وزير من بوده و به راه خير ميروي» 🌸 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۲ دوفراز آخر خطبه قاصعه 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🍂خيره سري و دشمني سران قريش من با پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «اي محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تو ادّعاي بزرگي كردي، كه هيچيك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه اي ميخواهيم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهي، ميدانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايي، و اگر از انجام آن سرباز زني، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگويي» پس پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود «شما چه ميخواهيد» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد» پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان ميآوريد و به حق شهادت ميدهيد گفتند: آري، پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: من بزودي نشانتان ميدهم آنچه را كه درخواست كرديد، و همانا بهتر از هر كس ميدانم كه شما به خير و نيكي باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسي است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد،«» و كسي است«» كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «اي درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان داري، و ميداني من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آي، و به فرمان خدا در پيش روي من قرار گير» سوگند به پيامبري كه خدا او را به حق مبعوث كرد، درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده، و پيش آمد كه با صداي شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه هاي درختان، جلو آمد و در پيش روي پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ايستاد كه برخي از شاخه هاي بلند خود را بر روي پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و بعضي ديگر را روي من انداخت و من در طرف راست پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ايستاده بودم، وقتي سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آيد، و نصف ديگر در جاي خود بماند» پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمان داد. نيمي از درخت با وضعي شگفت آور و صدايي سخت به پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نزديك شد گويا ميخواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روي كفر و سركشي گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود، و به صورت اول در آيد» پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الا اللّه، اي رسول خدا من نخستين كسي هستم كه به تو ايمان آوردم، و نخستين فردي هستم اقرار ميكنم كه درخت با فرمان خدا براي تصديق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستي انجام داد. امّا سران قريش همگي گفتند: «او ساحري است دروغگو، كه سحري شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است». و خطاب به پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم گفتند: «آيا نبوّت تو را كسي جز امثال علي عليه السّلام باور ميكند» 🌷 الگوهاي كامل ايمان و همانا من از كساني هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشي نميترسند، كساني كه سيماي آنها سيماي صدّيقان، و سخنانشان، سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشني بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهاي خدا و رسولش را زنده ميكنند، نه تكبّر و خود پسندي دارند، و نه بر كسي برتري ميجويند، نه خيانت كارند و نه در زمين فساد ميكنند، قلبهايشان در بهشت، و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۳ فراز ۱ به همام درباره پرهيزكاران 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔸(يكي از ياران پرهيزكار امام (ع) به نام همام گفت: اي اميرمومنان پرهيزكاران را براي من آن چنان توصيف كن گويا آنان را با چشم مي نگرم. امام (ع) در پاسخ او درنگي كرد و فرمود: (اي همام! از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است) اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آنكه امام (ع) تصميم گرفت صفات پرهيزكاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود) 🌷فراز 1 🌺سيماي پرهيزكاران (پس از ستايش پروردگار!) همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالي آفريد كه از اطاعتشان بي نياز، و از نافرماني آنان در امان بود، زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زياني مي رسانند و نه اطاعت مومنان براي او سودي دارد، روزي بندگان را تقسيم، و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد، اما پرهيزكاران! در دنيا داراي فضيلت هاي برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روي، و راه رفتنشان با تواضع و فروتني است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مي پوشانند، و گوشهاي خود را وقف دانش سودمند كرده اند، و در روزگار سختي و گشايش حالشان يكسان است، و اگر نبود مرگي كه خدا بر آنان مقدر فرمود، روح آنان حتي به اندازه برهم زدن چشم، در بدنها قرار نمي گرفت، از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنم، خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. بهشت براي آنان چنان است كه گويي آن را ديده و در نعمتهاي آن بسر مي برند، و جهنم را چنان باور دارند كه گويي آن را ديده و در عذابش گرفتارند دلهاي پرهيزكاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در امان، تنهايشان فربه نبوده، و درخواستهايشان اندك، و عفيف و پاكدامنند. در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند، تجارتي پرسود كه پروردگارشان فراهم فرمود، دنيا مي خواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نكردند، مي خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۳ فراز ۲ به همام درباره پرهيزكاران 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 شب پرهيزكاران پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه مي خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروي درد خود را مي يابند، وقتي به آيه اي برسند كه تشويقي در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روي آورند، و با جان پرشوق در آن خيره شوند، و گمان مي برند كه نعمتهاي بهشت در برابر ديدگانشان قرار داد و هرگاه به آيه اي مي رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مي سپارند، و گويا صداي برهم خوردن شعله هاي آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشاني و دست و پا بر خاك ماليده، و از خدا آزادي خود از آتش جهنم را مي طلبند. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۳ فراز ۳ به همام درباره پرهيزكاران 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🎆روز پرهيزكاران پرهيزكاران در روز، دانشمنداني بردبار، و نيكوكاراني باتقوا هستند كه ترس الهي آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است، كسي كه به آنها مي نگرد مي پندارد كه بيمارند اما آنان را بيماري نيست، و مي گويد، مردم در اشتباهند! در صورتيكه آشفتگي ظاهرشان از امري بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند، و اعمال زياد خود را بسيار نمي شمارند، نفس خود را متهم مي كنند، و از كردار خود ترسناكند، هرگاه يكي از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده مي گويد: (من خود را از ديگران بهتر مي شناسم و خداي من، مرا بهتر از من مي شناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه مي گويند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه مي گويند، و گناهاني كه نمي دانند بیامرز.) 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۳ فراز آخر به همام درباره پرهيزكاران 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌸نشانه هاي پرهيزكاران و از نشانه هاي يكي از پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه مي بيني، در دينداري نيرومند، نرمخو و دورانديش، داراي ايماني پر از يقين، حريص در كسب دانش، و با داشتن علم بردبار، و در توانگري ميانه رو، در عبادت فروتن، و آراسته در تهيدستي، در سختي ها بردبار، در جستجوي كسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيزكننده از طمع ورزي، مي باشد، اعمال نيكو انجام مي دهد و ترسان است، روز را به شب مي رساند با سپاسگزاري، و شب را به روز مي آورد با ياد خدا، شب مي خوابد اما ترسان، و برمي خيزد شادمان، ترس براي اينكه دچار غفلت نشود، و شادماني براي فضل و رحمتي كه به او رسيده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مي كند، روشني چشم پرهيزكار در چيزي قرار دارد كه جاودانه است، و آنچه را ترك مي كند كه پايدار نيست، بردباري را با علم، و سخن را با عمل، درمي آميزد پرهيزگار را مي بيني كه: آرزويش نزديك، لغزشهايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در امانند، اگر در بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت مي گردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمي شود، ستمكار خود را عفو مي كند، به آنكه محرومش ساخته مي بخشد، آن کس که با او بریده مي پيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بديهاي او پنهان و كار نيكش آشكار است. نيكي هاي او به همه رسيده، و آزار او به كسي نمي رسد. در سختي ها آرام، و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به آنكه دشمن دارد ستم نكند، و نسبت به آنكه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن كه بر ضد او گواهي دهند به حق اعتراف مي كند، و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمي سازد، و آنچه را به او تذكر دادند فراموش نمي كند. مردم را با لقبهاي زشت نمي خواند، همسايگان را آزار نمي رساند، در مصيبتهاي ديگران شاد نمي شود، و در كار ناروا دخالت نمي كند، و از محدوده حق خارج نمي شود، اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمي كند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمي شود، و اگر به او ستمي روا دارند صبر مي كند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولي مردم در آسايشند، براي قيامت خود را به زحمت مي افكند، ولي مردم را به رفاه و آسايش مي رساند، دوري او از برخي مردم، از روي زهد و پارسايي، و نزديك شدنش با بعضي ديگر از روي مهرباني و نرمي است، دوري او از تكبر و خودپسندي، و نزديكي او از روي حيله و نيرنگ نيست، (سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همام ناله اي زد و جان داد. امام (ع) فرمود:) سوگند بخدا من از اين پيش آمد بر همام مي ترسيدم، سپس گفت: آيا پندهاي رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين مي كند؟ شخصي رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟ امام (ع) پاسخ داد: واي بر تو، هر اجلي وقت معيني دارد كه از آن پيش نيافتد و سبب مشخصي دارد كه از آن تجاوز نكند، آرام باش و ديگر چنين سخناني مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۴ 🔸 در وصف منافقان 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 خدا را بر توفيقي كه به اطاعتش داده، و ما را از نافرماني بازداشته، ستايش مي كنيم، و از او مي خواهيم كه نعمتش را كامل، و دست ما را به ريسمان محكمش متصل گرداند. 🍂مشكلات رسالت و شهادت مي دهيم كه محمد (ص) بنده و فرستاده اوست كه در راه رضايت حق در كام هرگونه سختي و ناراحتي فرو رفت، و جام مشكلات و ناگواريها را سركشيد، روزگاري خويشاوندان او به دورويي و دشمني پرداختند، و بيگانگان در كينه توزي و دشمني با او متحد شدند، اعراب براي نبرد با پيامبر عنان گسيخته، و با تازيانه بر مركبها نواخته و از هر سو گرد مي آمدند، و از دورترين سرزمين، و فراموش شده ترين نقطه ها، دشمني خود را بر پيامبر (ص) فرود آوردند. 🍁سيماي منافقان اي بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش مي كنم، و شما را از منافقان مي ترسانم، زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و به خطاكاري تشويق مي كنند، به رنگهاي گوناگون ظاهر مي شوند از ترفندهاي گوناگون استفاده مي كنند، براي شكستن شما از هر پناهگاهي سود مي برند، و در هر كمينگاهي به شكار شما مي نشينند، قلبهايشان بيمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهاني راه مي روند، و از بيراهه ها حركت مي كنند، وصفشان دارو، و گفتارشان درمان اما كردارشان دردي است بي درمان، بر رفاه و آسايش مردم حسد مي ورزند، و بر بلا و گرفتاري مردم مي افزايند، و اميدواران را نااميد مي كنند، آن ها در هر راهي كشته اي، و در هر دلي راهي، و بر هر اندوهي اشكها مي ريزند، مدح و ستايش را به يكديگر قرض مي دهند، و انتظار پاداش مي كشند، اگر چيزي را بخواهند اصرار مي كننند و اگر ملامت شوند، پرده دري مي كنند، و اگر داوري كنند اسراف مي ورزند. آنها برابر هر حقي باطلي، و برابر هر دليلي شبهه اي، و براي هر زنده اي قاتلي، و براي هر دري كليدي، و براي هر شبي چراغي تهيه كرده اند، با اظهار ياس مي خواهند به مطامع خويش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و كالاي خود را بفروشند، سخن مي گويند اما به اشتباه و ترديد مي اندازند، توصيف مي كنند اما فريب مي دهند، در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست مي كشانند، آنها ياوران شيطان و زبانه هاي آتش جهنم مي باشند. (آنان پيروان شيطانند، و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند.) 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۵ در ستايش خدا و پيامبر 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 ✨نشانه هاي آشكار الهي ستايش خداوندي را سزاست كه نشانه هاي قدرت و بزرگي و عظمت خود را چنان آشكار كرد كه ديده ها را از شگفتي قدرتش به حيرت آورده، و انديشه هاي بلند را از شناخت ماهيت صفاتش باز داشته است، و گواهي مي دهم كه جز خداي يكتا خدايي نيست، شهادتي برخواسته از ايمان و يقين و اخلاص و اقرار درست. و گواهي مي دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده اوست، خدا پيامبرش را به هنگامي فرستاد كه نشانه هاي هدايت از ياد رفته، و راه هاي دين ويران شده بود، او حق را آشكار، و مردم را نصيحت فرمود، همه را به رستگاري هدايت، و به ميانه روي فرمان داد (درود خدا بر او و خاندانش باد.) 🍃خداشناسي و بدانيد اي بندگان خدا! كه خداوند شما را بيهوده نيافريد، و بي سرپرست رها نكرد، از ميزان نعمتش بر شما آگاه، و اندازه نيكيهاي خود بر شما را مي داند، از خدا درخواست پيروزي و رستگاري كنيد، از او بخواهيد و عطاي او را درخواست كنيد، كه ميان او و شما پرده و مانعي نيست، و دري بروي شما بسته نمي گردد. خدا در همه جا، و در هر لحظه، و هر زمان، با انسان و پريان است، عطاي فراوان از دارايي او نمي كاهد، و بخشيدن در گنج او كاستي نياورد، و درخواست كنندگان، سرمايه او را به پايان نرسانند، و عطاشدگان، سرمايه او را پايان نمي دهند و كسي مانع احسان به ديگري نخواهد بود، و آوازي او را از آواز ديگر باز ندارد، و بخشش او مانع گرفتن نعمت ديگري نيست، و خشم گرفتن او مانع رحمت نمي باشد، و رحمتش او را از عذاب غافل نمي سازد، پنهان بودنش مانع آشكار بودنش نيست، و آشكار شدنش او را از پنهان ماندن باز نمي دارد. نزديك و دور است، بلندمرتبه و نزديك است، آشكار پنهان، و پنهان آشكار است، جزادهنده همگان است و خود جزا داده نمي شود، پديده ها را با فكر و انديشه نيافريده، و از آنان براي خستگي و زحمات كمكي نخواسته است. 💥ياد آخرت اي بندگان خدا! شما را به پرهيزكاري سفارش مي كنم، كه مهار شما در عبادت، مايه استواري شماست، پس به رشته هاي تقوا چنگ آويزيد، و به حقيقت هاي آن پناه آوريد، تا شما را به سرمنزل آرامش، و جايگاه هاي وسيع، و پناهگاههاي محكم و منزلگاههاي پرعزت برساند، در روزي كه چشمها خيره مي شود، و همه جا در نظر انسان تاريك و گله هاي شتر و مال و اموال فراوان فراموش مي گردد. زيرا در صور اسرافيل مي دمند، كه قلبها از كار مي افتد، زبانها باز مي ايستد، كوههاي بلند و سنگهاي محكم فرو مي ريزد، و قسمتهاي سخت آن نرم چون سرابي مي ماند، كوهستانها با زمين هموار مي گردد چنان كه نه پستي و نه بلندي موجود است، پس در آن هنگام نه شفاعت كننده اي است كه شفاعت كند و نه دوستي كه نفع رساند و نه پوزش خواستن سودي دارد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۶ بعثت پيامبر و تحقير دنيا 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 💥هشدار از غفلت زدگي خداوند هنگامي پيامبر (ص) را مبعوث فرمود كه نه نشانه اي از دين الهي برپا، و نه چراغ هدايتي روشن، و نه راه حقي آشكار بود. اي بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش مي كنم، و از دنياپرستي شما را مي ترسانم، زيرا دنيا خانه اي ناپايدار و جايگاه سختي و مشكلات است. ساكنان دنيا در حال كوچ كردن، و اقامت گزيدگانش به جدايي محكومند، مردم را چنان مي تكاند كه باد سخت كشتي را در دل درياها مي لرزاند، برخي از آنان در دل آب مرده، و برخي ديگر بر روي امواج جان سالم بدر برده، و بادها با وزيدن آنها را به اين سو و آن سو مي كشاند، و هر جا كه خواهد مي برد، پس آن را كه در آب مي ميرد نمي توان گرفت، و آن را كه رهاشده، به سوي مرگ مي رود. اي بندگان خدا، هم اكنون عمل كنيد، كه زبانها آزاد، و بدنها سالم، و اعضا و جوارح آماده اند، و راه بازگشت فراهم، و فرصت زياد است، پيش از آنكه وقت از دست برود، و مرگ فرا رسد، پس فرود آمدن مرگ را حتمي بشماريد، و در انتظار آمدنش بسر نبريد. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
خطبه ۱۹۷ در ذكر فضائل خويش فضائل اميرالمومنين 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 اصحاب و ياران حضرت محمد (ص) كه حافظان اسرار او مي باشند، مي دانند كه من حتي براي يك لحظه هم مخالف فرمان خدا و رسول او نبودم. بلكه با جان خود پيامبر(ص) را ياري كردم، در جاهائي كه شجاعان قدمهايشان مي لرزيد، و فرار مي كردند، آن دليري و مردانگي را خدا به من عطا فرمود. در سوگ پيامبر رسول خدا(ص) در حالي كه سرش بر روي سينه ام بود قبض روح گرديد، و جان او در كف من روان شد، آن را بر چهره خويش كشيدم، متصدي غسل پيامبر (ص) من بودم، و فرشتگان مرا ياري مي كردند، گويا در و ديوار خانه فرياد مي زد. گروهي از فرشتگان فرود مي آمدند و گروهي ديگر به آسمان پرواز مي كردند، گوش من از صداي آهسته آنان كه بر آن حضرت نماز مي خواندند، پر بود، تا آنگاه كه او را در حجره اش دفن كرديم. چه كسي با آن حضرت در زندگي و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟ پس مردم با دل بينا حركت كنيد، و نيت خويش را در جهاد با دشمن راست بداريد، سوگند بخدائي كه جز او خدائي نيست، من بر جاده حق مي روم، و دشمنان من بر پرتگاه باطلند، مي گويم آنچه را مي شنويد، و براي خود و شما از خدا طلب آمرزش دارم. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2